ایران از گذشته تاکنون، مردان و زنان متعددی را به خود دیده است که جان را برای وطنشان فدا کردند؛ جانی که شاید از دید عامه مردم، در دنیا چیزی از آن عزیزتر نیست. نه تنها جان، بلکه مال و ناموس بسیاری از این عزیزان فدا شد تا فقط مفهوم و موجودیتی به نام «وطن» باقی بماند.
هر چند این روزها عدهای فکر میکنند که خارجیها و خارجنشینان برای مردم ایران دایه دلسوزتر از مادر هستند اما کسانی که برای رضای خدا، جانشان را در کف دستشان گذاشتند تا یک ذره از این خاک کم نشود در عمل ثابت کردند که آنها دلسوزان واقعی این مرز و بوم هستند. خداوند در قرآن کریم در آیه ۲۰ سوره توبه میفرماید:
الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ
یعنی: آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندتری است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
این یعنی این هجرت و رویبرگرداندن از مال و جان بسیار مقدس است چرا که از دیدگاه الهی مایه رستگاری و سعادتمندی در دو دنیا میشود.
نکته مهم در این زمینه، این است که انسان در مورد زادگاهش به طور ناخودآگاه همیشه محبت و تعلق خاطر دارد و به همین دلیل است که انسانها علاوه بر دفاع از آن، به عمران و آبادانی محل زندگی خود میپردازند.
از میرزا کوچکخان و رئیسعلی دلواری گرفته تا شهدای انقلاب اسلامی، سرداران رشید دفاع مقدس و شهدای مدافع امنیت، مدافعان وطن و مدافعان حرم همه و همه نزد خدا جایگاهی عالی دارند چرا که اینها با نیت الهی برای حفظ و حراست از وطنشان جنگیدند تا مردم و مملکتشان ذرهای آسیب نبیند. شاید به خاطر همین باشد که آرش، اسطوره ایرانزمین، هنوز که هنوز است به عنوان الگویی مهم در ادبیات فارسی برای مردم کشور باقیمانده و چهرهای محبوب در بین مردم ایران زمینه است.
عزاخانه ایران
در جریان برگزاری مراسم تشییع شهید سلیمانی، ایران اسلامی تبدیل به عزاخانه شد؛ عزاخانهای که سراسر سیاهپوشِ قاسم، سرباز وطن شد. این همان قدردانی بزرگی بود که رهبر انقلاب در مقاطع مختلفی پس از آن، از حضور مردم به نیکی یاد کردند. مثلاً ایشان در خطبههای نماز جمعه تهران در دیماه ۹۸ فرمودند:
«ابعاد مادّی و معنویِ این پدیده [تشییع شهید سلیمانی] را شناسایی کنیم. من عرض میکنم پس از ۴۱ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، این جمعیّت بینظیر را کدام دست قدرتی به میدان آورد؟ این اشک و عشق و شور را چه کسی پدید آورد؟ کدام عاملی میتوانست یک چنین معجزهای را نشان بدهد جز دست قدرت الهی؟ آن کسانی که دست قدرت خدا را نمیتوانند در این حوادث ببینند و تحلیلهای مادّی در این مسائل میکنند، عقب میمانند. باید دست قدرت خدا را دید. بُعد معنوی و بسیار مهمّ این حادثه همین است که خدای متعال این کار را میکند. وقتی خدای متعال یک چنین حرکتی را در ملّت به وجود میآورد، انسان باید احساس کند که ارادهی الهی بر پیروزی این ملّت است».
به فرموده رهبر انقلاب، وقوع چنین پدیدههایی نشان از این است که خداوند این حرکت را تأیید نموده و راه را با رقم زدن چنین حمایتهایی از جریان میهنپرستی به مردم نشان میدهد؛ هر چند در جریان ناآرامیهای سالهای اخیر، بسیاری از مردم دچار اشتباهات محاسباتی شدند و بیراهه را راه تشخیص دادند ولی شهدا، به خصوص شهید سلیمانی در فتنههای گوناگون، خط مشی را مشخص کردند.
به طور مثال در جریان به آتش کشیده شدن پرچم ایران در ناآرامیهای سال ۹۸، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در یکی از سخنرانیهای خود، با تأثر فرمودند: «من وقتی صحنه نابخردانه آن نادان در آتشزدن پرچم ایران را دیدم خیلی دلم سوخت؛ گفتم ای کاش بهجای پرچم من را (نه تصویر من را) بلکه من را ده بار آتش میزدند؛ چرا که ما برای سرافرازی این پرچم در هر قلهای ده شهید دادهایم.»
حیران در بیابان
این موضوع نشان میدهد که شهدا چقدر به حفظ این نظام، انقلاب و سرزمین که برگرفته شده از ایمان و محبتشان به این آب و خاک است تأکید داشتهاند. به قول همسر شهید سلیمانی آنقدر در کوهها و بیابانها به دنبال شهادت گشت که آخر شهادت او را در آغوش گرفت؛ خاکی که با ریختن خون همین شهدا حفظ شده تا ذرهای از تمامیت ارضی آن کم نشود.
برای همین است که وقتی شهید سلیمانی به شهادت رسید هم در کشور و هم در منطقه تحول و حرکتی عظیم راه افتاد و رهبر انقلاب به همین خاطر در دیدار با مردم قم در دیماه ۹۸ در مورد شهید سلیمانی فرمودند: در مقابل او، من تعظیم میکنم.
محمدجواد قائدی
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب