تصاویر

غم خسوف قمر بگویم


شنبه , 8 آذر 1399
غم خسوف قمر بگویم

ظلمت شب را جز نور مهتاب چاره نیست.

و ظلمت آدمی را جز نور چهره‌ی تو.

تلالو ماه، تنها امید برای هر گمشده در راه مانده است و روشنی لبخند تو تنها راه گریز از وانفسای حیات دنیا.

اما امان…

امان از آن از شبی که چهره‌ی ماه بگیرد و تاریکی بر دل شب سایه اندازد.

امان از آن شبی که ابرهای سیاه تزویر نور لبخند تو را از دنیای ما گرفتند.

همان شب که تو تا آخرین لحظات آرامش را می‌تاباندی و ما آسوده از حضور تو در خواب فرو رفته‌بودیم.

اما سیاهی تزویر تو را از تابش انداخت و چهره‌ی تاریک خود را بیش از پیش نمایان کرد.

و ما از همان شب که تو رفتی دنیا را تاریک دیدیم.

و به انتظار نشسته ایم که بازگردی.

و دوباره با چهره ی نورانی خود جهانمان را روشن سازی.


طراح: علی کمیلی

شعر از استاد سازگار با اندکی تصرف


سپهبد قاسم سلیمانی



نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب