مطالب

نگاهی به اقدامات مهم سردار سلیمانی در عراق


دوشنبه , 7 شهریور 1401
 نگاهی به اقدامات مهم سردار سلیمانی در عراق

اگر قرار است از حضور نیروهای مستشاری ایران در عراق سخن بگوییم، ابتدا باید دلیل و چرایی حضور را بررسی کنیم. همیشه در طول تاریخ، قدرت‌های غربی از حضور پررنگ کشورهای اسلامی در هراس بودند و سعی در کوچک‌سازی و تجزیه آن‌ها داشتند تا بتوانند قدرتشان را کم کرده و سیاست‌های خود را پیاده سازند. از جمله کشورهای بزرگ منطقه، عراق است. طرح‌های تغییر دموگرافی، جابجایی مرزها و کوچک‌سازی از هنگام اشغال عراق در ۲۰۰۳ میلادی بطور جدی مطرح بود. دو طرح در این زمینه مطرح شده بود: اول تجزیه عراق و سوریه، ادغام مناطقی از غرب عراق با شرق سوریه و تشکیل یک دولت سنی در منطقه؛ دوم تجزیه عراق به ۳ منطقه سنی، شیعه و کُرد، که اتفاقاً جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا هم از طرفداران آن به شمار می‌رفت. قبل از آن در منطقه باید تغییراتی صورت می‌گرفت. وجود همه طراحی‌ها در عراق، اعم از جنگ فرقه‌ای بین سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ و نیز تلاش برای جدا کردن کردستان عراق از طریق اعطای خودمختاری ، این نقشه‌ها به شکست انجامید.



میانجیگری ایران



سال ۲۰۰۶ همزمان بود با جنگ داخلی در عراق. یک سوی آن مردم بی‌دفاعِ شهرهای شیعه‌نشین و طرف دیگر آن گروهی به نام القاعده که ساخت آمریکا و عربستان بوده و ابتدا به نام مبارزه با اشغالگران آمدند و در ادامه به شیعه‌کشی روی آوردند.



محلات بغداد در حالی به کشتارگاه جنگی فرقه‌ای تبدیل شده بود که زره‌پوش‌های آمریکایی کنترل خیابان‌های اصلی و حتی فرعی پایتخت را نیز به دست داشتند و گروه ها و باندهای فرقه ای و تروریستی در مقابل چشم این نیروها و زیر سایه آنان حتی به کودکان کم‌سن و سال هم رحم نمی‌کردند.



همان جنگ با ورود مرجعیت عالی شیعه در عراق و ریش‌سفیدی ایران تمام شد. ریش سفیدی ایران با محوریت حاج‌قاسم سلیمانی مورد پذیرش اکثر گروه‌های عراقی اعم از شیعه، سنی و کرد قرار گرفت و طرح تجزیه در همان دوره شکست خورد.



حضور در کردستان عراق



«مسعود بارزانی» رئیس سابق اقلیم کردستان عراق و رهبر حزب دمکرات کردستان عراق در گفتگو با شبکه انگلیسی زبان «mbc»، به کمک‌های تسلیحاتی و نظامی ایران به اربیل و نقش ایران در مقابله با داعش در روز‌های اولیه حمله این گروه تروریستی به عراق اشاره کرده است. او تصریح می‌کند کُرد‌ها کمک سردار سلیمانی را در ممانعت از ورود داعش به هه‌ولیر و دیگر دلاورمردی‌ها و فداکاری‌های این شهید بزرگوار در جلوگیری از پیشروی جریان تکفیر و داعش فراموش نمی‌کنند.



بارزانی گفت: «در روز‌های آغازین حمله داعش به عراق و نزدیک شدن تروریست‌ها به منطقه کردستان، شهید سلیمانی اولین کسی بود که با من تماس گرفت و برای کمک تسلیحاتی و نظامی به ما اعلام آمادگی کرد و از من پرسید آیا به چیزی نیاز دارید. من هم گفتم در صورت امکان دوشکا و آر پی جی لازم داریم. صبح روز بعد ایران با هواپیما سلاح‌ها را برای ما ارسال کرد».



اودر ادامه اشاره کرد که هماره نیروهای تروریسیتی در عراق وجود داشت، اما داعش به عنوان یک پدیده عجیب توانست ظرف ۲۴ ساعت در امتداد هزار کیلومتر از مرز‌های عراق مستقر شود، در حالیکه نیروهای مدافع هیچ امکاناتی نداشتند؛ چون دولت اجازه نداد سلاح به آنان برسد و آمریکا نیز در این باره با آن‌ها همراهی کرد.



*



او از روزهای محاصره اربیل می‌گوید: داعش به دروازه‌های اربیل رسیده بود و بیم آن می‌رفت که شهر به زودی اشغال شود. من پس از حمله داعش با آمریکایی‌ها، ترک‌ها، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم و همگی در جواب گفتند که فعلاً هیچ کمکی نمی‌توانند بکنند. گزینه آخر ایران بود. با مقامات ایرانی تماس گرفتم و به آن‌ها صریحاً گفتم شهر در حال سقوط است، اگر نمی‌توانند کمک کنند، ما شهر را تخلیه کنیم؛ آنان شماره تماس سردار سلیمانی را دادند و گفتند حاج قاسم نماینده تام الاختیار ما در امور مبارزه با داعش است؛ بلافاصله با او تماس گرفتم و اوضاع را دقیق شرح دادم. حاج قاسم به من گفت: فردا بعد از نماز صبح اربیل هستم. به او گفتم فردا دیر است، همین حالا بیایید. حاجی گفت: کاک مسعود فقط امشب شهر را نگهدار. فردا صبح در فرودگاه اربیل به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نیرو آمده بود. آن‌ها سریعاً به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را دوباره سازماندهی کردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما



برگشت. در ضمن کمک‌های تسلیحاتی ایران نیز به ما رسید. حاج قاسم چند نفر از نیروهای خود را برای مشاوره نظامی در اربیل گذاشت و خودش به کربلا بازگشت.



بعدها که یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم چگونه شد شما که در حال فتح اربیل بودید به یک باره عقب نشستید. این اسیر داعشی تعریف کرد وقتی نفوذی‌های ما در اربیل خبر دادند قاسم سلیمانی آمده، روحیه افراد ما بهم ریخت و عقب نشستیم.



تشکیل حشد الشعبی



از جمله کارهای مهم حاج‌قاسم در عراق، استفاده از نیروهای مردمی بود. ارتش عراق، کلاسیک بود. اما داعش قدرتی بود که ارتش‌های کلاسیک توانایی زیادی برای مقابله با او نداشتند و نمی‌توانستند تمام کننده داعش باشند، زیرا نوع جنگ و ابزار داعش متفاوت بود. از آن طرف، آمریکا با عراق موافقتنامه امنیتی داشت و در صورت حمله ناگهانی و فروپاشی ارتش،  باید آمریکا کمک کند ولی امریکا در این زمان برای کمک نیامد. چند روز بعد از سقوط موصل، آقای جان کری به عراق آمد و جلسه‌ای با آقای نوری مالکی برگزار کرد. شروط تعجیلی و سختی که قابل تحقق نیست را مطرح کرد. یکی از شرط‌های اساسی این بود که عراقی‌ها باید کنار بروند و کار فقط باید دست نیروهای مسلح منظم باشد. بحث هایی که گه‌گاهی هنوز ادامه می‌دهند و به طور جدی مطرح می‌کنند.



بعد از سقوط موصل، داعش مانند بهمن داشت پایین می‌آمد؛ صلاح الدین، تکریت و شهرها یکی پس از دیگری سقوط می‌کرد. وقتی حاج قاسم وارد ماجرا شد، همان روز بعدازظهر یک ستونی به سمت منطقه خالف در شمال بغداد، به سمت تاجی راه انداخت. چند نفر از مسئولین عراقی هم همراه او بودند. این پیامی داشت که به سمت دشمن رفت و اجازه نداد، دشمن به سمت بغداد بیاید.



با ورود مرجعیت و فتوای ایشان، دو میلیون عراقی در مدت یک هفته برای دفاع از کشور، اسلام و حرم‌ها نام نویسی کردند. این ارتش بسیجی و مردمی به آموزش، سازماندهی و تسلیح نیاز داشت و حاج قاسم سعی کرد برای این منظور کمک کند. عراق در زمان حمله داعش، سلاح، امکانات و هواپیما نداشت و آمریکایی‌ها پول سلاح‌ها را از عراق گرفته بودند، اما چیزی به آن‌ها نداده بودند و اگر آن زمان کمک‌های تسلیحاتی و هواپیمایی ایران نبود معلوم نبود چه اتفاقی برای عراق پیش می‌آمد. این نهاد، هویت ملی عراق را شکل داد و همه فِرَق در کنار هم جمع شدند و این‌بار نیز با هوشیاری سردار سلیمانی یکی دیگر از از اهداف آمریکا که فروپاشی هویت ملی عراق، دامن‌زدن به اختلافات قومی و توسعه فتنه‌های مذهبی بود، خنثی شد. کسی از مردم عراق حاج قاسم را جدای از عراق نمی‌دانست. او مدام در عراق بود. حتی در بخش تعمیرات و بازسازی، آموزش، تأمین قطعات و غیره درباره تانک‌های عراقی نیز، ایران ورود کرد. تانک‌های عراق، روسی بود و با توجه به اینکه ایران نیز مشابه آن را داشت، در این زمینه نیز از هیچ‌اقدامی فروگذار نکرد.



مهدیه مظفری
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

فرماندهٔ کتاب‌خوان
یکشنبه , 27 آبان 1403

فرماندهٔ کتاب‌خوان

کاغذ را از دستم قاپید...
شنبه , 26 آبان 1403

کاغذ را از دستم قاپید...