مطالب

باید بدانیم و بفهمیم


دوشنبه , 10 بهمن 1401
باید بدانیم و بفهمیم

مگر می‌شود مدیر یک جامعه‌ای یا من به عنوان یک فرمانده در درون یک جامعه‌ای فاقد معنویت باشم جامعه دارای معنویت باشد؟ الناس علی دین ملوکهم. مردم از رهبران خودشان تبعیت می‌کنند.رهبران فقط رهبری در بالا نیست. همه‌ی سطوح ما در جامعه‌ی خودمان نقش رهبری داریم. اگر می‌خواهیم جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی مقاوم بشود، شرطش این است که مدیران باید با چنین جامعه‌ای متناسب باشند و بشوند . این مربوط به دولت نیست، مربوط به همه‌ی کانون‌هایمان است. یک مشکلی که در کشور ما وجود دارد، این است که ارزش و اهمیت مسئولیت قدری خدشه‌دار شده است. آقا، من که فرمانده‌ی نیروی قدس هستم، باید بدانم و بفهمم که من در کنار ولی فقیه در جایگاه مالک اشتر نشسته‌ام . مالک اشتر نیستم ولی در جایگاه او نشسته‌ام.



وقتی در مسئله ی مدیر گزینش می‌شود_این ظلم به جامعه‌ی ما است_ما معمولا دو موضوع را مبنا قرار می‌دهیم و این دو موضوع هیچ کدامش در دفاع مقدس نبود. شما در دفاع مقدس سراغ ندارید برای مسئولیت‌های مهم و حساس، کسی سؤال بکند تو چه خطی هستی؟ تو چپی یا راستی؟ اصلاح‌طلبی یا اصول‌گرایی؟ کسی به این توجه نمی‌کرد. به لیاقت‌ها نگاه می‌کردند‌. به قابلیت‌ها نگاه می‌کردند. به تطبیق فرد با مسئولیت نگاه می‌کردند‌.به امتحان داده‌ها نگاه می‌کردند. این مال حزب من است، این دوست من است، این از من تعریف کرده است؛ این نگاه فساد آور است. چرا گودال فساد درست می‌شود؟گودال فساد اساسش این است که نگاه جناحی و حزبی در انتخاب مدیران کردند. خب نتیجه‌اش این می‌شود که شما وقتی آمدید به یک مدیری اعتراض کردید ، او برای خودش یک پوششی ، ساتری، منطقه‌ی امنی درست می‌کند و بلافاصله برخورد با خودش را، برخورد با جناح، برخورد با یک گروه، برخورد با یک شخصیت در حزبی نسبت می‌دهد.



نکته‌ی دیگر ، مسئله ی مدرک است. مدرک چیز مهمی است، اما مدرکی ارزشمند است، علمی ارزشمند است که قابل تطبیق با عمل باشد.من دارای لیسانس کشاورزی باشم،  اما فرق درخت هلو و آلبالو را نتوانم از هم تشخیص بدهم. مدیر باید در بحران‌ها مبتکر باشد. من فرمانده اگر در بحران‌ها ترسیدم،جا خوردم، فرار کردم، چه می‌شود؟ لشکر من متلاشی می‌شود. جبهه‌ی من فرو می‌ریزد. مدیر باید خلاق باشد. بودجه‌ی کشور بیاید اینجا ، من این‌جا بنشینم بگویم من فرماندار هستم، من بخشدار هستم، خب ، یک پولی می‌آید .آمد، من مدیرم ، نیامد، من بیکار هستم و پشت میز می‌نشینم. این مدیریت نیست. مدیر باید خلاق باشد. باید نوآور باشد. مبتکر باشد. از دل بحران خلاقیت ایجاد کند . بحران را دور بزند. بحران را سرکوب کند. بحران را به ضد بحران تبدیل  کند. و شد در دوره‌ی انقلاب ، در دوره‌های گوناگونی این اتفاق افتاد.



کتاب ذوالفقار/به اهتمام:علی اکبر مزد آبادی /صفحه۱۴۸-۱۴۹



نفیسه طاهری/تاریخ۱۴۰۱/۱۱/۰۸:
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

نیک‌بخت آن که تو در هر دو جهانش باشی...
سه شنبه , 4 اردیبهشت 1403

نیک‌بخت آن که تو در هر دو جهانش باشی...

شوق دیدار تو دارم...
دوشنبه , 3 اردیبهشت 1403

شوق دیدار تو دارم...

من ماندم و او رفت و نیامد...
یکشنبه , 2 اردیبهشت 1403

من ماندم و او رفت و نیامد...

بنازم این همه ایمان و ایثار...
یکشنبه , 2 اردیبهشت 1403

بنازم این همه ایمان و ایثار...