مطالب

قرارمان عمود ۴۴۱


یکشنبه , 6 شهریور 1401
 قرارمان عمود ۴۴۱

 آخرین بار که پیاده­رویی اربعین رفته بودم، حاج قاسم هنوز در هوای ما نفس می­کشید. در خیلی از گفت­وگوها می­شنیدم که می­گویند: به لطف حاج قاسم و نیروهایش، مسیر پیاده­رویی امن است. در دلم برای داشتن این سردار ایرانی به خود و کشورم می­بالیدم. اما سال بعدش حاج قاسم جایی میان آسمان­ها و در کنار اربابش امام حسین(ع) غرق رحمت خدا بود. حاا که جسم او کنامان نبود، بلای کرونا به جان دنیای ما افتاد و راه کربلا هم بسته شد. پیاده­رویی در طریق المشایه حسرت دل­ها شد و روضه­ها حال و هوای دیگری به خود گرفتند. با اسم او دم می­گرفتیم. روضه خوان­ها به اسم حضرت قاسم که می­رسیدند، از بدن اربااربا شده­ی حاج قاسم می­خواندند و به آرزوی رسیده­اش گریز می­زدند. نام قاسم ویژه­تر از قبل بر سر زبان­ها افتاد. جمعه­ها ۱:۲۰ بامداد قرار عاشقی را رقم زد. هر کس به زبانی و نحوی این لحظه را از او یاد می­کند. من و دوستانم قرار گذاشتیم اربعین امسال این ساعت خودمان را به عمود ۴۴۱ برسانیم و به یاد نام او عکس­هایش را در آن عمود نصب کنیم و زیرشان بنویسیم: خون تو هنوز می­جوشد و ضمانت آزادی این راه بدن صدپاره­ی تو و یاران همراهت است.  



فاطمه حسن زاده
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب