سه بار در هفته کوهنوردی میکردیم. این خاطره را یکی از دوستان سردار تعریف میکرد. حاج قاسم سه بار در هفته میرفت کوهنوردی. برایش هم تفاوتی نداشت که از کدام مسیر برود. مثل مردم عادی میرفت. اهل این نبود که مسیر خاصی را برایشان قرق کنند.
صورتش را با پارچه ای میپوشاند و تند و چابک از کوه بالا میرفت. با این حال کسانی بودند که او را میشناختند. کوهنوردان جلو میآمدند و میخواستند با حاجی عکس بگیرند.
تمام افراد برای حاج قاسم یکسان بودند. یک بار چند خانم بیحجاب جلو آمدند و خواستند با ایشان عکس بگیرند. حاج قاسم بیآنکه آنها را مواخذه کند یا رفتاری متفاوت از خود بروز دهد پذیرفتشان و حاضر شد با آنها عکس بگیرد.
هیچوقت رفتار تندی با افراد نداشت. تعریف خودش را از امر به معروف داشت. رفتارش تند و خشن نبود. افراد کافی بود رفتار و گفتار او را ببینند تا خودشان متحول شوند. او یک الگو بود. الگویی که با رفتارش افراد را تشویق به دینداری میکرد نه با زور!
برای همین است که قاسم سلیمانی چهره متفاوتی نسبت به خیلی از افراد دارد. شخصیتی است که افراد از اقشار مختلف جامعه او را دوست دارند. حتی با تفکرات و عقاید متفاوت. برای همین است که روز تشییع جنازه سردار، بعنوان یک روز تاریخی در ایران ثبت شد. او بین مردم تفاوتی قائل نبود. مردم هم با هر عقیده و نظری او را میخواستند. اخلاق نیک و رفتار درست، یک امر مشترک بین تمام افراد جوامع مختلف است. انسانها نیکی را در هر رنگ و لباس و نژاد و جایگاه اجتماعی تشخیص میدهند. و سردار، سرحلقهی تمام نیکیها بود.
مینا سعادت پور
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب