دهه نود شمسی است و تو سرگرم هجی کردن نام نظریهپردازان علوم انسانی و سبک سنگین کردن نظریاتشان سر کلاس دانشگاه هستی. برای شناسایی واقعیت هستی و جهان، از دریچه ایدهها و مفاهیم شیک و تروتمیز علمی شوق زیادی داری. نظریههای عدالت، حقوق بشر، قوانین و کنوانسیونهایی که پشت سر هم در نفی خشونت و انحصارگرایی صادر میشوند، آزادی بیان، حقوق اقلیتها و الی ماشاءالله مواردی از این دست، چنان تأثیری روی تو گذاشتهاند که هر گونه جنگ و نزاع را پدیدهای مربوط به عصر بربریت میدانی.
درست در زمانی که غرق افکار رمانتیکالت هستی، نطفه جریانی انحصارگرا و بهشدت خشن در منطقه زندگی تو، درست بیخ گوشت منعقد میشود و بهسرعت خودش را در خاورمیانه، شرق آسیا، شمال آفریقا، افغانستان، آسیای میانه و حتی اروپا تکثیر میکند. با اینکه چشمانت را با آب روشنفکری آکادمیک هفت بار شستی، ولی خشونتِ واقعیتِ اطراف، آنقدر شدید هست که آب کُر را هم نجس میکند. صحنههای سربریدن سربازان دولت اسلامی شام و عراق با پسزمینه آن اللهاکبرهای غرّا بیدارت میکند. در گیرودار هضم آن واقعیت خونآلود، نامی را میشنوی که به مرور بخشی از پازل نامفهوم در حال وقوع میشود. نامی که به مرور معناآفرین میگردد: حاجقاسم.
رفتهرفته در دامنه با صفای آن کوه آرام، ترسهایت آب میشوند، جایشان غیرتی انسانی سبز میشود. کوهی که در برابر تزویر جهانی مدعی مبارزه با تروریسم ایستاده، تکلیفت با خطکشیها، با ظلم، مظلوم و ظالم، اصلاً تکلیفت با خودت را روشن میکند. حاجقاسم سمت مظلوم را به تو نشان میدهد. کنار مظلوم که میایستی خود را بیرون از مرزهای جغرافیایی حس میکنی؛ عضوی از جبهه مقاومت بینالمللی. مقاومت در برابر بیداد، تزویر، خشونت و جنگهای نیابتی.
درسهای زلزلهای که سردار در وجودت ایجاد کرد، به همینجا ختم نمیشود. شهادتش چنان حفرهای در جانت ایجاد کرد که دیگر محال است توهم مبارزه را با خود مبارزه اشتباه بگیری. عدالتخواهی و مبارزه با ظلم هزینه دارد، گاه هزینههای سنگین.
وقتی هویت قاتلان قهرمان مبارزه با تروریسم جهانی را با وضوح تمام در ذهن مرور میکنم، وقتی اعترافشان به چنین جنایت بزرگی را مرور میکنم به واقعیتی مخوف واقف میشوم؛ «عادی شدن شر» در جهان. حاجقاسم با شهادتش پرده از شری برداشت که در لباس میشِ مدعی حقوق بشر پنهان شده. شری که تروریسم را در مرزهای غرب بد و در مرزهای شرق خوب و لازم میداند. و حال این مکتب حاجقاسم است که میتواند بساط شر عادیشده را برچیند.
فاطمه رجبی
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب