مطالب

مردی از جنس نور


پنج شنبه , 12 مرداد 1402
مردی از جنس نور

او مردی بود که هر آن تو را متحیٌر می ­کرد. موقعیتی نبود که بُعدی جدید از شخصیتش را نشانت ندهد و تو را بی­ نصیب بگذارد. وقتی مادرش از دنیا رفت، در بیروت مراسم یادبود گرفتند. برخلاف همیشه که برای کار با هم ملاقات می ­کردیم، این­بار برای تسلٌی خاطر حاج قاسم به حضورشان رفتم. دست به سینه ایستاده، از ما استقبال کرد و پذیرای ما شد. تسلیت گفتم و نشستم کنار حاجی. حزنش در فراق مادر تمام نشدنی بود و اقتدار و صلابتش باقی!



مجلس که تمام شد خودش سر حرف را باز کرد: «اون کتابی که داده بودی، خوندم.» چند وقت پیش کتابی برایش فرستاده بودم به اسم «سبیل الله». به چشمانی که عمقش ناپیدا بود زُل زدم و گفتم خوندی؟ لبخند نرمی کنج لبش نشست. حرف را با یکی از بخش ­های کتاب که «جهاد فی سبیل الله » بود ادامه داد: «به نظر شما این بخش نباید بیشتر نوشته می­شد؟حتی جا داشت یه کتاب جدا براش بنویسن.» تمام دقایقی که بحث کردیم کشتی ذهنم در دریای تعجب لنگر انداخته بود.  با این همه مشغله جور در نمی ­آمد. زمینه مطالعه ذهن آرام، منظم و دقیق است. دائم از خودم می ­پرسیدم چگونه ممکن است؟ آدمی که مدام در رفت و آمد است و آرامش ندارد مگر می ­تواند وقت بگذارد مطالعه کند؛ تحلیل کند؛ آن هم این­­طور دقیق و جزئی؟!



حاج قاسم را نمی شناختم، چشم برهم زدنی این حرف و عمل را نمی ­پذیرفتم. فهمیدم آرامش خاطر، ذهن منظم و دقیق دُرٌی­ست گرانبها در وجود انسان­هایی که باور، ایمان و اخلاص، فانوس راهشان است و جهاد فی سبیل الله مرام­شان. مردانی از جنس نور!



و چه زیبا سروده است سعدی شاعر پرآوازه و نیکو قلم ایرانی که؛ صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.



راوی: شیخ نعیم قاسم، قائم مقام دبیر کل حزب الله لبنان



منبع: برنامه تلویزیونی جهانمرد، پخش شده از شبکه افق سیما



خدیجه بهرامی نیا
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب