مطالب

باید برای شما می‌نوشتم…


یکشنبه , 24 مهر 1401
باید برای شما می‌نوشتم…

باید برای شما می‌نوشتم؛ نوشتن کار من است. کلمه‌ها توی دست من جا می‌گیرند اما موقع نوشتن از شما، قلمم دست و پایش را گم می‌کرد. نمی‌شد، فرصتم داشت تمام می‌شد و فکر آبروی حرفه‌ای‌ام بودم. جدا از آن، پس کی می‌خواستم چیزی برای شما بنویسم؟ مگر نه اینکه سلاح من قلمم و جبهه‌ام رسانه است؟



نیت کردم، ۱۴ صلوات و یک زیارت حرم را هدیه به شما کردم و معجزه اتفاق افتاد. شما نه فقط هوای کاری به اسم خودتان را داشتید، بلکه هدیه را هم بی جواب نگذاشتید! کلمه‌های من روی صفحه آرام گرفتند و قلبم یکبار دیگر به «شهید» بودن شما گواهی داد. حالا همه اعتبار و مهارتم را از شما دارم…



#به_تو_مدیونم_از_تو_ممنونم



فرزانه زینلی
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

ظرف غذایش که دست‌ نخورده می ماند...
یکشنبه , 20 اسفند 1402

ظرف غذایش که دست‌ نخورده می ماند...

مثل یک ماهی
سه شنبه , 4 مهر 1402

مثل یک ماهی

گیرنده ناشناس
چهارشنبه , 29 شهریور 1402

گیرنده ناشناس

هدیه عروسی دخترم
شنبه , 28 مرداد 1402

هدیه عروسی دخترم