یکی مرد جنگی
اصل قضیه همین گوهرهای ساده وجود هستند. چیزهایی که شاید خیلی به چشم نیایند، اما وقتی به کار بروند، اختلاف بین آدمها را مشخص میکنند. همین نور های کوچک به ظاهر ساده، از مردی در قنات ملک کرمان، سردار حاج قاسم سلیمانی میسازد.
اما این گوهرها واقعا چی هستند؟ از کجا آمدند؟
دنیای تخصصها
به گفته شاهدان و همراهان، حاج قاسم در امور نظامی استعدادی بینظیر داشت. او با تلاش مدام، به فنون رزم و جنگ مسلط شد و خود را در سه میدان جنگ تحمیلی، مبارزه با اشرار و جنگ با داعش تقویت کرد. اولین گوهری که در حاج قاسم درخشید، تلاش او برای متخصص شدن در کارش بود. در دنیایی که هیچکس به فکر عمیق شدن در کارش نیست، این تخصص و تمرکزی که ایشان در فراگیری امور نظامی به کار بست، او را از بقیه متمایز کرد. شاید او تنها کسی بود که به دنیای پس از ظهور و لزوم تربیت سربازان واقعی برای سپاه امام زمان (عج) هم فکر میکرد.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
هر طرف کتاب های حدیث و روایت و منابع مختلف را که بگردید، باز میرسد به اصل مهم «ولایتپذیری». در همه ابعاد زندگی هم دیده میشود و نقشی دارد؛ از ولایت پدر بر فرزند بگیر، تا مرد بر زن، و بعد از ولایت فرمانده بر سرباز، و خدا بر انسان و… . شهید حاج قاسم سلیمانی در ولایت پذیر بودن حرف اول را میزد. او نه تنها به عنوان یک نظامی، سلسله مراتب کاری و نظامی را به خوبی رعایت میکرد، که در زندگی فردی هم همواره مطیع فرمان های خدا و پیامبر و ائمه بود. ولایت پذیری گوهری بود که حاج قاسم زود شناختش و نورش را بیشتر کرد.
با دوستان مروت
مردم داری گوهری است که تقریبا همه آن را میشناسند، اما به کار بردنش سخت است. اینکه بتوانی در اوج سختیها و گرفتاریها بازهم با اطرافیانت، با مردمی که شاید درست و حسابی هم تو را نشناسند معاشرت کنی، کار آسانی نیست. حالا تصور کنید در شرایط سختی باشید؛ مثلا ذهنتان درگیر مسئله کاری مهمی است، یا از شب بیداریهای طولانی خستهاید. اینکه کسی بتواند در چنین شرایطی، باز هم خوش رو و با حوصله در کنار مردم باشد و به درددلها و صحبتهایشان گوش بدهد، نشان دهنده گوهرهای توی وجودش است. حاج قاسم سلیمانی به مردم داری و ارتباط موثر با آحاد مردم معروف بود. او همچنین روابط خیلی خوب و موثری با جوانان داشت و آنان را نیروهای اثرگذار آینده قلمداد میکرد. این اهمیت به مردم و خصوصا جوانان، باعث شده بود که حاج قاسم به مردی خاکی و متواضع، و به عبارت دیگر، کسی از خود مردم تبدیل بشود.
عقلانیت انقلابی
همه آدمها یک گوهر بالقوه دارند که نامش «عقل و درایت» است. عقل، همانطور که خدا هم گفته، حجت درونی هر انسانی است. نمودش هم تفکر صحیح، تصمیم گیریهای به جا و درست، و سنجیدگی در همه امور است. کسی که بتواند توانایی های این گوهر را به حد اعلا برساند، خودش را به نوری رسانده که میتواند مسیرهای نیمه تاریک و ناپیدای آینده را روشن کند. حاج قاسم سلیمانی هم، با توجه به شغل حساس و تصمیماتی که در هر لحظه باید گرفته شوند، این گوهر را به کار بسته بودند. ایشان ضمن حفظ روحیه انقلابی، که لازمه شغل حساسشان بود، گوهر عقلانیت را هم بالفعل کرده بودند.
حب الوطن
همه آدمها باید چیزی یا کسی را دوست داشته باشند تا برای انجام هرکاری که به آن وصل میشود، انگیزه داشته باشند. بعضیها خانوادهشان را دوست دارند و این باعث میشود برای رفاه آنها از هیچ تلاشی کم نگذارند. یا بعضی دیگر تصور آینده خودشان را میپرستند و همین موتور حرکت برای رسین به پیشرفت و آرزوهایشان میشود. بعضیها هم، مثل سردار شهید ما، منافع ملی و «وطن» در اولویتهایشان قرار دارد. این عشق به وطن، وقتی در کنار باقی ویژگی های ممتاز ایشان مانند تخصص در امور نظامی، یا عقلانیت و… قرار میگیرد، میشود ترکیب ایدهآلی همچون حاج قاسم سلیمانی، که آوازه قدرت و صلابتش به همه جا رسیده.
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
بعضی گوهرها اما اکتسابیاند. گوهر معنویت، اخلاص و تقوا، چیزهایی هستند که توی مسیر زندگی به دست میآیند. این ویژگیها از شناخت و عرفت نسبت به ائمه و ارادت به خاندان کرم حاصل میشود، و وقتی در کنار سایر خصیصههای ممتاز فردی قرار بگیرند، همه را زر میکنند. حاج قاسم سلیملنی در هرکدام از این ویژگیها، در صدر بود. ا ارادت به اهل بیت گرفته، تا تقوا و خلوص نیت، همه را در وجود خودش داشت. در کنار همه اینها، حاج قاسم چیزی داشت که فقط گوهر وجود مردان خداست؛ آن هم روحیه ناب شهادت طلبی است. چیزی که حاج قاسم سلیمانی را، به سردار شهید ما تبدیل کرد.
آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری ویژگی و صفت ممتاز در شخصیتی همچون حاج قاسم سلیمانی بیشمار است. از نظم و برنامه ریزیاش گرفته، تا تواضع و پای کار بودنش، همه و همه گوهر هایی بودند که در وجود ایشان تجلی کردند. شخصیت حاج قاسم نشان داد که میتوان از کارهای کوچکی همچون ایجاد نظم شخصی و پایبندی به آن، یا به عبارت دیگر ایجاد یک روتین ثابت در زندگی، اراده و توان خود را تقویت کرد. روحیه شجاع و جنگاور هم از ایشان یک مصادق عینی برای «یکی مرد جنگی به از صدهزار» ساخته بود و در نهایت، این اخلاص و صفای باطن حاج قاسم بود که در کنار همه این گوهرها، از او الماسی ساخت که رهبر معظم انقلاب در فراقش با با اشک بگوید:« اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا».
فرزانه زینلی
۱
اصل قضیه همین گوهرهای ساده وجود هستند. چیزهایی که شاید خیلی به چشم نیایند، اما وقتی به کار بروند، اختلاف بین آدمها را مشخص میکنند. همین نور های کوچک به ظاهر ساده، از مردی در قنات ملک کرمان، سردار حاج قاسم سلیمانی میسازد.
اما این گوهرها واقعا چی هستند؟ از کجا آمدند؟
دنیای تخصصها
به گفته شاهدان و همراهان، حاج قاسم در امور نظامی استعدادی بینظیر داشت. او با تلاش مدام، به فنون رزم و جنگ مسلط شد و خود را در سه میدان جنگ تحمیلی، مبارزه با اشرار و جنگ با داعش تقویت کرد. اولین گوهری که در حاج قاسم درخشید، تلاش او برای متخصص شدن در کارش بود. در دنیایی که هیچکس به فکر عمیق شدن در کارش نیست، این تخصص و تمرکزی که ایشان در فراگیری امور نظامی به کار بست، او را از بقیه متمایز کرد. شاید او تنها کسی بود که به دنیای پس از ظهور و لزوم تربیت سربازان واقعی برای سپاه امام زمان (عج) هم فکر میکرد.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
هر طرف کتاب های حدیث و روایت و منابع مختلف را که بگردید، باز میرسد به اصل مهم «ولایتپذیری». در همه ابعاد زندگی هم دیده میشود و نقشی دارد؛ از ولایت پدر بر فرزند بگیر، تا مرد بر زن، و بعد از ولایت فرمانده بر سرباز، و خدا بر انسان و… . شهید حاج قاسم سلیمانی در ولایت پذیر بودن حرف اول را میزد. او نه تنها به عنوان یک نظامی، سلسله مراتب کاری و نظامی را به خوبی رعایت میکرد، که در زندگی فردی هم همواره مطیع فرمان های خدا و پیامبر و ائمه بود. ولایت پذیری گوهری بود که حاج قاسم زود شناختش و نورش را بیشتر کرد.
با دوستان مروت
مردم داری گوهری است که تقریبا همه آن را میشناسند، اما به کار بردنش سخت است. اینکه بتوانی در اوج سختیها و گرفتاریها بازهم با اطرافیانت، با مردمی که شاید درست و حسابی هم تو را نشناسند معاشرت کنی، کار آسانی نیست. حالا تصور کنید در شرایط سختی باشید؛ مثلا ذهنتان درگیر مسئله کاری مهمی است، یا از شب بیداریهای طولانی خستهاید. اینکه کسی بتواند در چنین شرایطی، باز هم خوش رو و با حوصله در کنار مردم باشد و به درددلها و صحبتهایشان گوش بدهد، نشان دهنده گوهرهای توی وجودش است. حاج قاسم سلیمانی به مردم داری و ارتباط موثر با آحاد مردم معروف بود. او همچنین روابط خیلی خوب و موثری با جوانان داشت و آنان را نیروهای اثرگذار آینده قلمداد میکرد. این اهمیت به مردم و خصوصا جوانان، باعث شده بود که حاج قاسم به مردی خاکی و متواضع، و به عبارت دیگر، کسی از خود مردم تبدیل بشود.
عقلانیت انقلابی
همه آدمها یک گوهر بالقوه دارند که نامش «عقل و درایت» است. عقل، همانطور که خدا هم گفته، حجت درونی هر انسانی است. نمودش هم تفکر صحیح، تصمیم گیریهای به جا و درست، و سنجیدگی در همه امور است. کسی که بتواند توانایی های این گوهر را به حد اعلا برساند، خودش را به نوری رسانده که میتواند مسیرهای نیمه تاریک و ناپیدای آینده را روشن کند. حاج قاسم سلیمانی هم، با توجه به شغل حساس و تصمیماتی که در هر لحظه باید گرفته شوند، این گوهر را به کار بسته بودند. ایشان ضمن حفظ روحیه انقلابی، که لازمه شغل حساسشان بود، گوهر عقلانیت را هم بالفعل کرده بودند.
حب الوطن
همه آدمها باید چیزی یا کسی را دوست داشته باشند تا برای انجام هرکاری که به آن وصل میشود، انگیزه داشته باشند. بعضیها خانوادهشان را دوست دارند و این باعث میشود برای رفاه آنها از هیچ تلاشی کم نگذارند. یا بعضی دیگر تصور آینده خودشان را میپرستند و همین موتور حرکت برای رسین به پیشرفت و آرزوهایشان میشود. بعضیها هم، مثل سردار شهید ما، منافع ملی و «وطن» در اولویتهایشان قرار دارد. این عشق به وطن، وقتی در کنار باقی ویژگی های ممتاز ایشان مانند تخصص در امور نظامی، یا عقلانیت و… قرار میگیرد، میشود ترکیب ایدهآلی همچون حاج قاسم سلیمانی، که آوازه قدرت و صلابتش به همه جا رسیده.
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
بعضی گوهرها اما اکتسابیاند. گوهر معنویت، اخلاص و تقوا، چیزهایی هستند که توی مسیر زندگی به دست میآیند. این ویژگیها از شناخت و عرفت نسبت به ائمه و ارادت به خاندان کرم حاصل میشود، و وقتی در کنار سایر خصیصههای ممتاز فردی قرار بگیرند، همه را زر میکنند. حاج قاسم سلیملنی در هرکدام از این ویژگیها، در صدر بود. ا ارادت به اهل بیت گرفته، تا تقوا و خلوص نیت، همه را در وجود خودش داشت. در کنار همه اینها، حاج قاسم چیزی داشت که فقط گوهر وجود مردان خداست؛ آن هم روحیه ناب شهادت طلبی است. چیزی که حاج قاسم سلیمانی را، به سردار شهید ما تبدیل کرد.
آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری ویژگی و صفت ممتاز در شخصیتی همچون حاج قاسم سلیمانی بیشمار است. از نظم و برنامه ریزیاش گرفته، تا تواضع و پای کار بودنش، همه و همه گوهر هایی بودند که در وجود ایشان تجلی کردند. شخصیت حاج قاسم نشان داد که میتوان از کارهای کوچکی همچون ایجاد نظم شخصی و پایبندی به آن، یا به عبارت دیگر ایجاد یک روتین ثابت در زندگی، اراده و توان خود را تقویت کرد. روحیه شجاع و جنگاور هم از ایشان یک مصادق عینی برای «یکی مرد جنگی به از صدهزار» ساخته بود و در نهایت، این اخلاص و صفای باطن حاج قاسم بود که در کنار همه این گوهرها، از او الماسی ساخت که رهبر معظم انقلاب در فراقش با با اشک بگوید:« اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا».
فرزانه زینلی
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب