برخی معتقدند جرقههای اصلی بحران در سوریه، نمود اصلی خود را در اسفندماه ۸۹ بروز داد. سوریه که یکی از کشورهای امن منطقه بود و مقصد گردشگران زیادی از سراسر دنیا بود، از همان روزها ناامنی را تجربه کرده و حتی دولت آن تا مرز سقوط پیشرفت.
موضوع از این قرار بود که رژیم صهیونیستی که در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ شکستهایی عمده و مهم از لبنان خورده بود برای حفظ توازن در منطقه به سراغ سوریه رفت تا تمرکز را از روی مرزهای خود، فراتر برده و به حزبالله لبنان ضربه بزند.
کار از اینجا شروع شد که این رژیم منحوس با انتقال تروریستهایی آموزشدیده از مبدأ حدود ۱۰۰ کشور از سراسر دنیا با همکاری سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی-عربی آتشی در سوریه روشن کرد و بحرانی را با شکلدهی شورشهای داخلی شکل داد تا در همان ماههای اولیه توانست ضربههای قابل توجهی را به دولت سوریه وارد کند.
در این بین دمشق نیز به عنوان پایتخت سوریه مرکز فعالیت تروریستها بود چرا که با آشوب در پایتخت و شدن یافتن آن، سقوط دولت زودتر محقق میشد. به همین خاطر تروریستها تمرکز فعالیتها را در این شهر بیشتر کرده و نقاط حساس دمشق را به محاصره خود دراوردند. از جمله این نقاط حساس، کاخ ریاست جمهوری، برخی مراکز دولتی، مراکز حساس نظیر فرودگاه و حرم مقدس حضرت زینب سلامالله علیها و… بودند که هر روز، حلقه محاصره بر آنها تنگتر میشد.
از سوی دیگر، تروریستهای تکفیری به دنبال دینزدایی بودند و علاوه بر ترور مردم بیگناه، حذف فیزیکی شخصتهای شیعه و سنی را در دستور کار خود قرار داده بودند. همچنین از بین بردن بقاع متبرکه دینی نیز چیزی نبود که داعش، النصره و دیگر گروههای تروریستی از آن ابا داشته باشند.
وقتی فرزندان زهرا غیرت میکنند
اینجا بود که گروههایی نظیر فاطمیون از افغانستان، زینبیون از پاکستان به همراه مستشارانی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای حزبالله لبنان و برخی گروههای دیگر به دعوت دولت سوریه، رسماً وارد نبرد با تروریستها شدند.
یکی از ماندگارترین عملیاتهای مبارزه با تروریسم در سوریه که توانست موجب شکسته شدن سیطره داعش بر این کشور شود عملیات آزادسازی بوکمال بود که بخش قابل توجهی از پیروزی مرهون رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون رقم خورد، چرا که بچههای فاطمیون نقش تعیینکنندهای در محورهای کلیدی این عملیات داشتند.
فاطمیون توانست در این عملیات، علاوه بر گرفتن تلفات قابل توجه از دشمن، تروریستهای زیادی را نیز به اسارت دراورد و در پاکسازی این منطقه نقش بسزایی داشت.
اولین فرمانده فاطمیون
شهید علیرضا توسلی، به تعبیری اولین فرمانده فاطمیون بود که هستههای اولیه مبارزه با تروریستها را شکل داد. تیپ فاطمیون که از رزمندگان افغانستانی معروف به سپاه محمد(ص) بودند و در سوابقشان، شرکت در جنگ علیه شوروی در افغانستان و حضور در جنگ هشت ساله ایران و عراق دیده میشد با قریب به ۲۲ نفر شروع به فعالیت کرد. دلیل نامگذاری به نام مبارک حضرت زهرا سلامالله علیها نیز این بود اولین جرقههای تشکیل این گروه، همان سالها در ایام شهادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا اتفاق افتاد. گفته میشود اولین اعزام این گروه در بهار ۱۳۹۲ انجام شد و شهید توسلی به همراه جمعی از همرزمان خود به سوریه رفتند. میتوان شهید توسلی را اولین فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون بود. او که در جبهه نبرد با تروریستها به ابوحامد معروف بود از سال ۱۳۶۳ یعنی در سن ۲۲ سالگی به ایران آمده و در حوزه علمیه اصفهان و قم به تحصیل مشغول شده بود.
در همان سالها که همزمان با جنگ تحمیلی بود در منطقه کردستان نیز حضور یافته و به مبارزه با رژیم بعثی عراق پرداخت. پس از پایان جنگ نیز دوباره به افغانستان رفت تا با شوروی و پس از آن با طالبان مبارزه کند.
او علیرغم اینکه کمتر از دوسال در سوریه حضور داشت، منشأ خیرات و برکات زیادی بود و با شهادتش در اسفندماه ۱۳۹۳، خون تازهای را در رگهای فاطمیون تزریق کرد.
شهید سلیمانی در مورد ابوحامد میفرمود:
هر زمان او (ابوحامد) را می دیدم، تماشایش یک شعف مضاعفی درون من ایجاد می کرد. برای ما حیف شد. زود از میان ما رفت. زود به آرزویش رسید. به معبود فکری خودش رسید و نائل شد.
فاطمیون یک کوثر، یک خیر ارزشمند نه تنها برای مسلمانان در اینجا، بلکه برای کل جهان اسلام است. این اقدام اثر فوق العاده ای داشت که در حال حاضر برخی تأثیر این نیرو را نمی فهمند اما بعداً تأثیر آن را در دفاع از جهان اسلام متوجه می شوند. مجاهدت های رزمندگان فاطمیون خاک مظلومیت را از چهره ی افغانستانی ها زدود. مجاهدت های رزمندگان فاطمیون هم در جبهه های نبرد خیلی اثرگذار است هم تأثیرات فراتری داشت و کار از این مجاهدت ها هم جلوتر رفت. فاطمیون منشا تحول در جامعهی ما هم شدند.
از بم تا کهنز
یکی از شهدای دیگری که در رهبری و قوی شدن فاطمیون نقش داشت شهید ابراهیم صدرزاده بود. او که در کنار طلبگی در ایام جوانی دروس دانشگاهی را نیز میخواند از جمله جوانان ایرانی بود که دغدغهمند به دنبال تأثیرگذاری در جامعه بود.
از کهنز گرفته تا بم، هنوز هم جای پای سید ابراهیم و عطر وجودش به مشام میرسد. در سال ۸۸ در جریان اغتشاشات نیز به درجه جانبازی رسیده بود. این نشان میدهد که مصطفی صدرزاده علاوه بر حضور در میدان جنگ فرهنگی، هر جای دیگری که نیاز بود حاضر میشد.
حضور در جنگ سوریه نیز این را نشان داد. به همسرش گفته بود میخواهد در آشپزخانه برای رزمندگان مدافع حرم حضرت زینب آشپزی کند. اما پس از اعزام تنها یک بار در آشپزخانه دیده شده بود و پس از آن به مناطق درگیری برای مبارزه با تروریستها رفته بود.
مأموریت اول را ۴۵ روزه به پایان میرساند و پس از سه ماه دوباره به مأموریت میرود؛ اما این بار به عراق میرود تا با رزمندگان عراقی به سوریه اعزام شود. در حرم حضرت زینب سلامالله علیها که رفت و آمد پیدا میکند با مدافعان حرم افغانستانی آشنا میشود و چیزی حدود ۷۴ روز در سوریه میماند.
اعزام بعدی او همراه با فاطمیون بود. اما این بار نه از تهران بلکه از مشهد؛ آن هم با کلی داستان. سید ابراهیم با همسرش به مشهد میرود و برای اینکه با فاطمیون به سوریه اعزام شود، برای دور زدن قوانین فاطمیون مجبور میشود لهجه افغانستانی را یاد بگیرد. او در این کار خیلی خوب ظاهر میشود و به سوریه میرود ولی روز تاسوعا در جریان عملیاتی در حومه حلب در سال ۹۴ به شهادت رسید.
عطر شهدای فاطمیون؛ به وسعت ایران
امروز قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران، گلستان شهدای اصفهان، گلزار شهدای قم، آرامستانهای مشهد و جایجای ایران، پر از عطر شهدای فاطمیون است؛ فاطمیونی که هنوز برخی از پیکرهای شهدایش در سوریه باقی مانده تا همه اینها گواهی بر رشادتهای این عزیزان در دفاع از اسلام و حرم اهل بیت علیهمالسلام باشد. اما نه تنها این عزیزان در زمینه دفاع از مردم مظلوم افغانستان و سوریه زندگی خود را وقف خدا و کارهای خدایی کردند بلکه در اتفافاتی نظیر سیل سال ۹۸ نیز فاطمیون، مردانگی خود را به رخ همگان کشید و صحنههایی ماندگار رقم زدند. پلدختر در لرستان و برخی از نقاط خوزستان، صحنه دستگیری بچههای فاطمیون از مردم سیلزده ایرانی بود تا مردم ایران و تاریخ این کشور هیچگاه نیت پاک این عزیزان را فراموش نکنند.
محمد جواد قائدی
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب