تاریخ مملو از حوادثی است که در آن، حق و باطل مقابل هم قرار گرفتهاند. برخی از این وقایع زندهاند و حالت سیال دارند. به عبارتی، در زمان و مکان محصور و محدود نمیشوند. انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی یکی از آن وقایع است. انقلابی که در قالب یک مکتب ظهور کرد. انتظار در این مکتب، امکان ترسیم آینده روشن را میسر کرده است.
بنیانگذار انقلاب اسلامی، انقلاب را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت عنوان میکند این تبیین استراتژیک در تقابل با مکاتب و تفکرات مادی و برخی دیدگاهها در دنیای اسلام است. اسلام ناب محمدی (ص) که امام بر آن تأکید دارند، انتظار منفعل را نمیپذیرد.
جهاد فی سبیل الله نیز در این منظومه فکری تعریف میشود. در فرهنگ اسلام جهاد در راه خدا یکی از راههای تهذیب فرد و جامعه است. درگیری بین حق و باطل یکی از سنن الهی است که اهداف متعددی را دنبال میکند. یکی از مهمترین وجوه آن رشد معنویت است. خدای متعال با همین جهاد فی سبیل الله و مجاهده است که جریان معنویت را در جهان رشد میدهد و جریان باطل را محو و نابود میکند.
شاید بتوان کوتاه¬ترین تعریف از ظهور و قیام حضرت حجت (عج) را تشکیل جبهه جهانی حق علیه باطل عنوان کرد. حامیان این جریان محبت حضرت را در دل و حمایت عملی را در گفتار و رفتار به بهترین شکل بروز میدهند.
نظام اسلامی در زمان غیبت محبت به ولیفقیه را در راستای محبت به امام زمان (عج) تعریف میکند. بهطوریکه اطاعت از امر ولیفقیه را موجب سعادت و صلاح جامعه اسلامی میداند. تفکر شیعی ولی¬فقیه را در امتداد حرکت انبیا میداند
اعتقاد قلبی و عملی به ولایتفقیه از جهتی مسیر را روشن، قابلاطمینان و نجاتبخش میسازد و از طرفی اطاعت و حرکت در مسیر انقلاب، نیاز به فداکاری، همت و تلاش شبانهروزی دارد.
حاج قاسم بهعنوان تربیتیافته مکتب امام (ره)، تابع بیچونوچرای امام خامنهای است. تبعیت سردار سلیمانی از ولیفقیه خود بروز یکی از ویژگیهای یاران امام مهدی (عج) در عصر غیبت است. ایشان را میتوان مجاهد منتظر در عصر غیبت نامید. چنانکه حرکت در مسیر دشوار مجاهدت در راه خدا در تمام عمر پربرکت ایشان مشهود است.
با چنین دیدگاهی دفاع مقدس، جبهه مقاومت، مدافعان حرم و شهید حاج قاسم سلیمانی در راستای حرکت در مسیر ظهور تعریف میشوند. در همه صحنههایی که نیروهای حاج قاسم حضور دارند محبت جریان حق و تبری از باطل، انتظاری فعال را شکل میدهد.
مکتب حاج قاسم را میتوان بر مبنای یک استراتژی تعریف کرد. بهطوریکه همه امکانات و استعدادهای این جریان در مسیر مهدویت مدیریت میشود. نگاه توأم با امید، ایمان و اعتقاد به حرکت در جهت ایجاد عدالت و صلح جهانی از این تفکر سرچشمه میگیرد.
تجربه موفق دفاع مقدس برای حاج قاسم یک سرمایه عظیم ایجاد کرد. این سرمایه فکری و تجربه گرانبها در سازماندهی نیروهای بسیج مردمی چندین کشور در سطح منطقه خودش را نشان داد. از نگاه حاج قاسم خروج امت اسلامی از مصائب بلکه امتحانات و فتنههایی که در آن غوطه ور است، ممکن نیست مگر با اتحاد در تمام سطوح. حاج قاسم در عمل نشان داد اتحاد با شعار شروع میشود اما به شعار ختم نمی-شود. شعارها باید به سطح عینی و عملی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشیده شود. سردار سلیمانی همه توان خود را در جهت اتحاد جبهه مقاومت به کار گرفت. روحیه شجاعت، تبعیت تام از ولایتفقیه، تقوا، مدیریت جهادی و درعینحال رفتار توأم با عطوفت سردار با نیروهایش سبب شده بود بتواند همه این نیروها را در جهت مشترک متحد کند. ایجاد انگیزه در جهت مقابله با باطل در نیروهایی که از کشورهای مختلف گرد هم جمع شدهاند نقطه قوت حاج قاسم بود. آنچه که در زمان ظهور در ابعاد جهانی شکل میگیرد در ابعاد منطقهای آن، توسط سردار سلیمانی به رهبری امام خامنهای شکل گرفت. حرکت در جهت تشکیل حکومت مهدوی نیاز به سردارانی دارد که بتواند در میان نیروهایش (در جبهه اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و…) هماهنگی ایجاد کند. از این جهت حاج قاسم در سیره، نماد آیه مبارکه «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» و در عمل نماد یک منتظر واقعی در همه ابعاد است.
حاج قاسم تنها معرفت امام زمان خود را کافی نمیدانست بلکه به مرحله الگوپذیری رسیده بود. بهطوریکه خود تبدیل به یک نماد از رفتار انسان متقی که حضرت علی (ع) در خطبه همام میفرمایند شد. این الگوپذیری از رفتار و سیره زندگی پیامبر و ائمه ایشان را تبدیل به نمونهای از یاران امام زمان کرد. پیامبر اکرم دراینباره می-فرماید: «خوشا به حال کسی که قائم خاندان مرا درک کند؛ درحالیکه پیش از دوران قائم، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان او اعلام بیزاری کرده باشد. آنان دوستان و همراهان من و گرامیترین امت نزد من هستند.»
۰
بنیانگذار انقلاب اسلامی، انقلاب را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت عنوان میکند این تبیین استراتژیک در تقابل با مکاتب و تفکرات مادی و برخی دیدگاهها در دنیای اسلام است. اسلام ناب محمدی (ص) که امام بر آن تأکید دارند، انتظار منفعل را نمیپذیرد.
جهاد فی سبیل الله نیز در این منظومه فکری تعریف میشود. در فرهنگ اسلام جهاد در راه خدا یکی از راههای تهذیب فرد و جامعه است. درگیری بین حق و باطل یکی از سنن الهی است که اهداف متعددی را دنبال میکند. یکی از مهمترین وجوه آن رشد معنویت است. خدای متعال با همین جهاد فی سبیل الله و مجاهده است که جریان معنویت را در جهان رشد میدهد و جریان باطل را محو و نابود میکند.
شاید بتوان کوتاه¬ترین تعریف از ظهور و قیام حضرت حجت (عج) را تشکیل جبهه جهانی حق علیه باطل عنوان کرد. حامیان این جریان محبت حضرت را در دل و حمایت عملی را در گفتار و رفتار به بهترین شکل بروز میدهند.
نظام اسلامی در زمان غیبت محبت به ولیفقیه را در راستای محبت به امام زمان (عج) تعریف میکند. بهطوریکه اطاعت از امر ولیفقیه را موجب سعادت و صلاح جامعه اسلامی میداند. تفکر شیعی ولی¬فقیه را در امتداد حرکت انبیا میداند
اعتقاد قلبی و عملی به ولایتفقیه از جهتی مسیر را روشن، قابلاطمینان و نجاتبخش میسازد و از طرفی اطاعت و حرکت در مسیر انقلاب، نیاز به فداکاری، همت و تلاش شبانهروزی دارد.
حاج قاسم بهعنوان تربیتیافته مکتب امام (ره)، تابع بیچونوچرای امام خامنهای است. تبعیت سردار سلیمانی از ولیفقیه خود بروز یکی از ویژگیهای یاران امام مهدی (عج) در عصر غیبت است. ایشان را میتوان مجاهد منتظر در عصر غیبت نامید. چنانکه حرکت در مسیر دشوار مجاهدت در راه خدا در تمام عمر پربرکت ایشان مشهود است.
با چنین دیدگاهی دفاع مقدس، جبهه مقاومت، مدافعان حرم و شهید حاج قاسم سلیمانی در راستای حرکت در مسیر ظهور تعریف میشوند. در همه صحنههایی که نیروهای حاج قاسم حضور دارند محبت جریان حق و تبری از باطل، انتظاری فعال را شکل میدهد.
مکتب حاج قاسم را میتوان بر مبنای یک استراتژی تعریف کرد. بهطوریکه همه امکانات و استعدادهای این جریان در مسیر مهدویت مدیریت میشود. نگاه توأم با امید، ایمان و اعتقاد به حرکت در جهت ایجاد عدالت و صلح جهانی از این تفکر سرچشمه میگیرد.
تجربه موفق دفاع مقدس برای حاج قاسم یک سرمایه عظیم ایجاد کرد. این سرمایه فکری و تجربه گرانبها در سازماندهی نیروهای بسیج مردمی چندین کشور در سطح منطقه خودش را نشان داد. از نگاه حاج قاسم خروج امت اسلامی از مصائب بلکه امتحانات و فتنههایی که در آن غوطه ور است، ممکن نیست مگر با اتحاد در تمام سطوح. حاج قاسم در عمل نشان داد اتحاد با شعار شروع میشود اما به شعار ختم نمی-شود. شعارها باید به سطح عینی و عملی در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی کشیده شود. سردار سلیمانی همه توان خود را در جهت اتحاد جبهه مقاومت به کار گرفت. روحیه شجاعت، تبعیت تام از ولایتفقیه، تقوا، مدیریت جهادی و درعینحال رفتار توأم با عطوفت سردار با نیروهایش سبب شده بود بتواند همه این نیروها را در جهت مشترک متحد کند. ایجاد انگیزه در جهت مقابله با باطل در نیروهایی که از کشورهای مختلف گرد هم جمع شدهاند نقطه قوت حاج قاسم بود. آنچه که در زمان ظهور در ابعاد جهانی شکل میگیرد در ابعاد منطقهای آن، توسط سردار سلیمانی به رهبری امام خامنهای شکل گرفت. حرکت در جهت تشکیل حکومت مهدوی نیاز به سردارانی دارد که بتواند در میان نیروهایش (در جبهه اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و…) هماهنگی ایجاد کند. از این جهت حاج قاسم در سیره، نماد آیه مبارکه «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» و در عمل نماد یک منتظر واقعی در همه ابعاد است.
حاج قاسم تنها معرفت امام زمان خود را کافی نمیدانست بلکه به مرحله الگوپذیری رسیده بود. بهطوریکه خود تبدیل به یک نماد از رفتار انسان متقی که حضرت علی (ع) در خطبه همام میفرمایند شد. این الگوپذیری از رفتار و سیره زندگی پیامبر و ائمه ایشان را تبدیل به نمونهای از یاران امام زمان کرد. پیامبر اکرم دراینباره می-فرماید: «خوشا به حال کسی که قائم خاندان مرا درک کند؛ درحالیکه پیش از دوران قائم، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان او اعلام بیزاری کرده باشد. آنان دوستان و همراهان من و گرامیترین امت نزد من هستند.»
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب