مطالب

دو مرد از تبار سید شهدا


شنبه , 27 اسفند 1401
دو مرد از تبار سید شهدا

سردار سلیمانی و شهید مهدی باکری، دو مرد بودند با آرمان‌های مشترک، دو مرد که همواره و همیشه برای رسیدن به اهداف بلندشان مبارزه کردند و مزد این ایثار دائمی‌شان چیزی نبود جز شهادت. حاج قاسم همواره شهید باکری را می‌ستود، ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود گفته‌اند:« مهدی باکری نماد تربیت اهل‌بیت(ع) است.» سردار سلیمانی و شهید مهدی باکری با اینکه به فاصله‌ی چندین سال از هم به شهادت رسیده‌اند اما نقاط مشترک قابل توجه‌ای با یکدیگر دارند. سردار رحیم نوعی‌اقدم  که هم شهید باکری را درک کرده و هم در کنار سردار سلیمانی مشق رزم کرده در این باره می‌گوید:« در بین شهدا بعضی از آن‌ها شهیدپرور بودند. در واقع می‌توان گفت آن‌ها سیدالشهدا بودند. اعتقاد ما این است که شهید باکری سیدالشهدای لشکر عاشورا بود. و شهید سلیمانی هم سیدالشهدای مقاومت است. سیدالشهدا شدن این عزیزان هم به‌خاطر فرماندهی‌شان نبود. از زمانی که جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شد، شهید آقا مهدی باکری از یک خمپاره زدن در جنگ شروع کرد. اما آقا مهدی در بین رزمندگان صاحب سبک و صاحب ادبیات بود. باکری فرد نبود، بلکه ادبیات بود. با تمام رفتار، گفتار، حرکات، سکنات و برخوردهایش همواره شهید تربیت می‌کرد. و این دقیقاً در حاج قاسم هم بود.»



بنده‌ی خوب خدا



یکی از ویژگی‌های مشترک این دو مرد بزرگ، خدایی بودنشان است. رحیم نوعی اقدم می‌گوید:«حاج قاسم و آقا مهدی بزرگ ترین قدرتشان، قوتشان، اقتدارشان، فرماندهی شان، مدیریتشان، فرماندهی بر دل هایشان، نفوذ کلامشان و شهیدپروری شان از جوهره ی بسیار ارزشمند و با عظمت خدایی بودن نشأت گرفته بودند. این ها خدایی بودند. صد درصد معلوم بود که کارشان هم برای رضای خداست. و در تمام موارد خدا را در نظر می گرفتند. و از خدایی بودنشان قدرت می گرفتند. و از خدایی بودنشان به بچه ها مسلّط بودند. و از خدایی بودنشان در بچه ها نفوذ کلام داشتند. و از خدایی بودنشان بچه ها مطیع امرشان بودند. چند خاطره در این باره برایتان بگویم. یک روز من برای توضیح طرح یکی از عملیات ها خدمت شهید آقا مهدی باکری رفتم. به ایشان گفتم که من به این صورت به خط می زنم و خط را می شکنم ولی بعد از عبور از خط در اینجا نمی دانم چه کاری باید انجام بدهم. شهید باکری به من گفت خب آنجا باید به خدا توکل کنید. و از خدا بخواهید تا مشکل را حل کند. در یکی دیگر از عملیات ها هم وقتی به خط دشمن حمله کردم و خط را شکستم، نتوانستم بقیه ی عملیات را ادامه ی بدهم و زمین گیر شدم. به شهید باکری بی سیم زدم که من مشکل دارم. قاعده اش این بود که ایشان به من بگوید از جناح راست و یا از جناح چپ کمکت می کنم و به مقاومتت ادامه بده تا نیروی احتیاط به کمکت بفرستم. اما آقا مهدی به من گفت آقا رحیم! من از تو انتظار نداشتم. اگر واقعاً حرفت جدی است که زمین گیر شده ای، حتماً به خوبی به خدا توکل نکرده ای. و کاری از باکری برنمی آید. به خدایت بگو تا کمکت کند. می‌خواست یک چیزی به من بگوید می‌گفت باید توکل آقا مهدی را داشته باشید. همان جایی هم که می‌گوید سرباز باکری مثل باکری عمل می‌کند. دقیقاً در شرایط بحران و در شرایط سختی‌ها و ناملایمات تأکید شهید باکری و شهید حاج قاسم سلیمانی به خدا بود.»



مطیع و گوش به فرمان یکی از مهمترین ویژگی‌های دیگر سردار سلیمانی و شهید باکری اطاعت از ولی فقیه است. سردار نوعی اقدم می‌گوید:«اگر وصیت‌نامه‌ی آقا مهدی را با دقت خوانده باشید، ایشان چهار مرتبه از امام خمینی رحمه‌الله و اطاعت از ولایت یاد کرده‌اند. آقا مهدی با تمام وجود به ولایت اعتقاد داشت. و با تمام وجودش به ما نشان می‌داد که مطیع محض فرماندهی است. آقا مهدی ذوب در ولایت بود. و من همین حرکات، سکنات و اطاعت از رهبر معظّم انقلاب را هم در حاج قاسم می‌دیدم. به‌عنوان مثال ایشان در جلسه‌ای به ما گفت که من بدون اذن و اجازه‌ی آقا آب نمی‌خورم. و یک بار که ما خدمت آقای سیدحسن نصرالله رسیده بودیم، ایشان با تعجب از اطاعت‌پذیری و سربازی حاج قاسم به آقا برای ما می‌گفت. آقا مهدی بارها در صحبت‌ها و سخنرانی‌هایش به



می‌گفت که امام از ما انتظار دارد، و منتظر است که ما راه کربلا را باز کنیم. امام روی مقاومت و رزمندگی ما حساب کرده است. و اطاعت از امام، اطاعت از اهل‌بیت علیه‌السلام است. ما اطاعت از امام و ولایت را از شهید باکری یاد گرفتیم. به شدت به ما تأکید می‌کرد که امام باید از ما راضی باشد. و رضای خدا و رضای امام زمان (عج) را در اطاعت از امام می‌دانست. و من بارها از آقا مهدی شنیدم که امام بدون ارتباط با امام زمان نیست.»



دلی به نازکی حریر



مهربانی ویژگی مشترک این دو مرد بزرگ است. سردار نوعی اقدم در این باره می‌گوید:« این بزرگواران ضمن اینکه به شدت اشدا علی‌الکفار بودند، و در مقابل دشمن خشم و غضب و قهر داشتند، اما نسبت به نیروهای تحت امرشان رحماء بینهم بودند. شخصیت بزرگشان از این‌ها یک انسانی با شخصیت چندگانه و چند بعدی ساخته بود. در میدان به دشمن غضب می‌کردند، ولی به نیروی تحت امر خودشان محبت می‌کردند و مهربان بودند. یادم هست که در پادگان پدافند هوایی دزفول با اینکه فاصله‌ی تانکر آب با سرویس‌های بهداشتی زیاد بود ولی آقا مهدی شب‌ها این فاصله را طی می‌کرد و قبل از نماز شبش برای سرویس‌های بهداشتی آب می‌آورد. این عمق عظمت محبت و عشق به نیروهای تحت امر خودش را می‌رساند. نسل حاضر و نسل آینده این را باید بداند که شهید باکری با این کارها قهرمان و جاودانه شد. حاج قاسم هم همین‌طور بود. هر کاری را که می‌خواست به کسی نمی‌گفت که این کار را انجام بدهد، بلکه خودش آن را انجام می‌داد. ابداً در جمع افراد مشخص نبود که چه کسی فرمانده است، اگر کسی نمی‌شناخت معلوم نمی‌شدند. نه درجه داشتند، و نه تجهیزاتی به خودشان می‌بستند. با مجموعه‌ای از رفتارهای خودشان و ارتباطاتی که با بچه‌ها داشتند و با آن خدایی بودنشان در دل بچه‌ها نفوذ می‌کردند و قلباً بچه‌ها را تسلیم خودشان می‌کردند. و ما آن‌ها را باور داشتیم.»



شجاع و پولادین شجاعت، عنصری بود که در وجود این دو مرد بسیار بارز بود، سردار نوعی اقدم همرزم شهید باکری و سردار سلیمانی بوده می‌گوید:« من هیچ موقع احساس نکردم که این دو بزرگوار در شرایط بحرانی و سخت میدان جنگ بترسند. اصلاً این‌ها نمی‌ترسیدند. در بحرانی‌ترین شرایط آرامش داشتند. رهبر معظّم انقلاب هم به این نکته اشاره کردند. من در بحران‌ها هم کنار شهید باکری و هم کنار شهید سلیمانی بودم. هیچ موقع ندیدم فشار دشمن، سختی کار، فشار کار، مشکلات، تهدیدات و در محاصره افتادن‌ها باعث بشود که این‌ها حرکات و رفتارهای هیجانی غیرمعمول از خودشان نشان بدهند. آرامش و سکینه‌ی قلبی عجیبی داشتند. این‌ها همیشه در خط مقدّم و اول صف و در کنار بچه‌ها بودند. من حاج قاسم را بارها در بحران‌ها و سختی‌ها در خط مقدم و در درگیری‌های بسیار سختی دیده‌ام. خیلی از نیروها در آن شرایط آسیب می‌دیدند و تیر و ترکش می‌خوردند، ولی هیچ اتفاقی برای حاج قاسم نمی‌افتاد. اراده‌ی الهی بر این بود که حاج قاسم به دست شقی‌ترین، نامردترین، ‌فاسدترین و مزدورترین کسی که خود را کدخدای دنیا می‌خواند به شهادت برسد. و با شهادت حاج قاسم یک انقلاب جهانی صورت گیرد»
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

یک چمدان سوغاتی
پنج شنبه , 30 فروردین 1403

یک چمدان سوغاتی

مش حسن
یکشنبه , 26 فروردین 1403

مش حسن

تقویت گروه های مبارز
سه شنبه , 21 آذر 1402

تقویت گروه های مبارز

یاران آخرالزمانی
جمعه , 7 مهر 1402

یاران آخرالزمانی