مطالب

بسترسازی برای ظهور با «صدق» و «اخلاص»


سه شنبه , 16 اسفند 1401
بسترسازی برای ظهور با «صدق» و «اخلاص»

«چگونه باور کنم رفتنت را؟ آنقدر در کوه‌ها و بیایان‌ها به دنبال شهادت گشتی تا آخر شهادت تو را در آغوش گرفت. تو شهید زنده بودی و حالا یارانت دورت را گرفته‌اند. قسم به حرمتت حضرت مادر! برای هر قطره خونت باید هزینه بدهند.حاج قاسمم! بشنو، بسم‌الله القاصم الجبارین را پشت بی‌سیم می‌گویند، علم بر زمین نمی‌ماند.»



این اولین اظهاراتی است که از زبان همسر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ساعتی پس از شهادتش شنیدیم. شهید زنده، یاران، علم و… کلمات و تعابیری هستند که انسان را به فکر وا می‌دارد. اصلاً برای انسان سؤال به‌وجود می‌آید که چرا شخصی باید تمام عمر خود را صرف خدمت به مردم کند؛ آن هم با گذاشتن جان در کف دست و رفتن در صحنه‌های نبردی که کمتر کسی جرأت شنیدن حتی یک گلوله یا انفجار آن را دارد؟



البته که پاسخ این سؤال با کمی تأمل قابل یافتن است. هدف شهید سلیمانی آن‌قدر والا بوده است که ارزشمندترین مواهب الهی، یعنی جان و عمر خود را برای این کار صرف کرده است.



وقتی زندگی شهید سلیمانی را مرور می‌کنیم، او از همان سال‌های چند سال قبل از انقلاب تا لحظه شهادت به دنبال استقرار و استحکام انقلاب اسلامی بوده است؛ انقلابی که به رهبری امام خمینی (ره) شروع شد و با رهبری امام خامنه‌ای (حفظه الله) ادامه دارد. در این بین، ما ایشان را همواره پشت سر ولایت می‌بینیم و تمام شئون زندگی‌اش را همراستا با فرامین ولی.



این موضوع یعنی شهید سلیمانی در سر تا سر عمر مبارک خود، هم با تمام توان، با صدق و اخلاص برای ظهور حضرت حجت بسترسازی می‌فرمود و هم تبعیت از حضرت را با تبعیت از نائبشان به خوبی مشق می‌کرد.



امن کردن کشور در وهله اول و حاکمیت امنیت نسبی در کشورهای بحران‌زده‌ای نظیر عراق و سوریه و نجات مردم منطقه از شر تروریست‌هایی که کشورهای عبری، عربی و غربی برای آن‌ها سرمایه‌گذاری کرده بودند از اقدامات ارزشمند ایشان برای همین تأمین امنیت بود. داعش، هم برای از بین بردن امنیت آن کشورها و هم برای صدمه زدن به امنیت ایران برنامه‌ریزی کرده بود و حتی چشم‌انداز خود را ارائه داد. آن‌ها می‌خواستند کاری کنند که ایران تجزیه شده و با تشکیل کشورهایی که از تجزیه ایران، عراق و سوریه می‌ساختند، مردم منطقه را با چالش روبرو کنند؛ کاری که شهید سلیمانی و یارانش حسرت آن را به دل تروریست‌ها و اربابان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ایشان گذاشت.



از سوی دیگر شهید سلیمانی در وهله‌های مختلف هم در جنگ ۳۳روزه که در برابر یکی از مجهزترین ارتش‌های جهان که کمک‌های اطلاعاتی، مالی و لجستیکی آمریکا، برخی از کشورهای غربی و عربی را نیز به همراه داشت و هم در وهله‌های دیگر نظیر مبارزه با تروریست‌ها در سوریه و عراق، نشان داد دشمنی که در یک جنگ نابرابر، سر تا پا مسلح به سلاح‌هایی با تکنولوژی روز دنیا است نیز قابل شکست است. فرهنگ جهاد، مقاومت و شهادت یکی از اتفاقاتی بود که ایشان در منطقه نهادینه کرد؛ فرهنگی که در این سال‌ها هم در ایام شهادت ایشان و هم در مناسبت‌هایی نظیر اربعین، به انحاء مختلف نمود‌هایی از آن را در بین مردم منطقه دیده‌ایم.



رهبر انقلاب به این موضوع در بیاناتی اشاره فرموده و از آن به تعبیر «مکتب» یاد کردند. ایشان در دیدار با خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۴۰۰ عنوان کردند: «ما یک جمله عرض کردیم، گفتیم «مکتب سلیمانی». شهید سلیمانی یک مکتب شد یا یک مکتب بود و در مورد این مکتب، من حالا دیدم بحمدالله کتاب‌های متعدّدی چاپ شده که ندیده بودم این کتاب‌ها را. اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را می‌گذاریم «مکتب سلیمانی»، در یکی دو جمله‌ی کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارت است از «صدق» و «اخلاص». این دو کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایه‌ مکتب سلیمانی است.»
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب