تصویر مربوط به فروردین ۹۶ و بازدید حاج قاسم از خطوط عملیاتی حماه است. ابوباقر در خاطرهای آن روزها را چنین تعریف میکند:
روز دوم عید بود. حاج قاسم با فرماندهان میدانی در سوریه تماس می گیرند که جواب می گیرد اوضاع جبهه خوب نیست و «احتمال فروپاشی در بخش عمده ای از سوریه وجود دارد». حالا روز دوم عید حاج قاسم برای دیدن پدر خود در قنات ملک رابر کرمان بود. حاج قاسم گفت: «بیایم؟» گفتیم «نه با توکل بر خدا خودمان جمع می کنیم»، اما حاجی دلش طاقت نیاورد، همان روز بلند شد آمد سوریه!حاج قاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زین العابدین رفت دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند، حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»، دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است» گفتیم به چه دلیل میگویید؟ گفت «دشمن از آنجا با چشم غیر مسلح حماه را می بیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق دارد حماه را بگیرد، مثل زمانی که ما دیوارها و نخلستان های خرمشهر را می دیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم!
این را چطور تشخیص نمی دهید؟»
به شوخی گفتم این طوری اگر ما هم تشخیص میدادیم که میشدیم «حاج قاسم»!
روز دوم عید بود. حاج قاسم با فرماندهان میدانی در سوریه تماس می گیرند که جواب می گیرد اوضاع جبهه خوب نیست و «احتمال فروپاشی در بخش عمده ای از سوریه وجود دارد». حالا روز دوم عید حاج قاسم برای دیدن پدر خود در قنات ملک رابر کرمان بود. حاج قاسم گفت: «بیایم؟» گفتیم «نه با توکل بر خدا خودمان جمع می کنیم»، اما حاجی دلش طاقت نیاورد، همان روز بلند شد آمد سوریه!حاج قاسم به حماه آمد و به بلندای جبل زین العابدین رفت دوربین را دست گرفت. گفت «تک اصلی کجاست؟» جواب داده شد از دو طرف جدی میآیند، حاجی گفت «یک طرف تک اصلی است»، دقت کرد و گفت «تک اصلی غرب رودخانه عاصی است» گفتیم به چه دلیل میگویید؟ گفت «دشمن از آنجا با چشم غیر مسلح حماه را می بیند، تیر تیربارش از آن نقطه به اینجا میرسد، لذا اشتیاق دارد حماه را بگیرد، مثل زمانی که ما دیوارها و نخلستان های خرمشهر را می دیدیم و برای رسیدن به آن اشتیاق داشتیم!
این را چطور تشخیص نمی دهید؟»
به شوخی گفتم این طوری اگر ما هم تشخیص میدادیم که میشدیم «حاج قاسم»!
نظر
ارسال نظر برای این مطلب