مطالب

نماز شکر در منطقه صفر مرزی


یکشنبه , 30 مرداد 1401
 نماز شکر در منطقه صفر مرزی

طولانی‌ترین سمت فرماندهی که نیروی قدس به خود دیده، از زمانی است که سردار سلیمانی این مسئولیت را به عهده گرفت و تا لحظه شهادت بر این سمت باقی ماند؛ یعنی از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۹۸. سپردن منصبی چنین حیاتی در طی این سال‌ها به یک شخص واحد، بیانگر درایت و شجاعت و دلاوری آن فرد است و سردار با دارا بودن این ویژگی‌های برجسته در طول فرماندهی خود، با اهتمام تمام به انجام وظایف خود، اتفاق‌های مهمی را در سطح بین‌المللی رقم زد و نیروی سپاه قدس را وارد عرصه‌هایی چون عملیات آزادسازی جنوب لبنان، جنگ‌های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۸ روزه و ۵۱ روزه، مبارزه با داعش و حمایت از یمن و بحرین کرد، بی‌آنکه در تمام این عرصه‌های حضور، از دشمن مجهز و قسم خورده ترسی به دل راه دهد.



ویژگی شجاعت سردار به اندازه‌ای بود که می‌توان این توصیه امام علی(ع) را در ایشان متجلی دید:



«اگر کوه‌ها از جای خود کنده شوند، تو ثابت و استوار باش. دندان‌ها را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای را بر زمین میخ‌کوب کن، به صفوف پایانی لشکر بنگر برای نابودی آخرین نفر. هیبت دشمن را از نظر دور کن و بدان که پیروزی از جانب خداوند سبحان است».



شهامت و شجاعت سردار در صحنه‌های نبرد به اندازه‌ای بود که باعث ترغیب نیروهای نظامی می‌شد و همین امر غلبه بر دشمن را آسان‌تر می‌کرد. امام خمینی(ره) شجاعت رزمنده‌ را وحدت‌آفرین دانسته‌اند و این ویژگی در سردار باعث اتحاد تمام احزاب و افراد داخلی و منطقه‌ای در راه مبارزه با استکبار و دشمنان شد.



در یک نگاه کلی، شجاعت سردار را می‌توان در این دو مرحله بررسی کرد:



مرحله تصمیم‌گیری: قدرت و صلابت درونی خاج قاسم به قدری بود که حتی در خط مقدم میدان، با اقتدار و شجاعت، نیروها را در راستای پیشبرد اهداف هدایت می‌کرد. اگر سردار شجاعت کافی را نداشت، در وقایع غیرمنتظره میدان نبرد، قدرت تعقل و تصمیم‌گیری را از دست می‌داد و حتی دستورهایی برخلاف مصلحت نیروها صادر می‌کرد و در نتیجه پیروزی به دست نمی‌آمد.



مرحله عمل: سردار همیشه یک قدم از نیروهای خود جلوتر بود، قبل از اینکه نیروهایش را به میدان بفرست، خود حضور پیدا می‌کرد و بی اینکه خود را مقید کند به مناسباتی که برای یک فرمانده ارشد در نظر گرفته شده بود، در پرمخاطره‌ترین موقعیت‌ها حضور پیدا می‌کرد و دربرابر نگرانی‌ها و توصیه‌های اطرافیان، تقدیر شهادت و خطر را دست خداوند می‌دانست، باوری کع ناشی از معنویت بالای ایشان در خودسازی فردی بود.



شلیک به هواپیماهای آمریکایی



همرزمان شهید سلیمانی، خاطره‌های زیادی از شجاعت ایشان را به خاطر دارند که کم‌نظیر است. سردار نوعی اقدم می‌گوید:



«در یکی از عملیات‌ها هواپیماهای آمریکایی بالای سر ما پرواز می‌کردند و هر چه داشتیم زده بودند، حاج قاسم در این حین با من تماس گرفت و گفت که هواپیماهای آمریکایی بالای سر تو هستند و با هر چه در دستت داری به سمتشان شلیک کن، هر چند که می‌دانی به آنها نمی‌رسد، اما بگذار آنها ببیند که تو می‌خواهی با آنها بجنگی و فکر نکنند که قایم می‌شوی. این از نترس بودن حاج قاسم نشات گرفته بود».



سردار عروج، فرمانده یگان فاطمیون در وصف شجاعت ایشان می‌گوید: «ما معمولاً برای سرکشی به مناطق تحت درگیری با هلی‌کوپتر در رفت و آمد بودیم. یکی از روزهایی که منطقه «حنف» در مرز عراق و سوریه از دست داعش آزاد شده بود، به خواست حاج قاسم بنا شد به آنجا برویم تا سری به وضعیت منطقه و نیروها بزنیم و از اوضاع مطلع شویم. آمریکایی ها هم اعلام کرده بودند «تا مدار ۵۵ درجه این منطقه کسی حق نداره نزدیک بشه.»



هنگام پرواز حاجی شروع کرد در دفترش مطالبی را یادداشت کردن. هم زمان جنگنده‌های آمریکایی هم با دیدن هلی‌کوپتر، تلاش می‌کردند ما را از مسیرمان منحرف کنند. البته آن‌ها نمی دانستند هلی‌کوپتر حامل چه شخصیتی است. من که مضطرب شده بودم، چند بار به حاجی گفتم جنگنده‌ها دارند نزدیک ما می‌شوند. اما ایشان با آرامش به نوشتن ادامه داد و حتی سرش را هم بلند نکرد که نگاه‌شان کند. چند دقیقه بعد به منطقه که رسیدیم، سردار سلیمانی در نقطه صفر مرزی نماز شکر خواند و برگشتیم.»



به گفته همرزمان، حاج قاسم با قیامت باوری و معادباوری و ارتباط نزدیکی که با خداوند داشت، شجاعتی تمام عیار را در میدان جنگ به نمایش می‌گذاشت، تا جایی که خلافت وحشیانه داعش تا دندان مسلح را پایان داد و مانع تحقق اهداف ظالمانه صهیونیسم و آمریکا در سوریه و عراق و لبنان شد و چون تلاش او برای خدا و خالصانه بود، در هیچ میدانی شکست نخورد، همان‌طور که خداوند وعده‌اش را داده است:



«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد».



حجت‌الاسلام علی شیرازی می‌گوید:



«حاج قاسم مکرر به افغانستان می‌رفت. یک بار هواپیمای او در فرودگاه طالبان نشست، خلبان اشتباه کرده حواسش نبود، وگرنه آنجا فرود نمی‌آمد، حاج قاسم نگاه کرد دید اشتباه نشستند. به خلبان تذکر داد اشتباه نشستی، از روی همان باند سریع بلند شدند. حاج قاسم خم به ابرو نیاورد.»



چهار دهه شجاعت و ایثار



حاج قاسم در مدت چهل سال نبرد با دشمنان، با داشتن روحیه بی‌باکی و شجاعت، همواره قبول خطر می‌کرد و گام‌های بلندی برای عزت و اقتدار اسلام و حمایت از مظلومان جهان برمی‌داشت. او نه از پشت میدان جنگ، نیروها را هدایت می‌کرد و نه خود را از نیروها جدا می‌دانست، بلکه با اتکا به نیروی الهی، جلودار نیروها بود و با اخلاص، تمام توان خود را برای مقابله با دشمن به کار می‌گرفت و از سختی‌های مجاهدت باکی نداشت.



 افتخارآفرینی‌های مکرر او در طی سال‌ها باعث شد که به عنوان اولین فرمانده پس از انقلاب نشان ذوالفقار را از سوی رهبر انقلاب دریافت کند، همان‌طور که پیش‌تر به دلیل رشادت‌های زیاد، نشان «فتح» را دریافت کرده بود.



اما آیا شجاعت سردار سلیمانی را می‌توان تنها در میدان نبرد و جهاد اصغر مشاهده نمود یا در میدان جهاد اکبر یا همان جهاد با نفس، این شجاعت جلوه بیشتری داشته است؟



شجاعت سردار سلیمانی، وقتی زبانزد شد و نمود پیدا کرد که قبل از آن، حاج قاسم از آزمون بزرگ مبارزه با نفس، سربلند بیرون آمد و اگر چنین نبود، فرماندهی که هوای نفسش غلبه کرده باشد و به منویات و خواسته‌های زودگذر بها دهد، آیا می‌تواند در برابر وسوسه‌های دشمنان و مبارزه با آن‌ها شجاعت به خرج دهد و به راحتی تطمیع نشود و جنبشی عظیم در جهان برای مبارزه با تروریسم راه بیاندازد؟ تا جایی که روزنامه‌ها و شبکه‌های روسیه اذعان کنند که به احترام این مرد باید ایستاد یا اوباما بگوید که سردار هدیه خداوند به ایرانی‌ها است و این فرمانده در جهان بی‌نظیر است!



در یک کلام باید شجاعت سردار را برخاسته از روح تقوا و ایمان دانست که تحولات عظیمی را در جهان معاصر ایجاد کرد.



مریم فولادزاده
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

یک چمدان سوغاتی
پنج شنبه , 30 فروردین 1403

یک چمدان سوغاتی

مش حسن
یکشنبه , 26 فروردین 1403

مش حسن

تقویت گروه های مبارز
سه شنبه , 21 آذر 1402

تقویت گروه های مبارز

یاران آخرالزمانی
جمعه , 7 مهر 1402

یاران آخرالزمانی