میانه نبرد بودیم؛در حمله بوکمال، از منطقه T2 به T3 رسیدیم، همانجا بودیم که حاجی سخنرانی کرد و گفت: کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند، نشسته بود نوک خط روی خاکریز، دفتری جلویش باز بود، زینبیون از این طرف بروید، حیدریون از این طرف و شما هم از وسط بزنید، بچهها به صدا درآمدند که انتحاریها امانشان را بریده، از شدت انفجارهایشان گوشهایمان خونریزی کرده، چشمهایمان تیره و تار میبیند.حاجی یکپارچه غیظ شد،«پورجعفری! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم»جان بچهها بودو فرماندهشان، نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن…
شهیدان مقاومتحاج قاسم سلیمانیحاج حسین پورجعفری
۳
نظر
ارسال نظر برای این مطلب