دولتمردان ایالات‌متحده پس از حادثه ۱۱ سپتامبر با متهم ساختن مسلمانان این حادثه را حادثه‌ای تروریستی از جانبه اسلام‌گرایان خواندند و در منطقه غرب آسیا سناریوی جدیدی را پیش بردند مبتنی بر تروریسم و اسلام هراسی، به افغانستان حمله کردند به بهانه مبارزه با تروریسم و جان صدها غیرنظامی و زن و کودک را گرفتند. سپس به عراق حمله کرده و پس‌ازآن نیز داعش را به وجود آوردند و از طریق تروریسم نیابتی اقدامات جنایتکارانه و تروریستی خود را در منطقه غرب آسیا پیش بردند. به همین بهانه نیز در منطقه پایگاه‌های نظامی ایجاد کرده و نیروی نظامی فرستادند. ایالات‌متحده در منطقه غرب آسیا بهره‌برداری‌های زیادی از واژه «تروریسم» کرده و با ایجاد ادبیاتی حول محور این مفهوم اهداف سلطه طلبانه خود را پیگیری نموده است. اسناد و مدارک تاریخی زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد آمریکا به‌صورت سازمان‌دهی شده برای دستیابی به منافع و اهداف سلطه طلبانه خود اقدام به ترور می‌کند و تروریسم دولتی در آمریکا امری مسبوق به سابقه است.
ترور دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران که در آن دست‌های پنهان موساد و سازمان‌های جاسوسی آمریکا به اثبات رسیده است نیز نمونه‌ای واضح از تروریسم آمریکایی است. در ماجرای ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی شهید ابومهدی المهندس و همراهانشان با دستور مستقیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا نشان داد که آمریکا علناً و بدون پرده‌پوشی به تروریسم دولتی متوسل شده است.
با توجه به منشور ملل متحد کشورها در دو صورت مجاز هستند که از خود دفاع کنند. در حالت اول درصورتی‌که یک دولت یا یک کشور خطری باشد برای امنیت و صلح بین‌الملل. در حالت دوم یک کشور زمانی که به یقین برسد یک خطر قریب‌الوقوع کشورش را تهدید می‌کند می‌تواند اقدام نظامی انجام دهد و این موردی هست که آقای ترامپ به آن اشاره کرد؛ اما این استدلال آن قدر ضعیف است که حتی نتوانست کنگره آمریکا را متقاعد کند. ترامپ در توجیه هدف قرار دادن خودروی حامل سپهبد شهید سلیمانی و همراهانش در فرودگاه بغداد، دلایل و مدارک کافی مبنی بر اینکه منافع آن مورد حمله قرار گرفته یا در معرض حمله قرار دارد، ارائه نکرد.
اگنس کالامارد گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در همین زمینه اظهار داشته است: «حمله پهپادی آمریکا در ماه ژانویه که منجر به شهادت حاج قاسم سلیمانی شد، نقض حقوق بین‌الملل است.»
ازنظر حقوق بین‌الملل حق حیات حق بنیادین بشری است و نقض آن به معنای نقض قاعده آمره محسوب می‌شود. سردار شهید سلیمانی به دعوت رسمی نخست‌وزیر عراق به این کشور سفر کرده بود و مأموریت ایشان ارسال پیام صلح بود نه جنگ. هیچ‌گونه شواهدی وجود ندارد که همراهان شهید سلیمانی قصد انجام عملیات نظامی داشته‌اند.
مأموران دولت‌ها در دیگر کشورها باید مصونیت داشته باشند اما اینجا مصونیت مقام ایرانی در دولت عراق توسط آمریکا نقض شده است. زیرا شهید سلیمانی دارای پاسپورت دیپلماتیک و برای مذاکره با مقامات عراقی وارد این کشور شده بود. افرادی که این پاسپورت را دارند ازنظر قانونی دارای مصونیت هستند لذا طبق کنوانسیون ۱۹۷۴ نیویورک ترور شهید سلیمانی نقض این معاهده است.
از طرف دیگر طبق معاهده امنیتی که بین عراق و آمریکا ایجاد شده است نیروهای نظامی آمریکا حق پوشیدن لباس نظامی و داشتن سلاح را در این کشور داشته‌اند، اما حق استفاده از آن و انجام عملیات نظامی منوط به اجازه حاکمیت عراق بوده است. این قرارداد کشور عراق با آمریکایی‌ها با ترور شهید سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس نقض شد.
پس‌ازاین حنایت تروریستی بحث رجوع به حقوق بین‌الملل برای پیگیری این موضوع مطرح شد، ولی ما می‌دانیم که قدرت‌های بزرگ ازجمله آمریکا در تدوین این حقوق تأثیر زیادی داشته‌اند و برای جلوگیری از زیان به خودشان راههای مختلفی را ایجاد کرده‌اند ازجمله ایجاد حق وتو، در بسیاری از موارد نیز ما شاهد این مسئله بوده‌ایم که دولت آمریکا قوانین بین‌المللی و عرف بین‌الملل را زیر پا گذاشته درواقع قواعد حقوق بین‌الملل به‌ویژه مقررات مربوط به حقوق بشر، استقلال و تمامیت ارضی کشورها فاقد ضمانت اجرا هستند و این مسئله راههای تخطی از این قواعد را برای دولتی تروریستی مانند آمریکا هموار کرده است.
۴
نظر
ارسال نظر برای این مطلب