آزادسازی برخی از مناطق تمام شد، در حالی که ترکمنها پیش از حضور سردار، قدرت مقابله با داعش را نداشتند. نه با ممانعت کردها، اجازه مجهز شدن به سلاح را داشتند و نه دلخوش به تشکیلات جدی و پرقدرتی بودند.
سردار اما با جلب رضایت کردها و فراهم کردن زمینههای لازم، تجهیزات نظامی چون تانک، توپخانه و سلاح و مهمات لازم در اختیارشان گذاشت و از آنها خواست تا با ایمان و اعتماد به توانمندیهایشان، حشد الشعبی ترکمانی را تشکیل بدهند. سردار با کمک ابومهدی المهندس، فارغ از هرگونه نگاه قومیتی و مذهبی، از هیچ کمکی برای تشکیل این نیرو دریغ نکرد تا جایی که محور شمال عراق با وجود الحشد الشعبی، منطقه امنی برای تمام کردها و اعراب سنی و شیعی شد.
ابومصطفی درباره این اتفاق مبارک میگوید:
«ما تصور میکردیم که نیروهای سپاه قدس برای دفاع از ما در منطقه میمانند، اما سردار گفتند این نیروها ماندگار نیستند، بلکه خود شما باید الحشد الشعبی تشکیل بدهید و هر منطقه باید دارای گردان برای حفاظت از خود باشد. شما مثل کردها و عربها باید نیروهای خاص خود را تشکیل داده و از مناطق خود و مناطق مجاور دفاع کنید.
در تلعفر هم همین کار را کردند و نیرو و گردان و تیپ تشکیل دادند.
یادم میآید، یک روز که در سازمان بدر کار میکردیم، با خود میگفتیم آیا میشود روزی یک نیروی ۱۰۰ نفری ترکمن تشکیل بدهیم، اما حالا هزاران ترکمن در الحشد الشعبی برای دفاع از منطقه بسیج شدهاند.
حاج قاسم میگفت، شماها به خودتان اعتماد کنید و ما هم هرچه نیاز داشته باشید، از سلاح و آموزش و مهمات در اختیارتان میگذاریم.
ما حاج قاسم سلیمانی را مالک اشتر علی (ع) و حاج ابومهدی المهندس را عمار یاسر میدانیم.»
و اینگونه بود که ترکمنهای بیسلاح و بیپناه، فصل جدیدی را در تاریخ زندگانی خود با شجاعت و اخلاص حاجی بزرگ گشودند.
مریم فولادزاده
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب