«تبیین نقش حاج قاسم در حفاظت از اقلیت‌های دینی و مذاهب مختلف اسلامی»
دیدگاه سردار سلیمانی در برابر داعش که دست‌ساز آمریکایی‌ها و دشمن همه ادیان بود، براساس مبانی معرفتی قوی شکل گرفته بود که بر اساس آموزه‌ها و معارف ناب اسلام و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری است.
ایشان با یک نگاه انسانی در این راه ایستادگی کرد؛ و تنها به شیعیان و مسلمانان توجه نداشت بلکه اعتقاد او دفاع از انسانیت و بشریت با هر دین و آیینی اعم از مسلمان و مسیحی و حتی یهودیت اصیل بود. در ادامه به بخش‌هایی از اقدامات ایشان از زبان همرزمان و نزدیکانشان می‌پردازیم.
مقدم‌فر مشاور فرمانده‌کل سپاه پاسداران در این‌باره می‌گوید؛ سردار شهید اهتمام ویژه‌ای به همه اقلیت‌ها داشت. خواه این اقلیت‌ها مسیحیان آرامی مَعلولا باشند یا مسیحی‌های مهین یا دَروزی‌های سویدا یا شیعیان نُبل و الزهرا و فوعه و کَفریا و یا اسماعیلی‌ها باشند. همه این‌ها کنار توده‌های اهل‌سنت در سرتاسر سوریه کسانی بودند که در طرح‌های فرمانده‌ی بزرگ محور مقاومت در قالب نیروهای دفاع وطنی، و نیروهای هم‌پیمان و مشابه آن به دفاع از سرزمین‌های خود در برابر تروریستها ایستادند.
مثلا در سال 2013 بود که تکفیری‌ها منطقه «مَعلولا» را اشغال کردند. روستایی که قدمت دِیرهای آن به 2300 سال قبل می‌رسد و اهالی آن هنوز هم به‌زبان آرامی ـ سریانی، همان زبانی که حضرت مسیح به آن سخن می‌گفت، سخن می‌گویند. فرمانده مقاومت پیش‌قراول دفاع از اقلیت‌ها شد. و آزادسازی این روستای تاریخی به دست ایشان رقم خورد.
سردار مسگریان از همرزمان شهید سلیمانی، با بیان شرایط سخت حاکم بر عراق در جریان حمله داعش و تشریح وضعیت وخیم اقلیت‌های ایزدی و ترکمن شیعه در استان نینوا و صلاح الدّین و کرکوک، در برابر رفتار وحشیانه و به غایت خشونت بار داعش، مجاهدت‌های شهید سلیمانی در دفاع از موجودیت این اقلیت‌ها را مایه نجات شمار بسیاری از انسان‌های بی‌گناه دانسته، و اقدامات شجاعانه و با تدبیر شهید سلیمانی در شکستن حصر آمرلی و آزادسازی این شهر را مانع از بروز فاجعه قتل عام گسترده ترکمن‌ها به دست لشکر داعش ارزیابی کرد.
ایشان در ادامه می‌گوید؛ در استان نینوا جناب «ریان الکلدانی» با حمایت شخص حاج قاسم گروه کتائب بابلیون را تشکیل داد، تا از مسیحیان دشت نینوا در برابر تعدی‌های داعش حفاظت کند.
الکلدانی در خاطرات خود تصریح دارد که وقتی روستاهای آن‌ها محاصره شده بود هیچ‌کس نبود که به فریاد آن‌ها برسد، تا این‌که هلی‌کوپتر امدادی مقاومت را به آن‌ها رساند.
یا در رابطه با شهر آمرلی زمانی که تروریستها این شهر را محاصره کرده بودند، و در تعدی‌های شبانه خود هر شهروندی را که می‌یافتند سر می‌بریدند؛ و از بلندی‌ها حتی از تیر چراغ برق آویزان می‌کردند. این فرمانده شهید بود که شخصاً به منطقه آمد، و با آزادسازی کامل محیط پیرامونی آمرلی، امنیت و آرامش را به اهالی مظلوم این منطقه بازگرداند.
یوناتن بت‌کلیا، دبیر اتحادیه جهانی آشوری‌ها، راز محبوبیت حاج‌قاسم را در میان هم‌کیشان خود این‌گونه شرح می‌دهد: «داعشی‌ها جمعیت ۳۰۰ نفری یک روستای آشوری‌نشین در سوریه را دستگیر کردند و به اسارت گرفتند. در روز اول، ۵۰ نفر از این افراد را اعدام کردند و برای زنده ماندن و آزادی باقی افراد، یک هفته فرصت دادند تا نفری ۱۰۰ هزار دلار تهیه و به آنان پرداخت کنیم. در این گیرو‌دار بودیم که سردار سلیمانی برای ارائه گزارشی به نمایندگان، به مجلس آمد. ایشان به خاطر من، به عنوان نماینده یک جمعیت ۲۰ هزار نفری، وارد صحن نشد و بسیار با متانت و لبخند امیدبخشی که همیشه روی لب‌شان بود، توضیحات من در این موضوع را شنید و با همان متانت همیشگی گفت: «حل می‌شود ان‌شاءا...» در روزهای بعد داعشی‌ها متأسفانه در عرض چند روز ۲۵ نفر دیگر را هم تیرباران کردند، اما سردار سلیمانی اجازه نداد تعداد کشته‌شدگان بیش از این شود و ۲۲۵ نفر را با اقداماتی که انجام داد، آزاد کرد.
در عراق نیز چنین شد؛ داعشی‌ها در یک مراسم عروسی که در کلیسایی در حال برگزاری بود، ۸۰ نفر را قتل‌عام کردند و دقیقا در همان زمان و مکان، سربازان مدعی دموکراسی و حقوق بشر انگلیس و آمریکا در خیابان‌ها ایستاده بودند، و تنها نظاره‌گر کشتار مسیحیان توسط داعش بودند. داعش به ۳۰ کیلومتری عنکاوا، شهرکی در استان اربیل شمال عراق رسیده بود که ۳۵ هزار آشوری مسیحی در این شهرک زندگی می‌کنند. خوشبختانه سردار سلیمانی با اقداماتی که انجام داد و بدون این‌که قطره خونی از یک مسیحی ریخته شود، داعشی‌های این منطقه را از بین برد و به ۳۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر عقب راند.»
با این توضیحات می‌توان حاج‌قاسم را این‌گونه توصیف کرد که ایشان برای دفاع از مظلومان از آن‌ها کارت شناسایی نمی‌خواست و با دین و اعتقادات افراد کاری نداشت. کافی بود فریاد تَظلّمی بلند شود تا او بی‌هیچ چشم‌داشتی هم‌چون فرشته‌ی نجات بر سر ستم‌دیدگان فرود آید، و آن‌ها را از جهنمی که ساخته تروریستها و اربابانشان بود بیرون بکشد، و دشمن را از اطراف آن‌ها بتاراند.
زهرا شفیعی سروستانی
دیدگاه سردار سلیمانی در برابر داعش که دست‌ساز آمریکایی‌ها و دشمن همه ادیان بود، براساس مبانی معرفتی قوی شکل گرفته بود که بر اساس آموزه‌ها و معارف ناب اسلام و سیره پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری است.
ایشان با یک نگاه انسانی در این راه ایستادگی کرد؛ و تنها به شیعیان و مسلمانان توجه نداشت بلکه اعتقاد او دفاع از انسانیت و بشریت با هر دین و آیینی اعم از مسلمان و مسیحی و حتی یهودیت اصیل بود. در ادامه به بخش‌هایی از اقدامات ایشان از زبان همرزمان و نزدیکانشان می‌پردازیم.
مقدم‌فر مشاور فرمانده‌کل سپاه پاسداران در این‌باره می‌گوید؛ سردار شهید اهتمام ویژه‌ای به همه اقلیت‌ها داشت. خواه این اقلیت‌ها مسیحیان آرامی مَعلولا باشند یا مسیحی‌های مهین یا دَروزی‌های سویدا یا شیعیان نُبل و الزهرا و فوعه و کَفریا و یا اسماعیلی‌ها باشند. همه این‌ها کنار توده‌های اهل‌سنت در سرتاسر سوریه کسانی بودند که در طرح‌های فرمانده‌ی بزرگ محور مقاومت در قالب نیروهای دفاع وطنی، و نیروهای هم‌پیمان و مشابه آن به دفاع از سرزمین‌های خود در برابر تروریستها ایستادند.
مثلا در سال 2013 بود که تکفیری‌ها منطقه «مَعلولا» را اشغال کردند. روستایی که قدمت دِیرهای آن به 2300 سال قبل می‌رسد و اهالی آن هنوز هم به‌زبان آرامی ـ سریانی، همان زبانی که حضرت مسیح به آن سخن می‌گفت، سخن می‌گویند. فرمانده مقاومت پیش‌قراول دفاع از اقلیت‌ها شد. و آزادسازی این روستای تاریخی به دست ایشان رقم خورد.
سردار مسگریان از همرزمان شهید سلیمانی، با بیان شرایط سخت حاکم بر عراق در جریان حمله داعش و تشریح وضعیت وخیم اقلیت‌های ایزدی و ترکمن شیعه در استان نینوا و صلاح الدّین و کرکوک، در برابر رفتار وحشیانه و به غایت خشونت بار داعش، مجاهدت‌های شهید سلیمانی در دفاع از موجودیت این اقلیت‌ها را مایه نجات شمار بسیاری از انسان‌های بی‌گناه دانسته، و اقدامات شجاعانه و با تدبیر شهید سلیمانی در شکستن حصر آمرلی و آزادسازی این شهر را مانع از بروز فاجعه قتل عام گسترده ترکمن‌ها به دست لشکر داعش ارزیابی کرد.
ایشان در ادامه می‌گوید؛ در استان نینوا جناب «ریان الکلدانی» با حمایت شخص حاج قاسم گروه کتائب بابلیون را تشکیل داد، تا از مسیحیان دشت نینوا در برابر تعدی‌های داعش حفاظت کند.
الکلدانی در خاطرات خود تصریح دارد که وقتی روستاهای آن‌ها محاصره شده بود هیچ‌کس نبود که به فریاد آن‌ها برسد، تا این‌که هلی‌کوپتر امدادی مقاومت را به آن‌ها رساند.
یا در رابطه با شهر آمرلی زمانی که تروریستها این شهر را محاصره کرده بودند، و در تعدی‌های شبانه خود هر شهروندی را که می‌یافتند سر می‌بریدند؛ و از بلندی‌ها حتی از تیر چراغ برق آویزان می‌کردند. این فرمانده شهید بود که شخصاً به منطقه آمد، و با آزادسازی کامل محیط پیرامونی آمرلی، امنیت و آرامش را به اهالی مظلوم این منطقه بازگرداند.
یوناتن بت‌کلیا، دبیر اتحادیه جهانی آشوری‌ها، راز محبوبیت حاج‌قاسم را در میان هم‌کیشان خود این‌گونه شرح می‌دهد: «داعشی‌ها جمعیت ۳۰۰ نفری یک روستای آشوری‌نشین در سوریه را دستگیر کردند و به اسارت گرفتند. در روز اول، ۵۰ نفر از این افراد را اعدام کردند و برای زنده ماندن و آزادی باقی افراد، یک هفته فرصت دادند تا نفری ۱۰۰ هزار دلار تهیه و به آنان پرداخت کنیم. در این گیرو‌دار بودیم که سردار سلیمانی برای ارائه گزارشی به نمایندگان، به مجلس آمد. ایشان به خاطر من، به عنوان نماینده یک جمعیت ۲۰ هزار نفری، وارد صحن نشد و بسیار با متانت و لبخند امیدبخشی که همیشه روی لب‌شان بود، توضیحات من در این موضوع را شنید و با همان متانت همیشگی گفت: «حل می‌شود ان‌شاءا...» در روزهای بعد داعشی‌ها متأسفانه در عرض چند روز ۲۵ نفر دیگر را هم تیرباران کردند، اما سردار سلیمانی اجازه نداد تعداد کشته‌شدگان بیش از این شود و ۲۲۵ نفر را با اقداماتی که انجام داد، آزاد کرد.
در عراق نیز چنین شد؛ داعشی‌ها در یک مراسم عروسی که در کلیسایی در حال برگزاری بود، ۸۰ نفر را قتل‌عام کردند و دقیقا در همان زمان و مکان، سربازان مدعی دموکراسی و حقوق بشر انگلیس و آمریکا در خیابان‌ها ایستاده بودند، و تنها نظاره‌گر کشتار مسیحیان توسط داعش بودند. داعش به ۳۰ کیلومتری عنکاوا، شهرکی در استان اربیل شمال عراق رسیده بود که ۳۵ هزار آشوری مسیحی در این شهرک زندگی می‌کنند. خوشبختانه سردار سلیمانی با اقداماتی که انجام داد و بدون این‌که قطره خونی از یک مسیحی ریخته شود، داعشی‌های این منطقه را از بین برد و به ۳۰۰ کیلومتر آن طرف‌تر عقب راند.»
با این توضیحات می‌توان حاج‌قاسم را این‌گونه توصیف کرد که ایشان برای دفاع از مظلومان از آن‌ها کارت شناسایی نمی‌خواست و با دین و اعتقادات افراد کاری نداشت. کافی بود فریاد تَظلّمی بلند شود تا او بی‌هیچ چشم‌داشتی هم‌چون فرشته‌ی نجات بر سر ستم‌دیدگان فرود آید، و آن‌ها را از جهنمی که ساخته تروریستها و اربابانشان بود بیرون بکشد، و دشمن را از اطراف آن‌ها بتاراند.
زهرا شفیعی سروستانی
نظر
ارسال نظر برای این مطلب