در عملیات آزادسازی بستان (طریق القدس) حاج قاسم فرماندهی ما بود. ما نیروهای گردان ابوالفضل(علیهالسلام) نشسته بودیم تا نسبت به نقشهی عملیاتی توجیه شویم. محل استقرارمان مدرسهای در شهر سوسنگرد بود. هوای آذر ماه سوسنگرد خیلی خوب است. ما وسط حیاط مدرسه نشسته بودیم. حاج قاسم هنوز نرسیده بود. بنابر این، یکی از معاونین ،گردان نقشه را روی زمین انداخت و در عرض پنج دقیقه همه را توجیه کرد. جلسه در حال تمام شدن بود که حاج قاسم از راه رسید.او از ما پرسید: «خوب توجیه شدید؟». همه با هم گفتیم: «بله!». او یکی از بچهها را بلند کرد و گفت: «پل سابله را روی نقشه نشان بده!». دوستمان نتوانست.حاج قاسم نقشه را کف حیاط انداخت و توجیه را یک بار دیگر آغاز کرد. این کار نزدیک یک ساعت طول کشید. او به سوالها پاسخ داد جادههای اصلی و فرعی را مشخص کرد و محل تجمع دشمن و محل تانکهای آنها را نشان داد. توضیحاتش خیلی خوب بود. وقتی کارش تمام شد از چند نفر سوال کرد تا خوب مطمئن شود که همه توجیه شدهاند.کتاب: حاج قاسم، جلد دوم، به اهتمام علی اکبر مزدآبادی
راوی: امان الله فلاح
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب