دو موضوع در مورد یک اعتقاد مهم است: یکی اینکه آن اعتقاد یا ایدئولوژی را انتخاب کنیم که این موضوع میتواند ناشی از شناختن آن پدیده باشد. اما موضوع دیگری که مهمتر از نکته اول است ماندن بر آن اعتقاد علیرغم همه هجمهها، سختیها و گرفتاری است و شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که یک شخص بر روی اعتقاد خود میماند عمیق شدن آن نسبت به اعتقاد اولیه است.
به طور مثال همانطور که در تاریخ معاصر نیز مشاهده میکنیم بسیاری از افراد در شروع اولین جرقههای انقلاب اسلامی و حرکت امام خمینی رحمهالله علیه در کنار امام و نیروهای انقلاب بودند ولی پس از چندی و حتی قبل از پیروزی انقلاب به دلایل مختلف از مسیر انقلاب جدا شده و سر از بی راهه درآوردند.
عدهای نظیر شهدای دفاع مقدس، شهدای امنیت و شهدای دفاع از حرم نیز تا آخر این اعتقاد ایستادند و علاوه براین برای حفظ پایههای آن، عزیزترین و گرانبهاترین ثروت یعنی جان خود را اهدا کردند.
یکی از نمونههایی که از همان سالهای اول جوانی پای با شناخت حق در راه انقلاب قرار گرفت، شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بود که در نهایت توانست خدمات زیادی را هم در سالهای انقلاب و هم درسالهای دفاع مقدس و پس از آن، به انقلاب اسلامی تقدیم کند.
اما شهید سلیمانی در وهلههای مختلفی به عنوان یکی از افراد تأثیرگذار در جریان انقلاب اسلامی همیشه دغدغههایی داشت که علاوه بر رفتار و سیره عملیاش، در مقام سخن نیز به آن اشاره میکرد. البته بسیاری از این سخنان هم در فضای مجازی و هم در قالب کتب مختلف منتشر شده و قابل دسترس است ولی نکته مهم واکاوی این عقاید است؛ عقایدی که رهبر معظم انقلاب تعبیر مکتب را در مورد آن فرمودند و به همین خاطر، حرکت منطبق بر این مکتب میتواند برای آینده انقلاب اسلامی راهگشا باشد.
ضرورت شناخت بیشتر انقلاب
این شهید عزیز همواره در سخنان خود، مردم و بهویژه جوانان که در حقیقت آیندهسازان انقلاب هستند را به درک و شناخت بیشتر انقلاب سفارش مینمود. در یکی از فرمایشات ایشان که در جمع رزمندگان لشکر۴۱ ثارالله به یادگار مانده آمده است:
«تصورم این است که من گوینده و شمای شنونده معرفتمان نسبت به انقلاب از دشمنانمان کمتر است. ما شناخت حقیقی از انقلاب را در تلاش دشمن حس میکنیم. ببینید سی و چند سال این حجم تلاش از جنگ تا تحریم تا موضوعات مختلف دیگر نشان از عظمت انقلاب دارد و نشان میدهد انقلاب یک شیء بسیار باارزشی است که دشمن این همه تلاش میکند تا آن را از خاصیت بیندازد.»
انقلاب؛ تاریخ است یا تفکر؟
اما با نگاهی عمیقتر به فرمایشات ایشان میفهمیم که انقلاب نه تنها یک حادثه تاریخی، بلکه یک مکتب فکری است و دارای روح است. شاید به همین خاطر باشد که ایشان درک واقعی انقلاب را یک ضرورت میدانستند و میفرمودند:
«اینکه گفته میشود صدور انقلاب، خود انقلاب یک چهارچوب مجازی دارد و غیرقابل لمس است. انقلاب یک فکر است، انقلاب یک جسم نیست. این صدور انقلاب در دو بُعد تبلور پیدا کرد. یکی در بُعد ساختار و شاکله این نظام است. بُعد دوم در چهارچوب مدلها و الگوها بود که خیلی مهم بود. مثل حکمی است، آیهای است که نازل شده است؛ مردم قرائت میکنند، اما وقتی جلی آن را در سنت نبی معظم اسلام میبینند، آنوقت ملموس میشود، قابل اندازهگیری میشود، قابلیت الگو و مدل پیدا میکند. خود جمهوری اسلامی یک مدل است، اما در درون این مدلی که جمهوری اسلامی ارائه کرد، الگوهایی از خودش بروز داد که آن الگوها تأثیر اولیه و اساسی در صدور انقلاب و تحول در عالم اسلامی داشتند و این مربوط به شخصیتها و شخصها و افراد بود.»
انگار یکی از دلایل تلاشهای شهید سلیمانی برای گسترش این تفکر در اقصی نقاط جهان ، همین شناختی و درک عمیقی است که ایشان از مجموع حرکتهای انقلابی در دنیا و مقایسه آن با انقلاب اسلامی بهدست آورده بودند.
چگونه انقلابی باشیم؟
شاید همه این نکات گفته شده یا سفارشاتی که شهید سلیمانی در مقاطع مختلف مطرح فرمودهاند برای این باشد که مردم به معنای واقعی انقلابی شده تا در نهایت مدافعان انقلاب بیشتر شوند. شهید سلیمانی و یارانش، انقلابی بودند و به همین خاطر برای انقلاب نسبت به هر چیز دیگری اولویت قائل بودند. برای مثال ایشان با ذکر یک الگوی انقلابی برای ما، شاخصه انقلابی بودن را یادآوری میشوند:
«انقلابی کسی است که مرگ را بر زندگی ذلتبار ترجیح داد، عمل انقلابی، عمل طلبه شهیدی همچون شهید ردانی۱ است که فرمانده لشکر جنگ ما بود؛ عارف بود و وقتی قصد ازدواج داشت، برای حضرت زهرا(س) دعوتنامه فرستاد.»
خودم یا انقلاب؛ مسأله این است!
شروع اتفاقی که برای بسیاری انقلابیون افتاد و آنها را در پیچهای مختلف تاریخی به ته دره انداخت شاید با همین یک سؤال باشد: خودم یا انقلاب؟ من، خانوادهام، منافعم یا انقلاب؟
شهید سلیمانی برای جلوگیری از یک سقوط مرگبار به این سؤال نیز پاسخ دادهاند. ایشان در همایش«حوزه انقلابی؛ بیمها و امیدها» که در مدرسه دارالشفاء قم برگزار شده بود فرمودهاند:
«عمل انقلابی، عملی است که منافع ملت و اسلام را بر شخص خود ترجیح داده و در سختیها و شدتها، گوش به فرمانترین بوده و عذر نتراشیده و سینه خود را سپر میکند؛ همانند عمل شهدای مدافع حرم که خانه و نوامیس آنان در خطر نیست؛ اما در سوریه حاضر شده از اسلام دفاع میکنند.»
راهی که دست آخر شهید سلیمانی را به شهادت رساند چیزی جز همین راه نبود. به تعبیر دیگر شاید میتوان گفت این عمل انقلابی بود که به همراه نیت الهی حاج قاسم را آسمانی کرد…
محمدجواد قائدی
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب