پادکست‌ها

تا مرز شهادت در فاو


جمعه , 9 دی 1401

شهر فاو جایی بود که سلیمانی تا یک قدمی شهادت رفت. در نبرد والفجر ۸ صبح روز ۲۲ بهمن ۶۴ حاج قاسم با یکی از بی‌سیم‌چی‌هایش سوار بر قایق از اروند گذشت و در ساحل فاو پیاده شد. راننده‌ی خودروی غنیمتی منتظرش بود، سلیمانی به قصد بررسی وضعیت گردان‌های خودی و دشمن سوار شد و به سوی خورعبدالله رفت.کمی بعد به چند تن از فرماندهان لشکر رسید. حسین تاجیک، حاج یونس زنگی آبادی، مهدی طیاری، علی بینا، مجید مخدومی، غلامحسین خزاعی و عده‌ای دیگر آنجا بودند. حاج قاسم پرسید: «چه خبر؟».حسین تاجیک به نقطه‌ای اشاره کرد و گفت: «آنجا عده‌ای با تانک هستند که معلوم نیست کی هستند و به سمت ما تیراندازی میکنند!» حاج قاسم گفت: «شاید بچه‌های تیپ المهدی هستند و خبر ندارند که این جا پاکسازی شده!».در نهایت بعد از این که حاج قاسم دو نفر را برای شناسایی فرستاد، معلوم شد آنها عراقی هستند. تیراندازی از دو سو شروع شد. تعداد آنها بیشتر بود و سلاح مؤثرتری داشتند. عراقی‌ها هر لحظه نزدیک می‌شدند، نفرات خودی برای فرار از مهلکه باید ده‌ها متر در دشت صاف عقب می‌آمدند تا به خاکریز برسند؛ اما مسیر در دید و تیر عراقی‌ها بود.حسین تاجیک خودش را سپر قرار داد، تا فرمانده لشکر عقب برود و خطاب به حاج قاسم گفت: «شما خمیده به طرف خاکریز برو! من پشت سر شما ایستاده می‌آیم که اگر گلوله‌ای شلیک کردند به شما نخورد!». بعد یکی از بسیجی‌ها با اصرار جای تاجیک را گرفت و در حالی که بقیه با دشمن می‌جنگیدند، حاج قاسم به سلامت به خاکریز رسید.کتاب: حاج قاسم، جلد دوم، به اهتمام علی اکبر مزدآبادی
۱

نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

فرماندهٔ کتاب‌خوان
یکشنبه , 27 آبان 1403

فرماندهٔ کتاب‌خوان

کاغذ را از دستم قاپید...
شنبه , 26 آبان 1403

کاغذ را از دستم قاپید...