بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ریلگذاری سیاست خارجی جمهور اسلامی ایران تغییری بنیادین کرد. بر همین اساس مثلثی برای اعمال این سیاست تعریف شد. رهبر انقلاب در توضیح این مثلث که در واقع راهبرد و اصل عملی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است، میفرمایند: «عزت، حکمت و مصلحت یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی ماست. ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همه دنیا با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همه دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند، ثابت کنیم. ما برای خودمان عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و لزوم خدمت به آنها قائلیم.» بدین گونه به جای تأمین منافع قدرتهای استکباری که خط و رسم حکومتهای سابق خصوصا عصر پهلوی بود، در جهت خدمت به تمام بندگان و مستضعفان عالم تغییر مسیر داد. بر همین اساس وقتی رژیم آل خلیفه و به عبارت دقیقتر دست مرئی آمریکا و آل سعود در منطقه، در سایهی سنگین سکوت مجامع بینالمللی و با توهم اینکه رفتارهای مسالمتآمیز و نجیبانهی مردم بحرین در برابر سالها اقدامات نژادپرستانهی این رژیم نشان از بیپناهی و دلالت بر رضایت و انفعال آنها در برابر این اوضاع دارد، در اقدامی سفاکانه و در پی تصمیمی نابخردانه از شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین لغو تابعیت کرد، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دست به قلم برده و بیانیهای کوتاه اما پر معنا خطاب به آل خلیفه صادر کرد و خواب گرانی که به سبب آن روز به روز بر فشارهای خود علیه مردم مظلوم بحرین میافزود را بر هم زد.
▪ حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمز ماست
در بخشی از این بیانیه سردار با اشاره به اینکه « تجاوز به حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت. قطعا تاوان آن را آل خلیفه پرداخت خواهد کرد و نتیجه آن جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود.» هم به این رژیم سفاک، تبعات اقداماتش را یادآوری کرد و هم انگارهی ذهنی آل خلیفه در مورد مردم بحرین را بر هم زد که تصور کرده بود با فشارهای روزافزون، به سکوتشان کشانده و دستشان را از چاره کوتاه کرده است. آل خلیفه که با در بند کردن رهبران سیاسی و دینی شیعیان بحرین، زندانی کردن و شکنجه دادن زنان و دختران بیگناه آنها و ضایع کردن حقوقشان، به اذعان کارشناسان منطقه تصور میکرد مردم بحرین به دلیل عدم اتصال زمینی به ایران و بطور کلی به جهان چارهای جز تن دادن به هر شرایطی که رژیم تعیین کند، ندارند با این بیانیه متوجه این حقیقت شد که آنچه برساخت شدهی ذهن آنان در رابطه با شرایط کنونی است، کاملا اشتباه بوده و قرار نیست در همیشه بر یک پاشنه بچرخد. مردم بحرین بر خلاف تصور آل خلیفه، بیپناه و رها شده نیستند و جمهوری اسلامی اگرچه پایبند به قوانین وضع شده بر مبنای مرزهای اعتباری است اما هنوز بحرین را پارهی تن خویش میداند و با ادامهی این روند قطعا ملاحظات سیاسی را کنار گذارده و در اقدامی انقلابی شجرهی خبیثهی آل خلیفه را سرنگون خواهد کرد. پیامی که به این سفاکان از امکان تغییر روند مبارزات مردم بحرین خبر میداد که از رفتارهای مسالمتآمیز و صرفا اعتراضگونه به کنشهای انقلابی تغییر خواهد کرد و دامنه اثر آن نه تنها بحرین که سراسر منطقه را در بر خواهد خواهد گرفت، تا جایی که چاه حفر شده توسط آل خلیفه برای رهبران و مردم مظلوم این کشور، محلی برای دفن و سرنگونی خودش خواهد شد.
▪میدان پشتوانهی دیپلماسی این پیام انقلابی سنگ بنای کنش انقلابی ایران در منطقه آن هم در زمانی بود که دیپلماتهای ایران بر سر میز مذاکره حاضر بودند و این انگاره وجود داشت که رفتارهای ایران را گزینههای روی میز جهت میدهد. کنش سردار سلیمانی اگرچه ناظر به میدان بود اما اقدام نسنجیده و خالی از تدبیر نبود؛ چرا که سردار به عنوان دست نظامی بینالمللی به خوبی میدانست میدان یک روی سکهای است که روی دیگرش دیپلماسی حک شده است. آنچه اهمیت این بیانیهی کوتاه و رمزآلود
را دو چندان میکرد نگاه جامع و چند بعدی شهید سلیمانی به بحران داخلی بحرین و توجه به دستهای پشت پردهی این اتفاقات بود؛ همان دستهای آهنینی که پشت دستکشهای مخملین امضای صلح طلب میکرد، در بحرین با چراغ سبز نشان دادن به آل خلیفه، مهر تأیید بر سفاکیهایش مینشاند. بر همین مبنا در پایان بیانیه، سردار اینگونه تأکید کرده بود: « حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به آیت الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن بعهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت میدهند.»
▪جهان پیام سردار را دریافت کرد
این خط و نشان اگرچه هنوز در مرحلهی نظر بود اما چون ضمانتش، حرف یک مرد میداندیده بود به طور گسترده در رسانههای ملی و بینالمللی بازتاب پیدا کرد. خبرگزاری فرانسه در گزارشی با عنوان «ژنرال ایرانی درباره اقدام علیه روحانی شیعه به بحرین هشدار میدهد» به این بیانیه واکنش نشان داد و اقدام سردار را اتفاقی نادر توصیف کرد و با اشاره به نقش برجستهی ایشان در منطقه، این موضوعگیری را در ردهی موضوعات سیاسی دانست. اولتیماتوم و هشدار شهید سلیمانی برای شبکه خبری دویچه وله آلمان نیز اقدامی بیسابقه به نظر رسید به نحوی که تعجبش را در تیتر خبری خود اینگونه منعکس کرد: « بیانیه بیسابقه [سردار] سلیمانی: رژیم بحرین با حرکت مسلحانهی شیعیان نابود میشود.» نکتهی حائز اهمیت در این تیتر قطعی دانستن نابودی رژیم بحرین در صورت حرکت مسلحانهی شیعیان بود. به عبارتی این شبکه هشدار سردار را در قالب فرضی قطعی و بدون تردید منعکس کرده و بر آن صحه گذارده بود. موج ایجاد شده در رسانههای بینالمللی از رویترز تا گاردین و بی بی سی را نیز در بر گرفت و تا رسانههای عربی امتداد یافت. شبکه سعودی العربیه با انعکاس بیانیه سردار سلیمانی در وب سایت خود نوشت: «تهدید قاسم سلیمانی به منزله موضعگیری رسمی ایران درباره سلب تابعیت از عیسی قاسم است.»
در واقع میتوان گفت اقدام به موقع و از موضع اقتدار شهید سلیمانی فتنهی غربی-عربی را خنثی کرد که در قالب سلب تابعیت از یک رهبر اثرگذار شیعه در صدد بود تا پیامی را مبنی بر اینکه عدم همراهی با سیاستهای آمریکا در منطقه چنان تاوان سنگینی دارد که میتواند حتی یک ملت را از حقوق شهروندی و ملیتی خود محروم کند.
با جدیت میتوان گفت اگر چنین موضعگیری آن هم از سوی فردی که معادلات منطقه با حضور او رقم میخورد و محاسبات غرب با مهرهگردانیهای او نقش بر آب میشد و خرجهای تریلیون دلاری آمریکا با بودجهی چند میلیارد ریالی ایران چون خاکستر در دست باد بی نتیجه میماند، آل خلیفه تا اعدام این رهبر عالیقدر بحرینی پیش میرفت و آنچه آل سعود بر سر شیخ نمر آورد، در حق شیخ عیسی قاسم نیز رقم میخورد. این موضعگیری به جهانیان ثابت کرد که ایران بر سر مواضع انقلابیاش محکم ایستاده و تمام کشورهای مستضعف و مظلوم را چون پارههای تن خود میداند.
مریم اردویی
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب