سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان سالهای سال با حاج قاسم رابطهای فراتر از سیاست داشت. دیدارها و نشستهای حاج قاسم سلیمانی و سیدحسننصرالله علاوه بر مطرحکردن مسائل امنیتی بسیار صمیمی و برادرانه بود. بعد از شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس بارها سیدحسن نصرالله گفتگو و سخنرانی درباره مجاهدتهایشان داشتند. در این سخنرانیها رفاقتها و ناگفتههای بسیاری مطرح شد. سیدحسن در مراسم اولین سالروز شهادت حاج قاسم و ابومهدی بخشی از شخصیت دو شهید را معرفی کرد.
فرماندهان ضدتکفیر
این دو شهید بزرگوار خدمات بسیاری را به آزادگان در سراسر جهان تقدیم کردند. عراق را از اشغال سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ آزاد کردند. حاج قاسم و ابومهدی و برداران زنده و شهیدشان، در آزادسازی عراق از تکفیریان، عواملی تعیینکننده بودند. خون آنها و دیگر شهیدان باید به آزادسازی همیشگی عراق از اشغال امریکا بیانجامد. و این رهایی چیزی نیست جز پایینترین مرحلهی پاسخ به این ترور جنایتبار است. آن دو در برابر اشغالگری و تروریسم مقاومت کردند. ترامپ جنایتکار چارهای جز از بین بردنشان نداشت. این جنایت را رقم زد تا به هدف خود که خوش خدمتی برای اسرائیل و پیروزی در انتخابات دست پیدا کند اما ترامپ شیطان صفت و قمارباز در انتخابات و در برابر مردم خود نیز شکست خورد.
انتقام و خونبها
مهمترین اتفاقی که پس از شهادت آنها رخ داد، مراسمهای باشکوه تشییع پیکرهایشان بود که روزها و لحظات تاریخیای را رقم زد. با برگزاری مراسمهای باشکوه تشییع پیکرها پروژه استقلال و آزادی تکمیل شد. اکنون باید تمام امتهای اسلامی متحد شوند و با هم بیندیشیم که چگونه پس از شهادت «حاج قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» راه آنها را ادامه دهیم و مسیرشان را کامل کنیم. راهی که جز با آزادی قدس که آرزوی حاج قاسم بود به آن دست پیدا نخواهیم کرد.
مرد میدان نبرد
«حاج ابومهدی» انسانی بسیار فرهیخته، فهیم و با بصیرتی بود. در حالیکه از لحاظ سیاسی نیز شخصیت بزرگی بود اما به شدت متواضع و فروتن بود. در دورههای متعدد به عنوان نخستوزیر، نماینده و پستهای مدیریتی برگزیده شد اما از آنجایی که مَرد میدان نبرد بود و تمایل داشت در میادین نبرد حضور یابد، حاضر نشد مناصب سیاسی را عهدهدار شود. تجربه جهادی او بسیار طولانی بود. تجربه سیاسی و تشکیلاتیاش نیز بسیار قابل توجه بود. نقشآفرینی او در دوران اشغال عراق توسط امریکا پیش از سال ۲۰۱۱ میلادی و نیز در زمان یورش گسترده داعش به عراق کاملاً آشکار است. پیش از یورش داعش به عراق نقشآفرینی «حاج ابومهدی» در پشت پرده انجام میشد اما پس از ظهور و بروز داعش، حضور مستقیم او در میدان نبرد برای فرماندهی عملیاتهای ضد تروریستی، موجب شد تا بیشتر دیده شود. او پیش از رفتن به عراق در ایران زندگی میکرد. زمانی که ما به ایران میرفتیم گاهی با او نیز دیدار میکردیم. پس از آنکه او به عراق رفت بیشتر وقت خود را در همین کشور سپری کرد. گاهی به لبنان میآمد و ما در آنجا با یکدیگر دیدار میکردیم. شناخت ما از یکدیگر عمیق بود. او یک فرمانده بزرگ بود. او از لحاظ اخلاقی شخصیتی شبیه «حاج قاسم» داشت. به همین دلیل است که آنها در میدانهای جهاد در راه خدا طی مدتی طولانی با یکدیگر همکاری میکردند و در نهایت نیز در کنار هم به مقام رفیع شهادت نائل گشتند.
شخصیت چند بعدی از لحاظ میدانی «حاج قاسم سلیمانی» مرد میدان بود. من پیشتر نیز در خصوص این خصلت و ویژگی او صحبت کردهام و شیفته تواناییهای او بودم. معمولاً زمانی که ژنرالهای نظامی به
مراتب عالی نظامیگری میرسند، از لحاظ ذهنی توانایی اندیشیدن همزمان به مسائل میدانی، تاکتیکی و استراتژیک را ندارند. این بدان معناست که آنها زمانی که میخواهند مسائل میدانی، تاکتیکی و راهبردی را به صورت همزمان مورد بررسی قرار دهند، ذهنشان دچار خستگی میشود. اکثرا بعد از یالها مجاهدت و حضور در میدان جنگ به مراتب بالاتر میرسند و توانایی لازم در سنین بالا را ندارند. اما در نقطه مقابل، افرادی هستند که مسائل استراتژیک، میدانی و تاکتیکی را به طور کامل و نیز با تمامی جزئیات مورد بررسی و تحلیل قرار میدهند. من برای روشن شدن بحث مثال هواپیما را برای شما میآورم. یعنی زمانی که فردی در هواپیما است و این هواپیما در چالههای هوایی میافتد و در حالت فرود قرار میگیرد، مسافر از لحاظ ذهنی کمی دچار افت میشود. بنابراین، زمانی که بحثهای فکری در خصوص مسائل استراتژیک و راهبردی منطقه انجام میشود و در این بحثها جزئیات مورد بررسی قرار میگیرند، گویی که انسان وارد چالههای هوایی شده است. «حاج قاسم سلیمانی» به مانند یک فرد نظامی بود که زمانی که هواپیما در اوج پرواز میکرد و در چالههای هوایی قرار میگرفت، حتی کوچکترین و بدیهیترین جزئیات از مسائل استراتژیک نیز از ذهنش دور نمیماند. شما همواره ذهن او را آماده مییافتید و این ویژگی او برای من بسیار قابل تامل و قابل تقدیر بود. او نه تنها به مسائل کشور خود بلکه به حل مشکلات و جنگهای منطقه میپرداخت. بسیاری از همسایگان ایران از او مشاوره میخواستند و میدانستند که تصمیم حاج قاسم بهترین و دقیقترین تصمیم است. او به گونهای نبود که خستگی بر ذهنش غلبه کند. او یک مرد استراتژیست و در عین حال تاکتیکی بود. او مرد عقل و منطق، برنامهریزی و تصمیمگیری بود. او مرد میدان و مرد خطوط مقدم جبهه بود. او کسی نبود که در اتاقهای پشت خط مقدم بنشیند و تنها مسئول عملیات از راه دور باشد. حاج قاسم سرباز بود سربازی همیشه آماده برای ولایت. از او میپرسیدم کارهایت کی تمام میشوند و حاج قاسم با لبخند میگفت تا زمانیکه زنده هستم. میگفت هیچ انسانی بدون حرکت نیست. قاسم سلیمانی امت اسلامی بود. ترامپ و امریکا کسانی بودند که امت اسلامی را از ما گرفتند و باید پاسخگوی این جنایت خود باشند. خروج نطامیهای امریکایی تنها چیزی است که ما میخواهیم. ما راه شهدا را ادامه میدهیم و اجازه نمیدهیم خون آنها پایمال شود. پیروزی نهایی از آن ماست و این پیروزی چیزی جز وعده الهی برای مستضعفین نیست..
فاطمه سادات موسوی
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب