خواب، پلکها را فروبسته بود. همه زیر سایه آرامش و امنیت، به امید صبح فردا، خوابیده بودند، اما در آن شب، در دو نقطه مختلف جهان، دو نفر چشم انتظار بودند؛ ترامپ و عبدالمهدی.
آن شب، در نیمکره غربی زمین، مشاور امنیت ملی وقت، وارد محل جلسه تدارک ریلست جمهوری شد و به ترامپ گفت: «آقای رئیس جمهور، وقتش رسیده است». ترامپ خطاب به حاضران در جلسه گفت که همین جا منتظر باشید و به سرعت جلسه را ترک کرد و بعد از چند دقیقه دوباره به جلسه برگشت.
در میان جلسه، مشاور ترامپ توئیترش را نگاه کرد و گفت: تصاویری از انفجار در عراق منتشر شده که میگویند نزدیک فرودگاه است. ترامپ جواب داد: «حواست به اخبار باشد و هر خبر تازهای شد به من بگو. ۵ دقیقه بعد مشاور ترامپ گفت: باید این را ببینید، یک روزنامهنگار ایرانی تصویری از یک دست در دل خاکستر منتشر کرده که یک انگشتر با سنگ سرخ بزرگ و خونی روی آن دیده میشود و آن را با دست ژنرال سلیمانی مقایسه کرده و نشان داده که همان دست است».
در نقطهای دیگر، در جنوب غربی آسیا، عادل عبدالمهدی مشغول تدوین نکات مهم برای مطرح شدن در جلسه هشت و نیم صبح بود.
عبدالمهدی که رابطه مستحکم و صمیمیاش با شهید حاج قاسم سلیمانی به سال دو هزار میلادی برمیگردد؛ از زمانی که حاج قاسم به دفتر آیتالله شهید محمدباقر حکیم میآمد و جلساتی برای بررسی تحولات عراق و منطقه برگزار میکرد، با او به مشورت مینشست و پیرامون مسائل بزرگ و مهم منطقه صحبت میکرد و از دوراندیشی و نگاه کلان و راهبردی حاج قاسم به مسائل لذت میبرد. حتی زمانی که با سردار برای کوهنوردی در تهران همگام شده بود، مسائل سیاسی عراق را با او بررسی میکرد. مشورت با او به اندازهای برایش مهم بود که هنگام نفوذ داعش، بر روی حمایت و راهبرد او حساب کرده بود.
آن شب، با هماهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، قرار بر این بود که ابومهدی میزبان حاج قاسم باشد تا هم صبحانه بخورند و هم موضوعات مختلف را بررسی کنند. در حین تدوین نکات، مدیر دفتر ابومهدی به اتاقش آمد و گفت: «رئیس کل اطلاعات عراق، مصطفی الکاظمی به من خبر داد انفجاری مهیب در فرودگاه بغداد رخ داده و هنوز از ماهیت ان اطلاعی ندارند.» عبدالمهدی نگران شد. هرچند که نمیدانست حاج قاسم از کدام مرز زمینی یا هوائی قرار است به بغداد بیاید. اما دلشوره داشت، به خصوص اینکه فهمید بود لحظاتی قبل از انفجار، یک هواپیما از دمشق وارد بغداد شده است.
مریم فولادزاده
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب