نمیدانم چه سودائی به سر داشت
به دوشش کوله باری از سفر داشت
قدم در کوچه باغ عشق میزد
به جان خویش داغ عشق میزد
چه عشقی؟
عشق مولایش خمینی
که بوسد تربت سبز حسینی
به امیدی کز آن گُل کام گیرد
بگرید تا دلش آرام گیرد…
۰
به دوشش کوله باری از سفر داشت
قدم در کوچه باغ عشق میزد
به جان خویش داغ عشق میزد
چه عشقی؟
عشق مولایش خمینی
که بوسد تربت سبز حسینی
به امیدی کز آن گُل کام گیرد
بگرید تا دلش آرام گیرد…
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب