ترامپ رئیسجمهور را تهدید کرده بود. حاجی مثل همیشه، پوزخندی زده و گفته بود:
«آقای ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم. شما برای ما خط و نشان میکشید؟ ایران را نمیخواهد، نیروهای مسلح ایران را نمیخواهد؛ من حریف شما هستم؛ نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای ترامپ قمارباز! بدان در آنجایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همهی امکانات شما، این جنگ را شما شروع میکنید؛ اما پایانش را ما ترسیم میکنیم… نباید به ملت ایران اهانت بکنید، نباید به رئیسجمهور ما اهانت بکنید، باید بدانید که چه میگویید. از پیشینیان خودتان بپرسید. از تجربه آنها بهره ببرید.»
انقلابی بود، فراتر از حزب و جناح. همانطور که رهبری فرمود:
«انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود.»
وقتی آقای روحانی، به ریاستجمهوری رسید، توی جلسهای به او گفت: «آقای روحانی ما کمک شما هستیم. ما توان و امکانی داریم، میخواهیم به دولت شما کمک کنیم. برای ما مهم نیست کدام دولت باشد، هر دولتی باشد، وظیفه میدانیم کمک کنیم.»
ایمان به خدا و بیاعتمادی مطلق به استکبار و قدرتهای سلطهگر، او را در قله انقلاب نگه داشته بود.
در شرایط دیپلماسی، نه اهل سازش بود، نه وابستگی. به دولت آقای روحانی میگفت که با سازش و وابستگی به جایی نمیرسیم. گاهی که آقای روحانی، خط قرمزها را رد میکرد، از تذکر دادن به او غافل نمیشد. یکبار به او گفت:
«دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است و فکر نکن همیشه میتوانی تخریب کنی و ما هم سکوت کنیم. مردم به تو رأی دادهاند و رئیسجمهور شدی. بیا دست به دست هم دهیم، کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی میکنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله میکنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.»!
مبارزه با دشمن و یکصدایی و قدرت داخلی در برابر آنها، برایش مهم بود. میگفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
برجام، برای حاجی قابل قبول نبود. نمیتوانست بیتفاوتی و بیبصیرتی دولت را در مقابلش تاب بیاورد. خیلی صریح گفت:
«برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
کنار تذکرها، از تمجید و تشویق نقاط قوت غافل نبود.
آقای روحانی در سوئیس گفته بود: «ایران، رژیم صهیونیستی را نامشروع و فعالیتهایش را در منطقه تجاوزطلبانه میداند. تهدید به صفر رساندن صادرات نفت ایران، گزافهگویی است. در صورتی که نفت ایران از منطقه صادر نشود، دیگر کشورها هم قادر به صادرات نخواهند بود. اگر میتوانید امتحان کنید تا نتیجهاش را ببینید».
حاجی بعد از صحبتها، برای تشویقش، از خودش مایه گذاشت. بعضیها دلخور شدند، اما حاجی میخواست از خودش هزینه بدهد تا کسی به مسیر انحرافی نرود.
برایش نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوار جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوریاسلامی ایران
سلام علیکم
آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوریاسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد. و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوریاسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است. حقیر به عنوان سرباز ولایت و این ملت سرفراز و با همهی جان به حضور جنابعالی عرض میکنم: این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و میبایست باشد. شما با سخنان حکیمانه ارزشمند و قدرتمندانهی خودتان، رهبر عزیز، ملت بزرگوار ایران اسلامی و مسلمانان جهان را سرافراز نمودید.
دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم.
برادرتان «قاسم سلیمانی»»
فهم سیاسیاش بالا بود. بالاتر از الگوها و مدلهای غربی سیاستبازی که عرصه سیاسی را عرصه قدرت و جنگ قدرت میدانند. در این حلقههای تنگ نمیگنجید. بصیرت و فهمش، او را در اوج نگه داشته بود. تا جایی که برای حفظ انقلابی که پرچم اسلام را به اهتزاز درآورده بود، از آبرو و مالش مایه گذاشت و در نهایت از جان شیرینش.
مریم فولادزاده
«آقای ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم. شما برای ما خط و نشان میکشید؟ ایران را نمیخواهد، نیروهای مسلح ایران را نمیخواهد؛ من حریف شما هستم؛ نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای ترامپ قمارباز! بدان در آنجایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همهی امکانات شما، این جنگ را شما شروع میکنید؛ اما پایانش را ما ترسیم میکنیم… نباید به ملت ایران اهانت بکنید، نباید به رئیسجمهور ما اهانت بکنید، باید بدانید که چه میگویید. از پیشینیان خودتان بپرسید. از تجربه آنها بهره ببرید.»
انقلابی بود، فراتر از حزب و جناح. همانطور که رهبری فرمود:
«انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود.»
وقتی آقای روحانی، به ریاستجمهوری رسید، توی جلسهای به او گفت: «آقای روحانی ما کمک شما هستیم. ما توان و امکانی داریم، میخواهیم به دولت شما کمک کنیم. برای ما مهم نیست کدام دولت باشد، هر دولتی باشد، وظیفه میدانیم کمک کنیم.»
ایمان به خدا و بیاعتمادی مطلق به استکبار و قدرتهای سلطهگر، او را در قله انقلاب نگه داشته بود.
در شرایط دیپلماسی، نه اهل سازش بود، نه وابستگی. به دولت آقای روحانی میگفت که با سازش و وابستگی به جایی نمیرسیم. گاهی که آقای روحانی، خط قرمزها را رد میکرد، از تذکر دادن به او غافل نمیشد. یکبار به او گفت:
«دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است و فکر نکن همیشه میتوانی تخریب کنی و ما هم سکوت کنیم. مردم به تو رأی دادهاند و رئیسجمهور شدی. بیا دست به دست هم دهیم، کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی میکنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله میکنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.»!
مبارزه با دشمن و یکصدایی و قدرت داخلی در برابر آنها، برایش مهم بود. میگفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
برجام، برای حاجی قابل قبول نبود. نمیتوانست بیتفاوتی و بیبصیرتی دولت را در مقابلش تاب بیاورد. خیلی صریح گفت:
«برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که میرسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذ بالله ما رفتیم و در برجام ۲ شرکت کردیم، به همین تمام میشود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به اینجا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»
کنار تذکرها، از تمجید و تشویق نقاط قوت غافل نبود.
آقای روحانی در سوئیس گفته بود: «ایران، رژیم صهیونیستی را نامشروع و فعالیتهایش را در منطقه تجاوزطلبانه میداند. تهدید به صفر رساندن صادرات نفت ایران، گزافهگویی است. در صورتی که نفت ایران از منطقه صادر نشود، دیگر کشورها هم قادر به صادرات نخواهند بود. اگر میتوانید امتحان کنید تا نتیجهاش را ببینید».
حاجی بعد از صحبتها، برای تشویقش، از خودش مایه گذاشت. بعضیها دلخور شدند، اما حاجی میخواست از خودش هزینه بدهد تا کسی به مسیر انحرافی نرود.
برایش نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوار جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوریاسلامی ایران
سلام علیکم
آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت جمهوریاسلامی ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد. و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوریاسلامی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است. حقیر به عنوان سرباز ولایت و این ملت سرفراز و با همهی جان به حضور جنابعالی عرض میکنم: این همان دکتر روحانی است که ما شناخت داشتیم و داریم و میبایست باشد. شما با سخنان حکیمانه ارزشمند و قدرتمندانهی خودتان، رهبر عزیز، ملت بزرگوار ایران اسلامی و مسلمانان جهان را سرافراز نمودید.
دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد، در خدمت هستیم.
برادرتان «قاسم سلیمانی»»
فهم سیاسیاش بالا بود. بالاتر از الگوها و مدلهای غربی سیاستبازی که عرصه سیاسی را عرصه قدرت و جنگ قدرت میدانند. در این حلقههای تنگ نمیگنجید. بصیرت و فهمش، او را در اوج نگه داشته بود. تا جایی که برای حفظ انقلابی که پرچم اسلام را به اهتزاز درآورده بود، از آبرو و مالش مایه گذاشت و در نهایت از جان شیرینش.
مریم فولادزاده
نظر
ارسال نظر برای این مطلب