پادکست‌ها

راهی جز توکل نیست


پنج شنبه , 8 دی 1401

شب عملیات بدر منتظر عبور گردان ۴۱۰ لشکر ۴۱ ثارالّله بودم. تقریباً یک ساعت گذشت و از قایق‌ها خبری نشد. با سرعت خودم را به آنها رساندم. سازمان گردان به هم ریخته بود. بچه ها با قایق‌های سنگین مشکل پیدا کرده بودند. به علی عابدینی رسیدیم که با گروهان اول حرکت می‌کرد. ده تا دوازده نفری که داخل قایق نشسته بودند، با هم پارو می‌زدند، با وجود این قایق فقط به اندازه یک متر جلو می‌رفت.به شدت نگران شدم! با این وضع نمی‌توانستند به موقع به خط دشمن برسند. عابدینی وقتی متوجه نگرانی من شد، پرسید: «چه ساعتی باید به خط دشمن برسیم؟».گفتم: «ساعت دوازده شب!».آنها از برنامه زمان بندی شده یک ساعت ونیم عقب بودند، با وجود این با اطمینان گفت: به حول و قوه ی الهی، ساعت دوازده به خط دشمن می‌رسیم!».با ناراحتی پرسیدم: «چطوری؟».گفت: «با توکل به خدا!».او قایق را نزدیک قایق من کشید. سرش را جلو آورد و آهسته کنار گوشم گفت: «الان کار دیگری می‌شود کرد؟». گفتم: «نه نمی شود.»گفت: «پس راهی غیر از توکل به خدا نیست!».کتاب: حاج قاسم، جلد دوم، به اهتمام علی اکبر مزدآبادی



راوی: قاسم سلیمانی




۱

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

نیک‌بخت آن که تو در هر دو جهانش باشی...
سه شنبه , 4 اردیبهشت 1403

نیک‌بخت آن که تو در هر دو جهانش باشی...

شوق دیدار تو دارم...
دوشنبه , 3 اردیبهشت 1403

شوق دیدار تو دارم...

من ماندم و او رفت و نیامد...
یکشنبه , 2 اردیبهشت 1403

من ماندم و او رفت و نیامد...

بنازم این همه ایمان و ایثار...
یکشنبه , 2 اردیبهشت 1403

بنازم این همه ایمان و ایثار...