شهید سلیمانی یکی از افرادی است که به راحتی میتوان در مورد ۴شاخصه بالا در مورد ایشان مثال زد.
در مورد موضوع اول، باید بگوییم همه این واقعیت را قبول داریم که شهید سلیمانی بارها تا پای جان برای رسیدن به اهداف الهی خود تلاش کرد و این موضوع در فیلمهای مستند و خاطراتی که از همرزمان شهیدشان به جا مانده کاملاً واضح است. مثلاً شهید اصغر پاشاپور که اکثراً او را با همراهی سردار در چند ثانیه فیلمی از میان مدافعان حرم میشناسند به حاجی توصیه میکند که به مناطق خطرناک نرود. حاجی در جوابش میگوید: «آقای اصغر خجالت بکش، من رو میترسونی به خاطر دو تا گلوله؟». این یعنی لا خَوْفٌ عَلَیهم وَ لا هُمْ یحزنون.
تقوای شهید سلیمانی هم کاملا قابل استناد است. به طور نمونه نامهای با دستخط سردار سلیمانی، به خانواده سوری در فضای مجازی بازنشر شد که برای صاحب منزلی که در خلال عملیات آزادسازی بوکمال، از آن منزل به عنوان مقر استفاده گردیده، نگارش شده بود. ایشان در قسمتی از آن نامه فرموده بودند: «اولاً از شما عذر میخواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که از خانه شما، بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم.» و این یعنی یک شخص در اوج یک عملیات نظامی، با آن همه درگیریهای جسمی و روحی، این موضوع به ظاهر عادی را مد نظر دارد. این همان تقواست!
از سوی دیگر، ایشان خودشان را هم از نظر علوم دینی و نظامی و هم از نظر جسمی، به خصوص در ایام جوانی برای جهاد در راه خدا آماده کرده بودند که این موضوع در کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» که به دست خودشان نوشته شده بود نیز آمده است.
از همه این فعالیتها و فراز و نشیبهایی که در جریان زندگی این شهید عزیز میبینیم و میشنویم یک موضوع جلب توجه میکند: انگار حاج قاسم در حیات قبل از ظهور، برای کارزار بعد از ظهور خود را آماده میکرده است. آری! او و خیل یارانش، به اراده الهی و با ظهور حضرت، به کمک امامشان میشتابند.
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب