در زمانه ای زندگی می کنیم که اندیشمندان زیادی در مورد انسان و رابطۀ او با خود، خدا، هستی و دیگر
مخلوقات، تفکرات و کنکاش های زیادی نموده اند و در نتیجۀ تفکرات خود و بنا به فهم و تجربه های
خویش، نسخه ای برای زندگی روزمرۀ انسان پیچیدهاند. بیشک همۀ اندیشمندان برای پیدا کردن
بهترین مسیر زندگی انسان، به عقل خود مراجعه کرده اند و هرکدام نظرات متفاوتی دارند که زندگی
انسان را به کلی تغییر می دهد؛ چیزی که دانشمندان علوم انسانی از آن به »مکتب« یاد میکنند. انسانها
هم برای پیشرفت در زندگی خود از میان کسانی که از خودشان بهتر، داناتر و موفق تر میدانند یک
الگو انتخاب میکنند و سعی دارند مانند او فکر و عمل کنند. سیاستمداران و مدیران، کسانی که
انسانهای دیگر به فرمان و تصمیم آنها کار می کنند، نیز الجرم در یکی از مکاتب قدم به وادی اجرا
میگذارند؛ مگر این که در خلوت های خود، ذهنشان درگیر مسائل شود و خودشان پاسخ سؤال ها را
بدهند! نظریه هایی که تمام شدنی نیستند و به ازای هر انسان متفکری، می تواند سبکی برای زندگی وجود
داشته باشد.
اما قبل از ارزیابی و گزینش میان مکتبهای مختلف، باید به یک سؤال بسیار مهم پاسخ داد: انسان چند
بار زندگی می کند و چقدر فرصت زندگی کردن دارد؟ در مکاتبی که هرکدام نظرات مخالفی در دو
راهی ها دارند، کدام درست است؟ یا باید همۀ راه ها را امتحان کرد تا بهترین مسیر را پیدا نمود، که این
امر با طبیعت و محدودیت های انسان ممکن نیست. یا باید در راهی که سعادت آن تضمین شده، قدم
گذاشت. پس فراتر از عقل انسان را می طلبد )مطهری, مجموعه آثار، جلد۲ ,۱۳۷۹ .)
لذا خالق انسان، راه سعادت و شقاوت انسان را به او نشان میدهد. انسان ذاتاً کمال طلب است. و تمام
کمالها و فضایل در بندگی و عبودیت خداوند متعال است. بندگی برا ی خداوند یکتا و ی گانه، انسان را
به همۀ کمال ها میرساند و موجودی که فقر ذات ی، شاکله و حقیقت هستیاش را شکل م ی دهد، با چنین
نوعی از بندگی، به غنایی می رسد که هیچ موجودی در هستی از آن بهره مند نیست. در همین زمینه امام
حسین علیه السالم می فرمایند:
»ماذا وجد من فقدک؟ و ما الذی فقد من وجدک؟ لقد خاب من رضی دونک بدال«.
آیات قرآنی بیانگر تمامی کلیاتی است که یک بنده بخواهد بندگی کند و به کمال در آن دست یابد.
جزئیات این کلیات به وسیلۀ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان مفسر و بیان کنندۀ قرآن و
سپس امامان معصوم علیهم السالم توضیح و تشریح شده است. از این رو است که پیامبر و امامان را
شریک قرآن می گویند و خداوند اطاعت ا یشان را واجب دانسته است.
اسلام برنامه ای کامل برای زندگی است که انتهای مسیر آن سعادت بشر را در پی دارد. جامعیت و همه
جانبه بودن قوانین اسالم آن چنان است که اگر کسى آن را بشناسد، معترف خواهد شد که از حد و مرز
فکر بشر بیرون است و ممکن نیست زاییدۀ قدرت علمى و تفکر انسان باشد امام خمینی, ۱۳۸۹ ه.ش
همه جانبه بودن در کلیۀ امور دنیوی و اخروی، از جمله امتی ازهای دین مبین اسالم نسبت به ادیان دیگر
است، و به تعبیر درست تر، از جمله ویژگ ی های صورت کامل و جامع د ین خدا نسبت به صورت های
ابتدایی، جامعیت و همه جانبگی است. منابع چهارگانۀ اسالم )قرآن کریم، سنت، اجماع، عقل( کافی
است که علمای امت، نظر اسالم را درباره هر موضوع ی کشف نمایند. علمای اسالم هیچ موضوعی را به
عنوان ا ین که بال تکلیف است تلقی نمیکنند ) مطهری, وحی و نبوت, ۱۳۸۵ . )پس از پیامبر اسالم که
واسطۀ فیض خالق به مخلوق بوده اند، امام خلیفه و جانشین پیامبر در تمامی شئون به جز شأن نبوت است؛
یعنی فقط به ایشان وحی نازل نمیشود. یکی از شئون امام، ولایت و حکومت جامعۀ اسالمی است.
مکتب شهید سلیمانی همان مکتب تابعان امام از صدر اسلام تا امروز بوده است که تنها شهید سلیمانی به
عنوان اسوه و الگوی شاخص در تبعیت از امام و به واسطۀ شهادت بزرگ خود، این مکتب را به نام خود
مزین نمود. پیروان مکتب، باید به عنوان تابعان امام، ولی را بشناسند و از عمل به اوامر و اجتناب از
نواهی ولی کوتاهی نورزند. تابعان امام پس از شناخت ولی، باید او را بر خود مقدم بدارند. و از رابطۀ
ایشان با والیت سؤال خواهد شد. لذا باید تکالیف خود را بهخوبی بشناسند و به آن عمل کنند. خداوند
در اطاعت پیامبر برای مؤمنان اختیاری باقی نمی گذارد و می فرماید:
»وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَۀٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَۀُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا«
یا در آیۀ دیگری بیان می کند:
»فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا
تَسْلِیمًا«
.
مکتب شهید سلیمانی یک مکتب عملیاتی و جهادی است. مکتب شهید سلیمانی خود قاسم سلیمانی
است. در حقیقت ظهور و بروز کلمۀ طیبه ای است که ای ن کلمه ر یشه در یک اعتقاد اله ی دارد. قرآن
کریم می فرماید:
»أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَۀً طَیِّبَۀً کَشَجَرَۀٍ طَیِّبَۀٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ «
برخى معتقدند که مراد از »کلمه طیّبه«، کلمۀ طیّبۀ »ال اله اال اهلل« است
این کلمۀ مبارک بسان شجرۀ
طیّبهاى است که ر یشه هایش مستحکم و استوار، و شاخه ها یش سر به آسمان کشیده است، و در واقع
درخت سعادت انسان محسوب مى گردد. ای ن درخت که همان حقیقت توحید است، قلب انسان را زنده
مىکند و همۀ بت ها را می شکند. در مقابل بت پول، رشوه، ربا، دزدى و تجاوز سجده نمىکند؛ براى
حفظ مقام خود، هزاران دروغ نمى گوید، و براى کسب قدرت و حفظ مال دنیا دست به جنایت
نمىزند؛ ز یرا ای ن گونه اعمال ، شرک و بتپرستى است و بدین جهت است که انسان ریاکار را در
آخرت به اسم منافق و فاجر مىخوانند
وقتى توحید در دل انسان زنده شد، هواپرستى -که عامل اصلى
تمام انحراف های انسان است- نابود مى شود. از این رو، در روایت زیبایى آمده است:
»ابْغَضُ الهٍ عُبِدَ عَلى وَجْهِ الْأرْضِ الْهَوى«؛
بدترین بت ها که در روى زمین همیشه مورد پرستش قرار مىگرفته است، بت هوى و هوس است
اگر
شجرۀ طیّبۀ توحید در قلب انسان کاشته شد ای ن بت ها کنار میرودمکارم شیرازى, ۱۳۸۲ ش
این کلمۀ طیبه، دارا ی یک فلسفهای است. کلمۀ طیبه و مکتب شهید سلیمانی دارای منطق است، یک
فرهنگ غنی دارد و از معنویت برخوردار است. قاعده مند است، ضابطه و سبک دارد. مکتب شهید
سلیمانی با ا ین کلمۀ طیبه هر جا به صورت بذری کاشته شود تبدیل به ی ک درخت تناوری خواهد شد
که شاخ و برگ آن در آسمان دلهای مردم و قلوب انسانها گسترش پیدا می کند و آسمان دلها و
آسمان قلوب دل های بشری را فتح می کند. مکتب شهید سلیمانی با این کلمۀ طیبۀ آسمانی از زمین
برمیخیزد و آسمانها را تسخیر می کند؛ چون هم جنبۀ معنو ی، هم جنبۀ عقالن ی و هم جنب ۀ عاطفی دارد.
مرور ادبیات نظری تحقیق:
تعریف مکتب
مکتب مجموعهای است که در آغاز به تفسیر انسان و جهان میپردازد؛ سپس بایدها و نبای دهای انسان را
تعیین می کند؛ هم نیاز انسان به جهان بینی و هم سیستم ارزشی برا ی زندگ ی و نحو ۀ زندگی را تأمین
میکند. در واقع، مکتب مجموعه ای از جهان بینیها و ای دئولوژی های یک انسان است فوالدی, ۱۳۹۴
استاد شهید مطهر ی رحمه الله علیه در تعریف مفهوم مکتب می گوید: این یک نظریۀ کلی و یک برنامۀ
جامع، هماهنگ و منسجم است که هدف اصل ی آن کمال انسان و سعادت عمومی است و در آن
خطوط اصلی و روش ها، بای دها و نبایدها، خوب ها و بدها، هدف ها و وسیله ها، نیازها و دردها و
معالجهها، مسئولیتها و تکالیف مشخص است. منبع الهام برای مسئولیت ها و تکالیف همۀ مردم است.
مطهری, مقدمه اى بر جهان بینى اسالمى, ۱۳۷۵
نوع ادراک و طرز تفکر ی ک مکتب دربار ۀ جهان و هستی باعث می شود که آن پایه و اساس فکری
خود را انتخاب کند. ا ین زیرساخت و پشتیبانی، اصطالحاً جهان بینی نامیده می شود. هدف شما برای
جذب مکتب و دعوت به دنبال آن، و راه ها و روش هایی که باید برا ی اعمال آن انتخاب و با یدها و
نبایدهایی را که انشا می کند و مسئولیت هایی که به وجود می آورد، همگی به عنوان نتایج الزام
جهان بینی است مصباح, جهان بینی و تغییرات, ۱۳۶۹
شهید مطهری پس از تقسیم فعالیتهای انسان به التذاذی و تدبیری، یادآور می شود که فعالیت تعلیم و
تربیت انسان، همانطور که در محور یک سلسله ظاهر می شود و در پی مسیری دستگیر میشود، خواهر
ناخواستها ی برای طرح، برنامه و روش انتخاب گزینه برا ی رسیدن به مقصد نیاز ی ندارد، یعنی به
ایدئولوژی نیاز دارد و در مقیاس وسیعتری به م کتب نیاز داردمطهری, انسان و ایمان, ۱۳۸۵به عنوان
مثال، وقتی مسئلۀ زندگی ابد ی و جاودانگی روح و عدم تجربۀ عقل، نسبت به نشئ ۀ پس از این جهان
پیش میآید، نیاز به مکتب و ا یدئولوژ ی خود را بیش ترنشان می دهد کریم زاده قراملکی, ۱۳۸۴
از ابتدای حیات انسان و حداقل از دوره ا ی که رشد و توسعۀ زندگی اجتماعی به ی ک سری اختالف ها
منجر میشود، انسان نیازمند ا ی دئولوژی و به اصطالح قرآن، شریعت است، هرچه زمان گذشته و انسان
رشدکرده و تکمیلشده، به شدت بیش تری نیاز دارد خسروپناه, ۱۳۸۱
بنابراین، آنچه امروز انسان ها را متحد می کند، و از طر یق اولی، فردا انسانها را متحد و هدایت می کند و
آرمان مشترکی به آن ها می بخشد و مالک خیر و شر و هنجارها می شود، یک فلسفۀ زندگی آگاهانه و
مجهز به استدالل یا به عبارت دیگر، یک ا یدئولوژ ی جامع و کامل است. بنابرای ن، مکتب و ایدئولوژی
برای زندگ ی اجتماع ی ضرور ی است مطهری, مجموعه آثار، ج۲ ,۱۳۷۹
به همین خاطر اسالم چون ی ک ایدئولوژی انسان ی است و خاستگاه آن فطرت انسان است قانع &
عصاره نژاد دزفولی, ۲۰۱۷ و مخاطبش تمام مردماند و به حکم ای ن که مذهب است و دی ن خاتم، بیش از
هر مذهب آسمانی دیگر برا ی برپاداشتن عدالت اجتماعی آمده است
(هوشمند, عصفوری, & ملکی
فارمد , ۱۳۸۷.)
اسالم، تئور ی پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر
رذیلت، تقوا بربی بند و بار ی، توحید بر شرک است(۱۹۹۲, Schimmel . )
بنابراین، اسالم با چنین جهان بینی و ایدئولوژی مکتبی جامع و واقع بینانه است. اسالم، به همۀ جنبههای
نیازهای انسان، اعم از دنیوی، اخرو ی، جسم ی یا معنو ی، عقالنی یا فکری، یا عاطف ی و شخصی، فردی
یا اجتماع ی پرداخته است.( مطهری, وحی و نبوت, ۱۳۸۵.)
لذا مجموعه تعلیمات اسالمی از ی ک لحاظ به سه بخش تقسی م شده است.
الف( اصول عقاید،)
ب( اخالقیات،)
ج( احکام.)
این ها وظایف و تکالیف فرد است که باید انجام دهد.
تفاوت مکتب و مذهب
تفاوت مکتب و مذهب چیست؟ برا ی روشن شدن تفاوت این دو بهتر است ابتدا تعریف شوند تا بتوان تفاوت آنها را نیز تعیین کرد. این مکتب به صورت عاد ی تعری ف می شود: مکتب یا اصطالحات
ایدئولوژیک ی ک برنامۀ جامع و منسجم است که با جهانبینی عمل ی و با دستورعمل هایی که ارائه
میدهد، انسان ها را به سمت کمال و هدف، هدا یت می کند(شاکر & موسوی حرمی, ۱۳۹۰ .)
مذهب یک روش و طریقۀ خاصی است که در یک مکتب ایجاد می شود، یا به عبارت دیگر،
تقسیمهابی است که در یک مکتب وجود دارد. عالمه طباطبایی رحمه اهلل علیه در مقدمۀ کتاب شیعه در
اسالم می گوید: »انسان مى خواهد یک زندگى سعادتمندانه داشته باشد که در آن تا مى تواند کامروا بوده
به خواسته و آرزوهاى خود برسد. و به عبارت دیگر: تا مىتواند نیازمندی هاى خود را از جهت بقاى
وجود، به طور کامل ترى رفع نماید. و از این جا است که انسان پیوسته اعمال خود را به مقررات و
قوانینى که ب ه دلخواه خود وضع کرده یا از دیگران پذیرفته، تطبیق مىکند و روش معینى در زندگى
خود اتخاذ مى نماید. براى تهی ۀ وسائل زندگى کار مى کند؛ زیرا تهیّه وسائل زندگى را یکى از مقررات
مىداند. قوانین و مقررات نامبرده که در زندگى انسان حکومت مى کند به یک اعتقاد اساسى استوارند و
انسان در زندگى خود به آن تکیه داده است و آن تصورى است که انسان از جهان هستى که خود نیز
جزئى از آن است، دارد و قضاوتى است که در حقیقت آن مىکند. مجموع این اعتقاد و اساس اعتقاد
در حقیقت انسان و جهان( و مقررات متناسب با آن، که در مسیر زندگى مورد عمل قرار مى گیرد،
)دین( نامیده مى شود و اگر انشعابهایى در دین پیدا شود، هر شعبه را )مذهب( مى نامند مانند مذهب
تسنن و مذهب تشیع در اسالم و مذهب ملکانى و مذهب نسطورى در مسیحیت« )طباطبایی, ۱۳۷۸ ش(.
در نتیجه، مکتب مجمو عه ای از باورها و آداب و رسوم عمومی است و مذهب راه و روش خاص متدی ن
شدن به آن مکتب، که در حقیقت انشعابهای آن دین، آیین و مکتب است. شایان ذکر است که کلمۀ
مکتب به معنای دی ن نیست. بلکه اعم از آن است. بنابرا ین، مکاتب یا انسانی هستند یا اله ی. این مکاتب
الهی را »د ین« می نامند. به عنوان مثال، مکتب اسالم، مکتب مسیحیت، مکتب بود یسم، مکتب
مارکسیسم، مکتب برنامهگرایی )سودگرایی( و غیره، دی ن یا فرقه در شاخه های مختلف ای ن مکاتب
ایجاد شده است؛ فرهنگ لغت دینی بیش تر در شعارهای مکاتب الهی )ادیان( به کار رفته است )صادقی
حسن آبادی & نیلی احمدآبادی, ۱۳۸۹ .)
اکنون باید دانست که بعضی اوقات در خود دین شاخه ای وجود دارد. به عنوان مثال: فرقه های اشاعره،
معتزله و ماتریدیه که از شاخه های مذهب اهل سنت است؛ یا فرقه های امامیه، اسماعیل ی و زید ی که از
شاخههای مذهب تشیع هستند. این شاخه ها گاهی مذهب و گاهی فرقه نامیده می شوند. این فرقه ها
خودشان گاهی اوقات شعباتی دارند که آن ها را مسلک م ی گویند. البته باید اشاره کرد که ای ن کلمات
استعمال دقیقی ندارند. بنابرای ن، گاهی اوقات به جا ی یکدیگر به کار م ی روند. به عنوان مثال، مکتب
تشیّع، مکتب اهل سنّت، مذهب اسماعیلیّه، مذهب اشاعره، مسلک معتزلی و… مکتب اسالمی، مکتب
امام حسین )ع(، مکتب امام صادق )ع(، مکتب امام خمینی )ره(، مکتب انقالب و »مکتب فرآیند تحقق
اهداف اسالمی«، از موارد ی است که پس از انقالب شکوهمند اسالمی ب ه طور گسترده مورد استفاده
قرار گرفته اند و علی رغم اختالف در شکل و ظاهر، هیچ یک از آن ها در تعارض با یکدیگرنیستند.
عوامل و مؤلفه های شکل دهندۀ مکتب
با توجه به موارد فوق، روشن است که عوامل و مؤلفه های م کتب عبارت اند از طباطبایی, ۱۳۷۸ ش(:
• وجود اختالف های خاص، اعم از )مذهب ی یا غیر دینی( در مقایسه با مکاتب دیگر، به
عبارت دی گر، وجود ی ک تمای ز مشخص در آن احساس می شود.
• اختالف ها باید در امور خارج از علم ر یشه داشته باشد، و در هر مکتب، تناسب بین
موارد پذ یرفته شدۀ خارج از علم و مسائل آن علم.
• عالوه بر امور درون علمی، امور فوق علمی مؤثر در ظهور مکاتب فقه ی از جمله؛
اهداف، اصول، روش ها و منابع نیزباید مورد توجه قرار گیرند.
• باید سیستم سازی مؤلفه ها و انسجام و هماهنگی در تمام سطوح آن از جمله )مباحث
علمی، یعنی انسجام داخل ی ی ک مکتب یا هماهنگی با مبان ی و مبانی علوم( وجود داشته باشد.
• در مکاتب الهی، با جهان بینیای که می دهد و دستورعمل هایی که ارائه می دهد، انسان
را به سمت کمال و هدف خود راهنمایی کند.
• در آن، خطوط و روش های اصلی، بای دها و نبایدها، خوب و بد، اهداف و ابزارها،
نیازها و دردها و معالجه ها، مسئولیتها و وظایف مشخص شده است.
• منبع الهام وظا یف و مسئولیت های همۀ مردم باشد.
ویژگی های اساس ی ی ک مکتب عبارت اند از )مصباح, جهان بینی و تغییرات, ۱۳۶۹ 🙂
• این یک برنامۀ جامع و منسجم است.
• اجزا ی آن سیستماتیک و هماهنگ هستند.
• دارا ی یک و یژگی متمایز است.
• دارا ی جهان بینی و دستورعمل های خاص برا ی تحقق آن است.
• همزمان، به جنبه های مختلف درون علمی و برون علمی توجه دارد.
• ضمن تعیین مسئولیت، الهام بخش است.
• مرزها و معیارها ی مشخصی دارد.
• دین نیست، بلکه شامل دین نیز می شود.
روش تحقیق:
۱ روش مورد استفاده در این پژوهش، روایت پژوهی است. روایت پژوهی
به معنی یافت وقایع در
کشاکش روایت است. روایتپژوهی نوعی از مطالعه و بررسی است که افراد به دو دلیل از آن بهره
میبرند: ۱ -برای تغییر وضعیت نامطلوب و رسیدن به وضعیت نسبتا مطلوب و در نهایت بهسازی کارها
در محیط شغلیشان بکار می برند و ۲ -برای تبیین و بازگو کردن روایت های خود از پدیده مورد بررسی
(۱۹۹۹, Avison .(روایت پژوهی از رویکردهای مهم در پژوهش های کیفی به شمار می رود که
عمدتا برای فهم عمیق دیدگاه های تجربی خبرگان کاربرد دارد. از روایت پژوهی برای درک عمیق افراد
قرین و نزدیک در رو ایت رهبران استفاده می شود. در این رویکرد، پژوهشگر که یا به عنوان مرجع تغییر
و تحول امور جاری متکی بر تجربیات مثبت یا منفی روایت شونده استفاده شده است. فردِ قرین به
عنوان راوی پدیده عمل می کند، مساله یا مشکل را شناسایی یا به ارائه آنچه از پدیده دیده است
میپردازد. منبع کسب ایده های روایی غالبا صداقت در روایت است. اگر راوی پدیده را به درستی شرح
دهد، روایت پژوهی به ثمر نشسته است. برای این منظور راوی، به طور دقیق اطالعاتی را جمع آوری
میکند و سپس به اقدام مناسب مبادرت می ورزد و از نتایج اقدام ارزیابی به عمل می آورد )عابدی
احمد, ۱۳۸۶ .)در این پژوهش، با عنایت به قرین بودن پژوهشگر با شهید سلیمانی، میتوان انتظار داشت
که روایت او از پدیده مورد بررسی )مکتب شهید سلیمانی( نافذ باشد.
یافته های تحقیق:
عمل به تکلیف الهی، عامل مکتب ساز
مکتب شهید سلیمانی از عمل به تکلیف شروع می شود. یعنی مکتب شهید سلیمانی عمل به تکلیف اله ی
است. مقام معظم رهبری در خاطراتشان اشاره می کنند:
»سالهای اول انقالب از امام سؤال کردم چطور شد شما ای ن جمهور ی اسالم ی به فکرتان آمد؟ حضرت
امام خمینی)ره( تأملی کردند و گفتند ما هرجا با مشکالتی برخورد می کردیم، نگاه می کردیم می دیدیم
که تکلیف اله ی مان چیست؟ به تکلیف الهی خود عمل کرد یم شد جمهور ی اسالمی.«
پس عمل به تکلیف تولید دانش می کند، تولید فلسفه می کند، عمل به تکلیف اله ی خودش مکتب ساز و
انسانساز است، تولید اند یشه میکند، تولید استراتژی وتولید راهبرد می کند.
در نگاه امام »ما یک تکلیفی داری م، ما مکلفیم، خدا به ما تکل یف کرده است، که با ا ین مخالفین اسالم و
مخالفین ملت اسالم معارضه کنیم، یا پیش میبریم، یا نم یبریم. اگر پیش بردی م، که الحمدللّه هم به
تکلیفمان عمل کردهایم و هم پیش بردیم، و اگر هم مُردیم و کشته شدیم، به تکلیفمان عمل کردیم، ما
چرا بترسیم؟ ما شکست نداریم. شکست برای ما نیست، برا ی ای ن که از دو حال خارج نیست؛ یا پیش می
بریم، که پیروز هم شد یم. یا پی ش نمی بریم، که پیش خدا آبرومندیم.«
عمل به تکلیف الهی دو بعد دارد: اول، تکلیف را چطور باید تشخ یص داد؟ چگونه شهید سلیمانی
تکلیفهای خود را تشخ یص میداد؟ شناخت تکلیف و معرفت به تکلیف اله ی بُعد اول عمل به تکلیف
الهی است. دوم، چگونه باید به تکلیف الهی عمل کرد؟ شهید سلیمانی تکلیف الهی را که پیدا
میکردند چگونه به ا ین تکلی ف عمل می کردند؟ به تعبیر امام، »من ی ک تکلیف اله ی دارم و مطابق
تکلیف الهی عمل می کنم. کشته بشوم، عمل کردم به تکلی ف الهی؛ پیش ببرم، عمل کردم به تکلیف
۲ الهی ام. شما تکلیف اله ی داری د. متکی به خدا باشید. متکی به امام زمان سالم اللّه علیه باشید.«
شناخت تکلیف یک جنبۀ دینی و معرفتی دارد، معرفت و اعتقاد اسالمی می خواهد، دی ن شناسی
میخواهد. ی ک جنبۀ دی گر آن، شناخت شرایط از شناخت مح یط است. و جنبۀ سوم آن ، این است که این معرفت اسالمی با ا ین شرا ی ط انطباق داده شود و از دل آن تکلیف الهی به دست آید. تا هنگامی که
دین شناخته نشود و وقوف به دین نباشد، نمی توان به تکلی ف اله ی رسید. همچنین اگر دین شناخته شود
ولی قدرت فهم شرایط و محیط نباشد، این هم کافی نیست و منجر به شناخت تکلیف نخواهد شد.
شاید جا ی کمتری ن تردی دی نباشد که بر اساس تمام مسالک و مبانی و مذاهب، انسان ها مانند حیوانات
بدون تکلیف نیستند، بلکه مسلماً شریعت مقدس اسالم، مجموعه ای از قوانین و دستورها را آورده است
و انسانها را موظف کرده که به آنها عمل کنند. پس اجماالً انسان ها تکلیفی دارند و به حکم عقل باید
به دنبال شناسایی تفصیلی آن بروند؛ زیرا قطعاً در صورت عدم شناسایی، نمی توانند به آن عمل کنند و
اگر به آن عمل نکنند، در خالف مسیری قرار می گیرند که خداوند متعال آن ها را برا ی پیمودن آن
مسیر، آفریده است و ب ی تردید در ا ین صورت پایان حرکتشان، خطرناک و مساو ی با عذاب ابد ی
خواهد بود (موسوى گرگانى, ۱۳۸۱ .)
مسألۀ بعدی قدرت استنباط است که از دین برای ای ن شرایط چه استنباطی می شود؟ حکم الهی، امر الهی
و فرمان الهی چیست؟ این جا شناخت به تکلیف پیدا می شود. هنگامی که تکلیف شناخته شد، چگونه
باید به ا ین تکلیف عمل کرد؟ چگونگی عمل به تکلیف نیز خود مسألۀ بسیار مهمی است. اوالً رعایت
مسائل شرعی و مسائل انسانی مهم است تا راهبردها ی دشمن شناسایی شود و بتوان نقشه راه عقالن ی
کشید. باید از ابتکار، نوآور ی و خالقیت برخوردار بود و از موانع عبور کرد و آن ها را پشت سر
گذاشت.
شناخت و عمل به تکلیف، دو عنصر مهم مکتب
در مکتب شهید سلیمانی برای هر دو قسمت شناخت تکلیف و عمل به تکلیف، دو عنصر مهم وجود
دارد:
اولین عنصر، حکم ولی است. باید بدانیم حکم ولی، چه در تشخ یص تکلیف و چه در چگونگی انجام
تکلیف، چیست. مثالً اگر داعش وارد سوریه شده تکلی ف ما چیست؟ داعش ی ها مردم یک روستا را
گروگان گرفتند. تکلیف ما چیست و چطور باید عمل کن یم؟ آیا به هر قیمتی می توانیم با داعش ی هایی
که چاقو رو ی گلوی مردم گذاشتند برخورد کنیم؟ در ا ین شرایط بای د چه کاری انجام دهی م؟
شناخت تکلیف، گاهی از انجام خود تکلیف دشوارتر است؛ چرا که هم به سالمت نفس نیاز دارد و هم به قوۀ فرقان )تشخ یص حق از باطل( و هم بصیرت. نفسی که غوطه ور در نفسانیات باشد نمیتواند جز از
دریچۀ نفسانیت به مسائل بنگرد و چنین نگاهی ثمره ای جز خدمت به نفس ندارد. بعد از سالمت نفس،
داشتن قوه فرقان از ملزوم های شناخت تکلیف است. قوۀ فرقان در نتیجۀ ایمان و عمل صالح و شناخت
صحیح دین برای مؤمن حاصل میشود و مؤمنان با استفاده از آن می توانند خوب و بد را طبق موازین
دینی و الهی از هم تشخیص دهند. عالوه بر این، شناخت تکلیف غایی، به هوشمندی و بصیرت زیادی
نیازمند است. بنابراین، تکلیف گرایی مبتنی بر سه اصل سالمت نفس، داشتن قوۀ فرقان و بصیرت است و
داشتن مجموع این سه، کاری بس دشوار است(مجیدی, ۱۳۹۶ .)
دومین عنصر، عقالنیت جمع ی است. یعنی مکتب شهید سلیمانی، چه در رسیدن به تکلیف و چه در
انجام چگونگ ی تکلیف، بعد از حکم ولی، توأم با عقالنی ت جمعی است. در دوران دفاع مقدس هیچ
عملیاتی نبوده که سلسله مراتبی کالسیک انجام شده باشد. گاه برا ی یک عملیات ساعتها بحث
میشد. در عراق، در سور یه، در لبنان و در جنگ های مختلف تا آخری ن لحظۀ عمر پر برکت شهید
سلیمانی، این عقالنیت جمع ی یا به تعبیر عامیانه مشورت، وجود داشت.
دارا بودن صفای باطن و مهربانی و لطافت روحی در کنار صالبت و حماسه سازی که ا ی شان در میدان
جنگ نسبت به دشمنان داشت، ترکیب زیبایی میآفریند. اگر سردار مهربان بود، بر اساس یک خصلت
شخصیتی فردی نبود، بلکه عقالنیت دینی ا یجاب می کرد که مهربان باشد و خدمت بکند. اگر ا یشان
نمیترسید، بهخاطر عقالنیت دینی است که کار را به دست خدا می داند. اگر شهید سلیمانی
مذاکره کنندۀ قوی در دیپلماسی بود، بهخاطر عقالنیتی است که از دین پیدا کرده بود که باید
مذاکره کنندۀ قوی باشد. در مکتب حاج قاسم سلیمانی، عقالنیت حرف اول را می زند و اگر ا ین مکتب
زیبایی ها دارد، به دلیل زیبایی عقالنیت و حکمت است. مکتب حاج قاسم سلیمانی سرشار از عقالنیت
است، و اگر سردار سلیمانی مقاومت میکرد؛ چون میدانست هزینۀ مقاومت کمتر از سازش است. این
یک گزار ۀ عقالنی است، اگر مقابل امریکا یی ها قدرتمندانه نیروها را بسیج می کرد و موفق می شد،
بهخاطر عقالنیتی بود که به ایشان می گوید دشمن ضعیف است و کدخدا نیست(پناهیان, ۱۳۹۸ .)
البته عقالنیت جمعی در مکتب شهید قاسم سلیمانی خودش یک سبک و یک الگوی خاصی دارد که
چگونه ای ن عقالنیت جمع ی شکل می گرفت و به شناخت تکلیف یا به چگونگ ی انجام تکلیف می رسید.
بنابراین مکتب شهید سلیمانی از دل مکتب امام و مقام معظم رهبری و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و مراحل مختلفی که این شهید بزرگوار طی کرد، به وجود آمد که چرخۀ اساسی آن، عمل به تکلیف
الهی است. عمل به تکلیف اله ی، مشخصۀ اصلی مکتب قاسم سلیمانی است و همین عمل به تکلیف بود
که از شهید سلیمانی ی ک کلمۀ طیبه ای درست کرد که در قلوب ملت ایران و منطقه، آسمانی شد.
اعتقاد در آن بسیار قو ی است و سبک و سیاق خاصی دارد.
جهاد با نفس، راهکار تربیت مدیران جهادی
تربیت مدیران در ا ین مکتب از جهاد با نفس آغاز می شود. یعنی مکتب شهید سلیمانی میگوید اگر
کسی توانست خود را مدیر ی ت کند، بعد می تواند همۀ جهان را مدیریت کند. اگر کس ی توانست خود را
کنترل کند و خود را بسازد، بعد می تواند دیگران را هم بسازد. اگر کسی توانست خود را تربیت کند،
بعد دیگران را هم می تواند تربیت کند. انسانی که مراقب خود نیست و در عمل و کالم و زندگ ی
شخصیِ خود دچار بی عدالتی و بیتقوایی است، نمی تواند در مح یط جامعه منشأ عدالت اجتماعی باشد.
این جا است که امیرالمؤمنین علیه الصّالۀوالسّالم درس همی شگی خودش را به همۀ کسانی که در امور
سیاسی جامعۀ خود نقشی دارند، بیان کرده است:
»مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِه«
هر کس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشواییِ جامعه می گذارد -در هرمحدوده ای- اوّل باید
شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اوّل خودش را اصالح کند، بعد
به سراغ دیگران برود. می فرماید:
»ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه«؛
اگر می خواهد دیگران را تربیت کند، باید با سیره و روش و رفتارِ خود تربیت کند؛ نه فقط با زبان خود.
به زبان بسیار چیزها می شود گفت؛ اما آن چیز ی که می تواند انسان ها را به راه خدا هدای ت کند، سیره و
عمل کسی است که در محدودها ی – چه در آفاق ی ک جامعه و، چه در محدوده های کوچکتر – او را به عنوان پیشوا و معلّم و کسی که مردم بنا است از او پیروی کنند، منصوب میکنند.
از جمله ویژگ ی های انسان، ترب یتپذیری او است. با توجه به برخورداری انسان از اراده و اختیار، قابلیت
تربیت دارد. حضرت امام خمینی)ره( در این رابطه می فرمایند: »انسان قابلیت ای ن را دارد که تربیت
بشود.«
انسان در ابتدا موجود ی است مثل سایر حیوانات؛ اگر رشد بکند یک موجود روحانی می شود
که باالتر از مالئکۀ اهلل می شود؛ و اگر طرف فساد برود ی ک موجود ی است که از همۀ حیوانات پست تر
است.
بنابراین الگو ی تربیت مدیران جهاد ی از خود مدیران شروع می شود و شروع آن هم از جهاد با نفس
است. آقای پیتر دراکر که در دنیا اصطالحاً به او پدر علم مدیریت می گویند، در کتابش مینویسد: اگر
کسی بتواند زمان را مدیر ی ت کند می تواند دیگران را مدیریت کند(۲۰۰۹, Drucker . )(اما در
مکتب شهید سلیمانی هرکس ی بتواند خود را مد یریت کند )یعنی جهاد با نفس(، می تواند د یگران را
مدیریت کند. به تعبیر امام » جهاد سازندگ ی از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با
شیطان باطنی جهاد کنند که ا ین جهاد منشأ جهادهایی است که بعد واقع می شود و انسان تا خودش را
نسازد، نمی تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، نمیشود که کشور ساخته بشود.«
انسان خودساخته و خوب مانده می تواند جامعه را متحول کند. امام یک نفر بود، ولی چون خودساخته
بود، بُردِ آبادکردن نفوس توسط ایشان، هم منحصر به زمان خودش نشد و هم در مرزهای جغرافیایی
محدود نماند. این بیدار ی اسالمی امروز حاصل دم روح اللّهی حضرت روح اهلل است. آنچنان قوی بود
که وقتی انرژی اش آزاد شد، هم ا یران را متحول کرد و هم جهان را (صدیقی, ۱۳۹۱ .)
ولی این جهاد با نفس در میدان عمل صورت می گیرد. در اتاقهای در بسته یا در بیابانها و دور از مردم
و دور از حوادث و دور از سختیها انجام نمی شود. ریاضت عرفانی این مدیر یت، همان زندگی واقع ی
بشر است، همان کوره های داغ زندگی است که انسان ها در همین کوره های داغ زندگ ی ، جهاد با نفس
میکنند. بنابراین جهاد با نفس ، جدا ی از جهاد با دشمن نیست.
در ترکیب این دو جهاد با همدیگر، تربیت مدیران صورت می گیرد. به همین دلیل تربیت مدیران جهادی بدون مد یریت جهاد ی که از خود آدم ها شروع میشود و از مد یریت خود آدمها بر خودشان
ایجاد می شود، امکانپذیرنیست. لذا مدیران جهاد ی محصول مدیریت جهادی هستند.
مکتب شهید سلیمانی، اقناعکنندۀ انسان عصر جدید
امروز هم صحنههای بین الملل ی نشان می دهد که انسان وارد یک عصر جدید ی شده است. یعنی انسان
دیگر با آموزه های قبلی مثل لیبرالیسم و نئولیبرالیسم یا مکتب های سوسیال دموکراسی یا
لیبرالدموکراسی اقناع نمی شود و بشر وارد عصر جدید ی شده است و نیاز به نظم نوین ی دارد. امروز بشر
به دنبال این نظم نو ین م ی گردد. مکتب شهید سلیمانی، مکتب امام خمینی)ره(، مکتب مقام معظم رهبری
و خود انقالب اسالمی که سر آغاز ای ن عصر جدی د است، آموزه های خوبی برای ای ن ساختن نظم نوی ن
و این نظم جدید دارند.
»اهمیت نظام اسالمی -که م یگوییم دنیا را تکان داد ای ن انقالب- به خاطر ا ین است؛ ی ک چیز جدی د
آورد. خب، این چیز جد ید، نظام ظالمانه و غیر عادالنه و مبتنیِ بر ظلم و زور و تزویر و مانند این ها را به
چالش کشید؛ جمهور ی اسالم ی، نظام جهان ی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین
است. ]علّت[ ا ین که با نظام اسالمی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسالم غیر سیاسی،
اسالمی که کاری به کار ای نوآن ندارد، اگر یک چنین اسالم ی حاکم باشد، نه، هیچ اهمیتی هم
نمیدهند و مخالفتی هم نمی کنند.«
البته ای ن نظم جدید بدون ی ک انقالبی در تمدن فعل ی غرب ی امکانپذیرنیست. یک انقالب و یک تحولی
باید صورت بگیرد، از تغییر نگاه به انسان و نگاه به دولت. نگاه به جامعه و رابطه بین دولت و جامعه نیاز
به بازنگر ی جدی است. امروزه آزادی بدون عدالت، دیگر پاسخ گو نیست. انسان با نفع شخصی، دیگر
قادر نیست تمدن آینده را برای بشر درست کند و نفع شخصی کفایت نمی کند. اومان یسم و زمینی
زندگی کردن و بدون ارتباط با آسمان، دیگر انسان آینده را اقناع نمی کند. انسان می خواهد پایش زمین
باشد و سرش در آسمان باشد. اومانیسم که زمینی کردن انسان و قطع ارتباط انسان با آسمان بود، دیگر
پاسخ گو نیست. انسان هم زمین ی و هم آسمانی است. هم در این دنیا به سرمی برد هم در آن دنیا.
مکتب شهید قاسم سلیمانی راهی است از ای ن دنیا به آن دنیا، یک راه واقعی است، راهی است که میتواند به نظم نو ین جهانی کمک کند. بنابراین ما با ی ک موضوعی واقع ی عینی و با یک نماد و با یک
الگویی مواجه هستیم که نماد یک مکتب است. نماد ی ک اندیشه است، نماد یک کلمۀ طی به است.
جمع بندی و نتیجه گیری
تعبیر واژ ۀ »مکتب« از ناحیۀ ول یفقیه زمان بر فردی چون شهید سلیمانی آن هم برای اولین بار، حاوی نکات و ظرائف برجسته ای است که در ای ن مختصر، به بعض ی از آن ها اشاره می شود.
توصیف شهید سلیمانی به مکتب، وی را از مقام فرد ی بودن و فردبودن خارج و در حوزۀ »شخصیت«
معرفی می کند. او یک شخص نیست بلکه ی ک »مرام، عقیده و حرفه« است. شخص به معنای شناسنامۀ
افراد است. تاریخ تولد و فوت، نام والد ین، سطح تحصیالت، شغل و خانواده و اطالعات دیگر. اما
شخصیت به معنای افکار و اندیشه ها، ا یدئولوژ ی، روش و منش، حوز ۀ تأثیر اجتماعی و میزان تأثیر آن
در جوامع مختلف جهان و مواردی از ای ن دست است.
صحبت دربارۀ مکتب در واقع صحبت دربارۀ »پیام و محتوا« است. به عبارت د یگر، ا ین مکتب جنبۀ
نظری دارد. افکار و رفتار سردار شهید حاو ی پیامها و تئوری ها است. در درون آن گزاره های قابل
توجهی وجود دارد.
۳ -مکتب، مفسر و معلم است تا گزاره های خود را توضیح دهد و روشن کند. قطعاً مفسر چنین مکتبی،
در وهلۀ اول، رهبر و مقتدای شهید است. و در مرحلۀ بعد، رزمندگان خودشان جنگ جو هستند. آن ها
کسانی هستند که باید زوایای پنهان و قابل مشاهدۀ ای ن مکتب آزادساز را برای افراد ی ک ه تشنۀ حقیقت
هستند توضیح دهند و تفسیر کنند. اگر این وظیفه به دوش افراد ناالیق و غیرسازنده بیفتد، مطمئناً این
مکتب، مانند برخی از مدارس دنیا، منحرف شده و مورد پسند قرار می گیرد و این، خطایی است
نابخشودنی.
۴ -مکتب، امری موقت نیست که با رفتن صاحبش رو به زوال باشد. یک چیز پای دار، رو به رشد و پو یا
است. مکتب در افکار و عقای د است. هم چنین به نظر میرسد افکار در طول تاریخ روان و مستمر جریان
دارند.
۵ -مکتب از نوع فرهنگ و اندیشه است و در حصار تنگ افراد، گروه ها و جریان های سیاسی محدود
نیست. این فرهنگ از نوع دی گری است. فرهنگ انقالبی، فرهنگ ا یثار و شهادت، فرهنگ انسانیت و
معنویت، فرهنگ عشق و عالقه، فرهنگ یکرنگی و وحدت، فرهنگ عرفان و دانش.
۶ -وقتی ای ن مکتب فرهنگ است، مرز جغرافیایی را نمی شناسد. این ی ک موضوع فرامرزی است. از
مرزها فراتر رفته و به اعماق روح و روان انسان های آزاد ی خواه و حق طلب نفوذ کرده و آن ها را
دگرگون می کند.
۷ .برخالف افرادی که به طور کلی هنگام ترک حمایت از پ یروان خود را از دست می دهند، این مکتب
پیروان آتشین و ایثارگران فداکار را نه در ی ک منطقۀ محدود بلکه در سراسر جهان آموزش می دهد.
همۀ بخشها، به ویژه جوانان پرشور ایرانی و غیرا یرانی، هنگام تشییع جنازۀ شهید عزیز، بهشدت فریاد
زدند: »من هم یک سردار سل یمانی هستم«، »من از روش و شخصیت او پیروی می کنم«. و این آغاز
بیپایان پیروان واقع ی آن فرمانده شهید خواهد بود.
۸ -مکتب، روش مند است. بیضابطه و بی هدف نیست. رویش و زایش دارد. نقطۀ آغاز و انجام دارد.
این برنامه برا ی پیروان خود از ساختن خود به ساختن دیگر ی ، از کثرت به وحدت، از وحدت به کثرت،
از فرد به جمعیت، از یک طرفه بودن به جامعه، از دنیا به آخرت، از مادیات به معنویت، از فرش تا عرش.
کلمات ناشنیدهای برای گوش های شنوا دارد.
۹ -مکتب، دارای پیام و روش است، بنابرای ن می توان سوژه و موضوع را برا ی علوم و اندیشمندان
مختلف مورد مطالعه قرار داد. اساتید جامعهشناسی و روان شناسی، متخصصان علوم نظامی و استراتژیک
و… باید وارد ای ن حوزه شوند و زوا یای مختلف آن را به طور دقیق مطالعه کرده و نتایج تحقیقات خود
را برا ی استفاده در آینده در دسترس عموم قرار دهند. بسی ار مناسب است که دانشجویان تحصیالت
تکمیلی و دکتری موضوع پایاننامهها و رساله های خود را به ای ن شخصیت و ای ن مکتب اختصاص دهند
و با تالش خود رازهای پنهان آن را فاش کنند.
۱۰ -ای ن مکتب دارای مفاهیم و موضوع های گسترده ای است. از مفاهیم اخالقی و شخصی گرفته تا
مسائل سیاسی و اجتماع ی و همچنین مباحث نظامی و عملیات ی و… . به همین دلیل، برای مطالعه و تحقیق
در مورد آن، الزم است از رشتههای مختلف علمی کمک گرفته شود.
در پایان تذکار چند نکته، مناسب می نماید:
نکتۀ اول، ا ین مکتب مطمئناً بدون اصول و حدود نیست، بلکه دارای مرزها و خطوط قرمز است. مرز بین خود و غیر خود باید مشخص شود. اگر ای ن خطوط روشن نباشد، ممکن است در آینده، متفکران
منحرف و خودخواه، آن را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. ای ن مکتب، مکتب مقاومت و مکتب »ما
میتوانیم« است و نه مکتب تسلیم و مکتبی که نمیتوانیم و نمیدانیم. بنابراین ضرور ی است که بهدقت
از آن مراقبت و محافظت شود.
نکتۀ دوم، شهید » رفیق« است: تعبیر دیگری که رهبر معظم انقالب در معرفی آن شهید واالمقام به کار
۱ بردند، واژ ۀ »رفیق« بود
. یک رفیق، یعنی یک دوست، شخص ی را همراهی می کند که از روی دل سوزی
و تحمل با شخصی وارد می شود. قطعاً ا ین عنوان برا ی شهید سلیمانی بسیار گران بها و ارزش مند است.
وقتی رهبر او را رفیق می خواند، در واقع او را از جا یگاه مفاهیمی مانند پیرو، مطیع، مرید، مقلد و… فراتر
میبرد و او را به عنوان »دوست و رفیق« در خان ۀ رافعی قرار می دهد.
برای درک بهتر ای ن مسأله با ید ای ن فرض را داشت که اگر پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله و سلم
شخصی را دوست می خواند، چقدر برا ی او زیبا و ارزشمند است. اکنون برای اولین بار ای ن شهید
بزرگوار و فقط او و هیچ کس دیگر مفتخر به رفیق شفیق رهبری است. کمتر پیش میآید که رهبر معظم
۲ انقالب از ا ین تعبیر از کسی استفاده کنند. به تعبیرقرآن کریم »وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا«
.
نکتۀ سوم، عبارت دیگر ی که مقام معظم رهبری مدظله العالی دربارۀ شهید سلیمانی به کار بردند، واژۀ
»حاج قاسم« است
۳
. این رسم نی ست که انسان هایی که برجسته و رهبران مذهبی هستند و در راس آن ها
رهبر معظم انقالب، مردم را با نام کوچک خطاب کنند. اما این اولین بار در سخنان رهبر ی نیز رونمایی
شد. جالب این جا است که ای ن واژه بیش از مردم در ادبیات به کار رفته است. کلمۀ »حاج قاسم« بیانگر
نوعی تعلیق برا ی خودش و شخصش است. گویی ای ن شخص، دوست دیرینۀ مردم بوده است. گویی
فاصله ای بین او و مردم وجود ندارد. به نظر م ی رسد حاج قاسم واقعاً برادر آن ها است و عالقه مند است
که آنها را با نام کوچک صدا کند. تعبیر »حاج قاسم« بیانگرنکتۀ دیگری نیز هست. او عناوین پررنگ
و ممتازی ندارد. او پزشک، مهندس، آیت اهلل یا حجت االسالم و المسلمین و حت ی ی ک ژنرال و…
نیست. در حالی که به نظر می رسد و ی تمام ا ین امتیاز ها را در قلب خود دارد و به عنوان حاج قاسم لازم است؛ عجب ترکیبی است.
نکتۀ چهارم، نمونه ای از غلب ۀ اندک بر تعدد است: ارتش طالوت، با استفاده از انبوه ارتش جالوت، با
ناراحتی گفتند: »امروز ما قادر به مقابله با جالوت و سپاهیان او نیستیم.« در همان زمان، رزمندگانی که
قطعاً پس از شهادت با خدا مالقات کردند؛ بیان داشتند که: جای نگرانی نیست؛ ز یرا چه بسیار گروه ها و
رزمندگان کم شماری که به ارادۀ الهی، بر گروه ها و سپاهیان پرشمار پیروز شدند.
به گفتۀ برخی از کارشناسان، شهید سلیمانی به همراه تعداد اندکی از مبارزانش با ارتش های بیش از ۷۰
ملیت از کشورهای مختلف، در جبهۀ سوریه و بعداً در عراق جنگید و با افتخار پیروز شد. او به همراه
یاران باوفایش نمونۀ واقعی این آ یه از قرآن شد و عمالً وعدۀ پروردگار عالم را در پیروز ی تعداد اندکی
بر بسیاری به جهانیان نشان داد.
نکتۀ پنجم، یوم اهلل است. تعبیر دیگر رهبر معظم انقالب در فضیلت شهادت آن بزرگوار، واژۀ » یوم الله«
۱ است
. اگرچه هر روز، روز خدا است، اما بعضی از این روزها و ایام، به دلیل وقای ع رخ داده، در افکار و
عقاید مردم ماندگار تر و برجسته تر می شود. شهادت آن سردار رشید، با آن جمع کثیر از عزاداران، در
سراسر منطقه و برخ ی از نقاط جهان، یادآور بسیاری از برکات خداوند است. و از نظر امام خامنهای، یوم
اهلل روز ی است که دست قدرت و یاری خدا به همه آشکار میشود. چه افتخاری باالتر از این برای ی ک
انسان که با رفتار و افکار خود، چنان زمینهای را فراهم کند تا نائب بر حق امام زمان علیه السالم گواهی
دهد که شهادت آن بزرگ مرد، »یوم الله« محسوب می شود
۰
مخلوقات، تفکرات و کنکاش های زیادی نموده اند و در نتیجۀ تفکرات خود و بنا به فهم و تجربه های
خویش، نسخه ای برای زندگی روزمرۀ انسان پیچیدهاند. بیشک همۀ اندیشمندان برای پیدا کردن
بهترین مسیر زندگی انسان، به عقل خود مراجعه کرده اند و هرکدام نظرات متفاوتی دارند که زندگی
انسان را به کلی تغییر می دهد؛ چیزی که دانشمندان علوم انسانی از آن به »مکتب« یاد میکنند. انسانها
هم برای پیشرفت در زندگی خود از میان کسانی که از خودشان بهتر، داناتر و موفق تر میدانند یک
الگو انتخاب میکنند و سعی دارند مانند او فکر و عمل کنند. سیاستمداران و مدیران، کسانی که
انسانهای دیگر به فرمان و تصمیم آنها کار می کنند، نیز الجرم در یکی از مکاتب قدم به وادی اجرا
میگذارند؛ مگر این که در خلوت های خود، ذهنشان درگیر مسائل شود و خودشان پاسخ سؤال ها را
بدهند! نظریه هایی که تمام شدنی نیستند و به ازای هر انسان متفکری، می تواند سبکی برای زندگی وجود
داشته باشد.
اما قبل از ارزیابی و گزینش میان مکتبهای مختلف، باید به یک سؤال بسیار مهم پاسخ داد: انسان چند
بار زندگی می کند و چقدر فرصت زندگی کردن دارد؟ در مکاتبی که هرکدام نظرات مخالفی در دو
راهی ها دارند، کدام درست است؟ یا باید همۀ راه ها را امتحان کرد تا بهترین مسیر را پیدا نمود، که این
امر با طبیعت و محدودیت های انسان ممکن نیست. یا باید در راهی که سعادت آن تضمین شده، قدم
گذاشت. پس فراتر از عقل انسان را می طلبد )مطهری, مجموعه آثار، جلد۲ ,۱۳۷۹ .)
لذا خالق انسان، راه سعادت و شقاوت انسان را به او نشان میدهد. انسان ذاتاً کمال طلب است. و تمام
کمالها و فضایل در بندگی و عبودیت خداوند متعال است. بندگی برا ی خداوند یکتا و ی گانه، انسان را
به همۀ کمال ها میرساند و موجودی که فقر ذات ی، شاکله و حقیقت هستیاش را شکل م ی دهد، با چنین
نوعی از بندگی، به غنایی می رسد که هیچ موجودی در هستی از آن بهره مند نیست. در همین زمینه امام
حسین علیه السالم می فرمایند:
»ماذا وجد من فقدک؟ و ما الذی فقد من وجدک؟ لقد خاب من رضی دونک بدال«.
آیات قرآنی بیانگر تمامی کلیاتی است که یک بنده بخواهد بندگی کند و به کمال در آن دست یابد.
جزئیات این کلیات به وسیلۀ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان مفسر و بیان کنندۀ قرآن و
سپس امامان معصوم علیهم السالم توضیح و تشریح شده است. از این رو است که پیامبر و امامان را
شریک قرآن می گویند و خداوند اطاعت ا یشان را واجب دانسته است.
اسلام برنامه ای کامل برای زندگی است که انتهای مسیر آن سعادت بشر را در پی دارد. جامعیت و همه
جانبه بودن قوانین اسالم آن چنان است که اگر کسى آن را بشناسد، معترف خواهد شد که از حد و مرز
فکر بشر بیرون است و ممکن نیست زاییدۀ قدرت علمى و تفکر انسان باشد امام خمینی, ۱۳۸۹ ه.ش
همه جانبه بودن در کلیۀ امور دنیوی و اخروی، از جمله امتی ازهای دین مبین اسالم نسبت به ادیان دیگر
است، و به تعبیر درست تر، از جمله ویژگ ی های صورت کامل و جامع د ین خدا نسبت به صورت های
ابتدایی، جامعیت و همه جانبگی است. منابع چهارگانۀ اسالم )قرآن کریم، سنت، اجماع، عقل( کافی
است که علمای امت، نظر اسالم را درباره هر موضوع ی کشف نمایند. علمای اسالم هیچ موضوعی را به
عنوان ا ین که بال تکلیف است تلقی نمیکنند ) مطهری, وحی و نبوت, ۱۳۸۵ . )پس از پیامبر اسالم که
واسطۀ فیض خالق به مخلوق بوده اند، امام خلیفه و جانشین پیامبر در تمامی شئون به جز شأن نبوت است؛
یعنی فقط به ایشان وحی نازل نمیشود. یکی از شئون امام، ولایت و حکومت جامعۀ اسالمی است.
مکتب شهید سلیمانی همان مکتب تابعان امام از صدر اسلام تا امروز بوده است که تنها شهید سلیمانی به
عنوان اسوه و الگوی شاخص در تبعیت از امام و به واسطۀ شهادت بزرگ خود، این مکتب را به نام خود
مزین نمود. پیروان مکتب، باید به عنوان تابعان امام، ولی را بشناسند و از عمل به اوامر و اجتناب از
نواهی ولی کوتاهی نورزند. تابعان امام پس از شناخت ولی، باید او را بر خود مقدم بدارند. و از رابطۀ
ایشان با والیت سؤال خواهد شد. لذا باید تکالیف خود را بهخوبی بشناسند و به آن عمل کنند. خداوند
در اطاعت پیامبر برای مؤمنان اختیاری باقی نمی گذارد و می فرماید:
»وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَۀٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَۀُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ
وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا«
یا در آیۀ دیگری بیان می کند:
»فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا
تَسْلِیمًا«
.
مکتب شهید سلیمانی یک مکتب عملیاتی و جهادی است. مکتب شهید سلیمانی خود قاسم سلیمانی
است. در حقیقت ظهور و بروز کلمۀ طیبه ای است که ای ن کلمه ر یشه در یک اعتقاد اله ی دارد. قرآن
کریم می فرماید:
»أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَۀً طَیِّبَۀً کَشَجَرَۀٍ طَیِّبَۀٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ «
برخى معتقدند که مراد از »کلمه طیّبه«، کلمۀ طیّبۀ »ال اله اال اهلل« است
این کلمۀ مبارک بسان شجرۀ
طیّبهاى است که ر یشه هایش مستحکم و استوار، و شاخه ها یش سر به آسمان کشیده است، و در واقع
درخت سعادت انسان محسوب مى گردد. ای ن درخت که همان حقیقت توحید است، قلب انسان را زنده
مىکند و همۀ بت ها را می شکند. در مقابل بت پول، رشوه، ربا، دزدى و تجاوز سجده نمىکند؛ براى
حفظ مقام خود، هزاران دروغ نمى گوید، و براى کسب قدرت و حفظ مال دنیا دست به جنایت
نمىزند؛ ز یرا ای ن گونه اعمال ، شرک و بتپرستى است و بدین جهت است که انسان ریاکار را در
آخرت به اسم منافق و فاجر مىخوانند
وقتى توحید در دل انسان زنده شد، هواپرستى -که عامل اصلى
تمام انحراف های انسان است- نابود مى شود. از این رو، در روایت زیبایى آمده است:
»ابْغَضُ الهٍ عُبِدَ عَلى وَجْهِ الْأرْضِ الْهَوى«؛
بدترین بت ها که در روى زمین همیشه مورد پرستش قرار مىگرفته است، بت هوى و هوس است
اگر
شجرۀ طیّبۀ توحید در قلب انسان کاشته شد ای ن بت ها کنار میرودمکارم شیرازى, ۱۳۸۲ ش
این کلمۀ طیبه، دارا ی یک فلسفهای است. کلمۀ طیبه و مکتب شهید سلیمانی دارای منطق است، یک
فرهنگ غنی دارد و از معنویت برخوردار است. قاعده مند است، ضابطه و سبک دارد. مکتب شهید
سلیمانی با ا ین کلمۀ طیبه هر جا به صورت بذری کاشته شود تبدیل به ی ک درخت تناوری خواهد شد
که شاخ و برگ آن در آسمان دلهای مردم و قلوب انسانها گسترش پیدا می کند و آسمان دلها و
آسمان قلوب دل های بشری را فتح می کند. مکتب شهید سلیمانی با این کلمۀ طیبۀ آسمانی از زمین
برمیخیزد و آسمانها را تسخیر می کند؛ چون هم جنبۀ معنو ی، هم جنبۀ عقالن ی و هم جنب ۀ عاطفی دارد.
مرور ادبیات نظری تحقیق:
تعریف مکتب
مکتب مجموعهای است که در آغاز به تفسیر انسان و جهان میپردازد؛ سپس بایدها و نبای دهای انسان را
تعیین می کند؛ هم نیاز انسان به جهان بینی و هم سیستم ارزشی برا ی زندگ ی و نحو ۀ زندگی را تأمین
میکند. در واقع، مکتب مجموعه ای از جهان بینیها و ای دئولوژی های یک انسان است فوالدی, ۱۳۹۴
استاد شهید مطهر ی رحمه الله علیه در تعریف مفهوم مکتب می گوید: این یک نظریۀ کلی و یک برنامۀ
جامع، هماهنگ و منسجم است که هدف اصل ی آن کمال انسان و سعادت عمومی است و در آن
خطوط اصلی و روش ها، بای دها و نبایدها، خوب ها و بدها، هدف ها و وسیله ها، نیازها و دردها و
معالجهها، مسئولیتها و تکالیف مشخص است. منبع الهام برای مسئولیت ها و تکالیف همۀ مردم است.
مطهری, مقدمه اى بر جهان بینى اسالمى, ۱۳۷۵
نوع ادراک و طرز تفکر ی ک مکتب دربار ۀ جهان و هستی باعث می شود که آن پایه و اساس فکری
خود را انتخاب کند. ا ین زیرساخت و پشتیبانی، اصطالحاً جهان بینی نامیده می شود. هدف شما برای
جذب مکتب و دعوت به دنبال آن، و راه ها و روش هایی که باید برا ی اعمال آن انتخاب و با یدها و
نبایدهایی را که انشا می کند و مسئولیت هایی که به وجود می آورد، همگی به عنوان نتایج الزام
جهان بینی است مصباح, جهان بینی و تغییرات, ۱۳۶۹
شهید مطهری پس از تقسیم فعالیتهای انسان به التذاذی و تدبیری، یادآور می شود که فعالیت تعلیم و
تربیت انسان، همانطور که در محور یک سلسله ظاهر می شود و در پی مسیری دستگیر میشود، خواهر
ناخواستها ی برای طرح، برنامه و روش انتخاب گزینه برا ی رسیدن به مقصد نیاز ی ندارد، یعنی به
ایدئولوژی نیاز دارد و در مقیاس وسیعتری به م کتب نیاز داردمطهری, انسان و ایمان, ۱۳۸۵به عنوان
مثال، وقتی مسئلۀ زندگی ابد ی و جاودانگی روح و عدم تجربۀ عقل، نسبت به نشئ ۀ پس از این جهان
پیش میآید، نیاز به مکتب و ا یدئولوژ ی خود را بیش ترنشان می دهد کریم زاده قراملکی, ۱۳۸۴
از ابتدای حیات انسان و حداقل از دوره ا ی که رشد و توسعۀ زندگی اجتماعی به ی ک سری اختالف ها
منجر میشود، انسان نیازمند ا ی دئولوژی و به اصطالح قرآن، شریعت است، هرچه زمان گذشته و انسان
رشدکرده و تکمیلشده، به شدت بیش تری نیاز دارد خسروپناه, ۱۳۸۱
بنابراین، آنچه امروز انسان ها را متحد می کند، و از طر یق اولی، فردا انسانها را متحد و هدایت می کند و
آرمان مشترکی به آن ها می بخشد و مالک خیر و شر و هنجارها می شود، یک فلسفۀ زندگی آگاهانه و
مجهز به استدالل یا به عبارت دیگر، یک ا یدئولوژ ی جامع و کامل است. بنابرای ن، مکتب و ایدئولوژی
برای زندگ ی اجتماع ی ضرور ی است مطهری, مجموعه آثار، ج۲ ,۱۳۷۹
به همین خاطر اسالم چون ی ک ایدئولوژی انسان ی است و خاستگاه آن فطرت انسان است قانع &
عصاره نژاد دزفولی, ۲۰۱۷ و مخاطبش تمام مردماند و به حکم ای ن که مذهب است و دی ن خاتم، بیش از
هر مذهب آسمانی دیگر برا ی برپاداشتن عدالت اجتماعی آمده است
(هوشمند, عصفوری, & ملکی
فارمد , ۱۳۸۷.)
اسالم، تئور ی پیروزی انسانیت بر حیوانیت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعیض، فضیلت بر
رذیلت، تقوا بربی بند و بار ی، توحید بر شرک است(۱۹۹۲, Schimmel . )
بنابراین، اسالم با چنین جهان بینی و ایدئولوژی مکتبی جامع و واقع بینانه است. اسالم، به همۀ جنبههای
نیازهای انسان، اعم از دنیوی، اخرو ی، جسم ی یا معنو ی، عقالنی یا فکری، یا عاطف ی و شخصی، فردی
یا اجتماع ی پرداخته است.( مطهری, وحی و نبوت, ۱۳۸۵.)
لذا مجموعه تعلیمات اسالمی از ی ک لحاظ به سه بخش تقسی م شده است.
الف( اصول عقاید،)
ب( اخالقیات،)
ج( احکام.)
این ها وظایف و تکالیف فرد است که باید انجام دهد.
تفاوت مکتب و مذهب
تفاوت مکتب و مذهب چیست؟ برا ی روشن شدن تفاوت این دو بهتر است ابتدا تعریف شوند تا بتوان تفاوت آنها را نیز تعیین کرد. این مکتب به صورت عاد ی تعری ف می شود: مکتب یا اصطالحات
ایدئولوژیک ی ک برنامۀ جامع و منسجم است که با جهانبینی عمل ی و با دستورعمل هایی که ارائه
میدهد، انسان ها را به سمت کمال و هدف، هدا یت می کند(شاکر & موسوی حرمی, ۱۳۹۰ .)
مذهب یک روش و طریقۀ خاصی است که در یک مکتب ایجاد می شود، یا به عبارت دیگر،
تقسیمهابی است که در یک مکتب وجود دارد. عالمه طباطبایی رحمه اهلل علیه در مقدمۀ کتاب شیعه در
اسالم می گوید: »انسان مى خواهد یک زندگى سعادتمندانه داشته باشد که در آن تا مى تواند کامروا بوده
به خواسته و آرزوهاى خود برسد. و به عبارت دیگر: تا مىتواند نیازمندی هاى خود را از جهت بقاى
وجود، به طور کامل ترى رفع نماید. و از این جا است که انسان پیوسته اعمال خود را به مقررات و
قوانینى که ب ه دلخواه خود وضع کرده یا از دیگران پذیرفته، تطبیق مىکند و روش معینى در زندگى
خود اتخاذ مى نماید. براى تهی ۀ وسائل زندگى کار مى کند؛ زیرا تهیّه وسائل زندگى را یکى از مقررات
مىداند. قوانین و مقررات نامبرده که در زندگى انسان حکومت مى کند به یک اعتقاد اساسى استوارند و
انسان در زندگى خود به آن تکیه داده است و آن تصورى است که انسان از جهان هستى که خود نیز
جزئى از آن است، دارد و قضاوتى است که در حقیقت آن مىکند. مجموع این اعتقاد و اساس اعتقاد
در حقیقت انسان و جهان( و مقررات متناسب با آن، که در مسیر زندگى مورد عمل قرار مى گیرد،
)دین( نامیده مى شود و اگر انشعابهایى در دین پیدا شود، هر شعبه را )مذهب( مى نامند مانند مذهب
تسنن و مذهب تشیع در اسالم و مذهب ملکانى و مذهب نسطورى در مسیحیت« )طباطبایی, ۱۳۷۸ ش(.
در نتیجه، مکتب مجمو عه ای از باورها و آداب و رسوم عمومی است و مذهب راه و روش خاص متدی ن
شدن به آن مکتب، که در حقیقت انشعابهای آن دین، آیین و مکتب است. شایان ذکر است که کلمۀ
مکتب به معنای دی ن نیست. بلکه اعم از آن است. بنابرا ین، مکاتب یا انسانی هستند یا اله ی. این مکاتب
الهی را »د ین« می نامند. به عنوان مثال، مکتب اسالم، مکتب مسیحیت، مکتب بود یسم، مکتب
مارکسیسم، مکتب برنامهگرایی )سودگرایی( و غیره، دی ن یا فرقه در شاخه های مختلف ای ن مکاتب
ایجاد شده است؛ فرهنگ لغت دینی بیش تر در شعارهای مکاتب الهی )ادیان( به کار رفته است )صادقی
حسن آبادی & نیلی احمدآبادی, ۱۳۸۹ .)
اکنون باید دانست که بعضی اوقات در خود دین شاخه ای وجود دارد. به عنوان مثال: فرقه های اشاعره،
معتزله و ماتریدیه که از شاخه های مذهب اهل سنت است؛ یا فرقه های امامیه، اسماعیل ی و زید ی که از
شاخههای مذهب تشیع هستند. این شاخه ها گاهی مذهب و گاهی فرقه نامیده می شوند. این فرقه ها
خودشان گاهی اوقات شعباتی دارند که آن ها را مسلک م ی گویند. البته باید اشاره کرد که ای ن کلمات
استعمال دقیقی ندارند. بنابرای ن، گاهی اوقات به جا ی یکدیگر به کار م ی روند. به عنوان مثال، مکتب
تشیّع، مکتب اهل سنّت، مذهب اسماعیلیّه، مذهب اشاعره، مسلک معتزلی و… مکتب اسالمی، مکتب
امام حسین )ع(، مکتب امام صادق )ع(، مکتب امام خمینی )ره(، مکتب انقالب و »مکتب فرآیند تحقق
اهداف اسالمی«، از موارد ی است که پس از انقالب شکوهمند اسالمی ب ه طور گسترده مورد استفاده
قرار گرفته اند و علی رغم اختالف در شکل و ظاهر، هیچ یک از آن ها در تعارض با یکدیگرنیستند.
عوامل و مؤلفه های شکل دهندۀ مکتب
با توجه به موارد فوق، روشن است که عوامل و مؤلفه های م کتب عبارت اند از طباطبایی, ۱۳۷۸ ش(:
• وجود اختالف های خاص، اعم از )مذهب ی یا غیر دینی( در مقایسه با مکاتب دیگر، به
عبارت دی گر، وجود ی ک تمای ز مشخص در آن احساس می شود.
• اختالف ها باید در امور خارج از علم ر یشه داشته باشد، و در هر مکتب، تناسب بین
موارد پذ یرفته شدۀ خارج از علم و مسائل آن علم.
• عالوه بر امور درون علمی، امور فوق علمی مؤثر در ظهور مکاتب فقه ی از جمله؛
اهداف، اصول، روش ها و منابع نیزباید مورد توجه قرار گیرند.
• باید سیستم سازی مؤلفه ها و انسجام و هماهنگی در تمام سطوح آن از جمله )مباحث
علمی، یعنی انسجام داخل ی ی ک مکتب یا هماهنگی با مبان ی و مبانی علوم( وجود داشته باشد.
• در مکاتب الهی، با جهان بینیای که می دهد و دستورعمل هایی که ارائه می دهد، انسان
را به سمت کمال و هدف خود راهنمایی کند.
• در آن، خطوط و روش های اصلی، بای دها و نبایدها، خوب و بد، اهداف و ابزارها،
نیازها و دردها و معالجه ها، مسئولیتها و وظایف مشخص شده است.
• منبع الهام وظا یف و مسئولیت های همۀ مردم باشد.
ویژگی های اساس ی ی ک مکتب عبارت اند از )مصباح, جهان بینی و تغییرات, ۱۳۶۹ 🙂
• این یک برنامۀ جامع و منسجم است.
• اجزا ی آن سیستماتیک و هماهنگ هستند.
• دارا ی یک و یژگی متمایز است.
• دارا ی جهان بینی و دستورعمل های خاص برا ی تحقق آن است.
• همزمان، به جنبه های مختلف درون علمی و برون علمی توجه دارد.
• ضمن تعیین مسئولیت، الهام بخش است.
• مرزها و معیارها ی مشخصی دارد.
• دین نیست، بلکه شامل دین نیز می شود.
روش تحقیق:
۱ روش مورد استفاده در این پژوهش، روایت پژوهی است. روایت پژوهی
به معنی یافت وقایع در
کشاکش روایت است. روایتپژوهی نوعی از مطالعه و بررسی است که افراد به دو دلیل از آن بهره
میبرند: ۱ -برای تغییر وضعیت نامطلوب و رسیدن به وضعیت نسبتا مطلوب و در نهایت بهسازی کارها
در محیط شغلیشان بکار می برند و ۲ -برای تبیین و بازگو کردن روایت های خود از پدیده مورد بررسی
(۱۹۹۹, Avison .(روایت پژوهی از رویکردهای مهم در پژوهش های کیفی به شمار می رود که
عمدتا برای فهم عمیق دیدگاه های تجربی خبرگان کاربرد دارد. از روایت پژوهی برای درک عمیق افراد
قرین و نزدیک در رو ایت رهبران استفاده می شود. در این رویکرد، پژوهشگر که یا به عنوان مرجع تغییر
و تحول امور جاری متکی بر تجربیات مثبت یا منفی روایت شونده استفاده شده است. فردِ قرین به
عنوان راوی پدیده عمل می کند، مساله یا مشکل را شناسایی یا به ارائه آنچه از پدیده دیده است
میپردازد. منبع کسب ایده های روایی غالبا صداقت در روایت است. اگر راوی پدیده را به درستی شرح
دهد، روایت پژوهی به ثمر نشسته است. برای این منظور راوی، به طور دقیق اطالعاتی را جمع آوری
میکند و سپس به اقدام مناسب مبادرت می ورزد و از نتایج اقدام ارزیابی به عمل می آورد )عابدی
احمد, ۱۳۸۶ .)در این پژوهش، با عنایت به قرین بودن پژوهشگر با شهید سلیمانی، میتوان انتظار داشت
که روایت او از پدیده مورد بررسی )مکتب شهید سلیمانی( نافذ باشد.
یافته های تحقیق:
عمل به تکلیف الهی، عامل مکتب ساز
مکتب شهید سلیمانی از عمل به تکلیف شروع می شود. یعنی مکتب شهید سلیمانی عمل به تکلیف اله ی
است. مقام معظم رهبری در خاطراتشان اشاره می کنند:
»سالهای اول انقالب از امام سؤال کردم چطور شد شما ای ن جمهور ی اسالم ی به فکرتان آمد؟ حضرت
امام خمینی)ره( تأملی کردند و گفتند ما هرجا با مشکالتی برخورد می کردیم، نگاه می کردیم می دیدیم
که تکلیف اله ی مان چیست؟ به تکلیف الهی خود عمل کرد یم شد جمهور ی اسالمی.«
پس عمل به تکلیف تولید دانش می کند، تولید فلسفه می کند، عمل به تکلیف اله ی خودش مکتب ساز و
انسانساز است، تولید اند یشه میکند، تولید استراتژی وتولید راهبرد می کند.
در نگاه امام »ما یک تکلیفی داری م، ما مکلفیم، خدا به ما تکل یف کرده است، که با ا ین مخالفین اسالم و
مخالفین ملت اسالم معارضه کنیم، یا پیش میبریم، یا نم یبریم. اگر پیش بردی م، که الحمدللّه هم به
تکلیفمان عمل کردهایم و هم پیش بردیم، و اگر هم مُردیم و کشته شدیم، به تکلیفمان عمل کردیم، ما
چرا بترسیم؟ ما شکست نداریم. شکست برای ما نیست، برا ی ای ن که از دو حال خارج نیست؛ یا پیش می
بریم، که پیروز هم شد یم. یا پی ش نمی بریم، که پیش خدا آبرومندیم.«
عمل به تکلیف الهی دو بعد دارد: اول، تکلیف را چطور باید تشخ یص داد؟ چگونه شهید سلیمانی
تکلیفهای خود را تشخ یص میداد؟ شناخت تکلیف و معرفت به تکلیف اله ی بُعد اول عمل به تکلیف
الهی است. دوم، چگونه باید به تکلیف الهی عمل کرد؟ شهید سلیمانی تکلیف الهی را که پیدا
میکردند چگونه به ا ین تکلی ف عمل می کردند؟ به تعبیر امام، »من ی ک تکلیف اله ی دارم و مطابق
تکلیف الهی عمل می کنم. کشته بشوم، عمل کردم به تکلی ف الهی؛ پیش ببرم، عمل کردم به تکلیف
۲ الهی ام. شما تکلیف اله ی داری د. متکی به خدا باشید. متکی به امام زمان سالم اللّه علیه باشید.«
شناخت تکلیف یک جنبۀ دینی و معرفتی دارد، معرفت و اعتقاد اسالمی می خواهد، دی ن شناسی
میخواهد. ی ک جنبۀ دی گر آن، شناخت شرایط از شناخت مح یط است. و جنبۀ سوم آن ، این است که این معرفت اسالمی با ا ین شرا ی ط انطباق داده شود و از دل آن تکلیف الهی به دست آید. تا هنگامی که
دین شناخته نشود و وقوف به دین نباشد، نمی توان به تکلی ف اله ی رسید. همچنین اگر دین شناخته شود
ولی قدرت فهم شرایط و محیط نباشد، این هم کافی نیست و منجر به شناخت تکلیف نخواهد شد.
شاید جا ی کمتری ن تردی دی نباشد که بر اساس تمام مسالک و مبانی و مذاهب، انسان ها مانند حیوانات
بدون تکلیف نیستند، بلکه مسلماً شریعت مقدس اسالم، مجموعه ای از قوانین و دستورها را آورده است
و انسانها را موظف کرده که به آنها عمل کنند. پس اجماالً انسان ها تکلیفی دارند و به حکم عقل باید
به دنبال شناسایی تفصیلی آن بروند؛ زیرا قطعاً در صورت عدم شناسایی، نمی توانند به آن عمل کنند و
اگر به آن عمل نکنند، در خالف مسیری قرار می گیرند که خداوند متعال آن ها را برا ی پیمودن آن
مسیر، آفریده است و ب ی تردید در ا ین صورت پایان حرکتشان، خطرناک و مساو ی با عذاب ابد ی
خواهد بود (موسوى گرگانى, ۱۳۸۱ .)
مسألۀ بعدی قدرت استنباط است که از دین برای ای ن شرایط چه استنباطی می شود؟ حکم الهی، امر الهی
و فرمان الهی چیست؟ این جا شناخت به تکلیف پیدا می شود. هنگامی که تکلیف شناخته شد، چگونه
باید به ا ین تکلیف عمل کرد؟ چگونگی عمل به تکلیف نیز خود مسألۀ بسیار مهمی است. اوالً رعایت
مسائل شرعی و مسائل انسانی مهم است تا راهبردها ی دشمن شناسایی شود و بتوان نقشه راه عقالن ی
کشید. باید از ابتکار، نوآور ی و خالقیت برخوردار بود و از موانع عبور کرد و آن ها را پشت سر
گذاشت.
شناخت و عمل به تکلیف، دو عنصر مهم مکتب
در مکتب شهید سلیمانی برای هر دو قسمت شناخت تکلیف و عمل به تکلیف، دو عنصر مهم وجود
دارد:
اولین عنصر، حکم ولی است. باید بدانیم حکم ولی، چه در تشخ یص تکلیف و چه در چگونگی انجام
تکلیف، چیست. مثالً اگر داعش وارد سوریه شده تکلی ف ما چیست؟ داعش ی ها مردم یک روستا را
گروگان گرفتند. تکلیف ما چیست و چطور باید عمل کن یم؟ آیا به هر قیمتی می توانیم با داعش ی هایی
که چاقو رو ی گلوی مردم گذاشتند برخورد کنیم؟ در ا ین شرایط بای د چه کاری انجام دهی م؟
شناخت تکلیف، گاهی از انجام خود تکلیف دشوارتر است؛ چرا که هم به سالمت نفس نیاز دارد و هم به قوۀ فرقان )تشخ یص حق از باطل( و هم بصیرت. نفسی که غوطه ور در نفسانیات باشد نمیتواند جز از
دریچۀ نفسانیت به مسائل بنگرد و چنین نگاهی ثمره ای جز خدمت به نفس ندارد. بعد از سالمت نفس،
داشتن قوه فرقان از ملزوم های شناخت تکلیف است. قوۀ فرقان در نتیجۀ ایمان و عمل صالح و شناخت
صحیح دین برای مؤمن حاصل میشود و مؤمنان با استفاده از آن می توانند خوب و بد را طبق موازین
دینی و الهی از هم تشخیص دهند. عالوه بر این، شناخت تکلیف غایی، به هوشمندی و بصیرت زیادی
نیازمند است. بنابراین، تکلیف گرایی مبتنی بر سه اصل سالمت نفس، داشتن قوۀ فرقان و بصیرت است و
داشتن مجموع این سه، کاری بس دشوار است(مجیدی, ۱۳۹۶ .)
دومین عنصر، عقالنیت جمع ی است. یعنی مکتب شهید سلیمانی، چه در رسیدن به تکلیف و چه در
انجام چگونگ ی تکلیف، بعد از حکم ولی، توأم با عقالنی ت جمعی است. در دوران دفاع مقدس هیچ
عملیاتی نبوده که سلسله مراتبی کالسیک انجام شده باشد. گاه برا ی یک عملیات ساعتها بحث
میشد. در عراق، در سور یه، در لبنان و در جنگ های مختلف تا آخری ن لحظۀ عمر پر برکت شهید
سلیمانی، این عقالنیت جمع ی یا به تعبیر عامیانه مشورت، وجود داشت.
دارا بودن صفای باطن و مهربانی و لطافت روحی در کنار صالبت و حماسه سازی که ا ی شان در میدان
جنگ نسبت به دشمنان داشت، ترکیب زیبایی میآفریند. اگر سردار مهربان بود، بر اساس یک خصلت
شخصیتی فردی نبود، بلکه عقالنیت دینی ا یجاب می کرد که مهربان باشد و خدمت بکند. اگر ا یشان
نمیترسید، بهخاطر عقالنیت دینی است که کار را به دست خدا می داند. اگر شهید سلیمانی
مذاکره کنندۀ قوی در دیپلماسی بود، بهخاطر عقالنیتی است که از دین پیدا کرده بود که باید
مذاکره کنندۀ قوی باشد. در مکتب حاج قاسم سلیمانی، عقالنیت حرف اول را می زند و اگر ا ین مکتب
زیبایی ها دارد، به دلیل زیبایی عقالنیت و حکمت است. مکتب حاج قاسم سلیمانی سرشار از عقالنیت
است، و اگر سردار سلیمانی مقاومت میکرد؛ چون میدانست هزینۀ مقاومت کمتر از سازش است. این
یک گزار ۀ عقالنی است، اگر مقابل امریکا یی ها قدرتمندانه نیروها را بسیج می کرد و موفق می شد،
بهخاطر عقالنیتی بود که به ایشان می گوید دشمن ضعیف است و کدخدا نیست(پناهیان, ۱۳۹۸ .)
البته عقالنیت جمعی در مکتب شهید قاسم سلیمانی خودش یک سبک و یک الگوی خاصی دارد که
چگونه ای ن عقالنیت جمع ی شکل می گرفت و به شناخت تکلیف یا به چگونگ ی انجام تکلیف می رسید.
بنابراین مکتب شهید سلیمانی از دل مکتب امام و مقام معظم رهبری و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و مراحل مختلفی که این شهید بزرگوار طی کرد، به وجود آمد که چرخۀ اساسی آن، عمل به تکلیف
الهی است. عمل به تکلیف اله ی، مشخصۀ اصلی مکتب قاسم سلیمانی است و همین عمل به تکلیف بود
که از شهید سلیمانی ی ک کلمۀ طیبه ای درست کرد که در قلوب ملت ایران و منطقه، آسمانی شد.
اعتقاد در آن بسیار قو ی است و سبک و سیاق خاصی دارد.
جهاد با نفس، راهکار تربیت مدیران جهادی
تربیت مدیران در ا ین مکتب از جهاد با نفس آغاز می شود. یعنی مکتب شهید سلیمانی میگوید اگر
کسی توانست خود را مدیر ی ت کند، بعد می تواند همۀ جهان را مدیریت کند. اگر کس ی توانست خود را
کنترل کند و خود را بسازد، بعد می تواند دیگران را هم بسازد. اگر کسی توانست خود را تربیت کند،
بعد دیگران را هم می تواند تربیت کند. انسانی که مراقب خود نیست و در عمل و کالم و زندگ ی
شخصیِ خود دچار بی عدالتی و بیتقوایی است، نمی تواند در مح یط جامعه منشأ عدالت اجتماعی باشد.
این جا است که امیرالمؤمنین علیه الصّالۀوالسّالم درس همی شگی خودش را به همۀ کسانی که در امور
سیاسی جامعۀ خود نقشی دارند، بیان کرده است:
»مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِه«
هر کس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشواییِ جامعه می گذارد -در هرمحدوده ای- اوّل باید
شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اوّل خودش را اصالح کند، بعد
به سراغ دیگران برود. می فرماید:
»ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه«؛
اگر می خواهد دیگران را تربیت کند، باید با سیره و روش و رفتارِ خود تربیت کند؛ نه فقط با زبان خود.
به زبان بسیار چیزها می شود گفت؛ اما آن چیز ی که می تواند انسان ها را به راه خدا هدای ت کند، سیره و
عمل کسی است که در محدودها ی – چه در آفاق ی ک جامعه و، چه در محدوده های کوچکتر – او را به عنوان پیشوا و معلّم و کسی که مردم بنا است از او پیروی کنند، منصوب میکنند.
از جمله ویژگ ی های انسان، ترب یتپذیری او است. با توجه به برخورداری انسان از اراده و اختیار، قابلیت
تربیت دارد. حضرت امام خمینی)ره( در این رابطه می فرمایند: »انسان قابلیت ای ن را دارد که تربیت
بشود.«
انسان در ابتدا موجود ی است مثل سایر حیوانات؛ اگر رشد بکند یک موجود روحانی می شود
که باالتر از مالئکۀ اهلل می شود؛ و اگر طرف فساد برود ی ک موجود ی است که از همۀ حیوانات پست تر
است.
بنابراین الگو ی تربیت مدیران جهاد ی از خود مدیران شروع می شود و شروع آن هم از جهاد با نفس
است. آقای پیتر دراکر که در دنیا اصطالحاً به او پدر علم مدیریت می گویند، در کتابش مینویسد: اگر
کسی بتواند زمان را مدیر ی ت کند می تواند دیگران را مدیریت کند(۲۰۰۹, Drucker . )(اما در
مکتب شهید سلیمانی هرکس ی بتواند خود را مد یریت کند )یعنی جهاد با نفس(، می تواند د یگران را
مدیریت کند. به تعبیر امام » جهاد سازندگ ی از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با
شیطان باطنی جهاد کنند که ا ین جهاد منشأ جهادهایی است که بعد واقع می شود و انسان تا خودش را
نسازد، نمی تواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، نمیشود که کشور ساخته بشود.«
انسان خودساخته و خوب مانده می تواند جامعه را متحول کند. امام یک نفر بود، ولی چون خودساخته
بود، بُردِ آبادکردن نفوس توسط ایشان، هم منحصر به زمان خودش نشد و هم در مرزهای جغرافیایی
محدود نماند. این بیدار ی اسالمی امروز حاصل دم روح اللّهی حضرت روح اهلل است. آنچنان قوی بود
که وقتی انرژی اش آزاد شد، هم ا یران را متحول کرد و هم جهان را (صدیقی, ۱۳۹۱ .)
ولی این جهاد با نفس در میدان عمل صورت می گیرد. در اتاقهای در بسته یا در بیابانها و دور از مردم
و دور از حوادث و دور از سختیها انجام نمی شود. ریاضت عرفانی این مدیر یت، همان زندگی واقع ی
بشر است، همان کوره های داغ زندگی است که انسان ها در همین کوره های داغ زندگ ی ، جهاد با نفس
میکنند. بنابراین جهاد با نفس ، جدا ی از جهاد با دشمن نیست.
در ترکیب این دو جهاد با همدیگر، تربیت مدیران صورت می گیرد. به همین دلیل تربیت مدیران جهادی بدون مد یریت جهاد ی که از خود آدم ها شروع میشود و از مد یریت خود آدمها بر خودشان
ایجاد می شود، امکانپذیرنیست. لذا مدیران جهاد ی محصول مدیریت جهادی هستند.
مکتب شهید سلیمانی، اقناعکنندۀ انسان عصر جدید
امروز هم صحنههای بین الملل ی نشان می دهد که انسان وارد یک عصر جدید ی شده است. یعنی انسان
دیگر با آموزه های قبلی مثل لیبرالیسم و نئولیبرالیسم یا مکتب های سوسیال دموکراسی یا
لیبرالدموکراسی اقناع نمی شود و بشر وارد عصر جدید ی شده است و نیاز به نظم نوین ی دارد. امروز بشر
به دنبال این نظم نو ین م ی گردد. مکتب شهید سلیمانی، مکتب امام خمینی)ره(، مکتب مقام معظم رهبری
و خود انقالب اسالمی که سر آغاز ای ن عصر جدی د است، آموزه های خوبی برای ای ن ساختن نظم نوی ن
و این نظم جدید دارند.
»اهمیت نظام اسالمی -که م یگوییم دنیا را تکان داد ای ن انقالب- به خاطر ا ین است؛ ی ک چیز جدی د
آورد. خب، این چیز جد ید، نظام ظالمانه و غیر عادالنه و مبتنیِ بر ظلم و زور و تزویر و مانند این ها را به
چالش کشید؛ جمهور ی اسالم ی، نظام جهان ی ظالمانه را به چالش کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین
است. ]علّت[ ا ین که با نظام اسالمی مخالفت میشود این است؛ وَالّا اگر چنانچه اسالم غیر سیاسی،
اسالمی که کاری به کار ای نوآن ندارد، اگر یک چنین اسالم ی حاکم باشد، نه، هیچ اهمیتی هم
نمیدهند و مخالفتی هم نمی کنند.«
البته ای ن نظم جدید بدون ی ک انقالبی در تمدن فعل ی غرب ی امکانپذیرنیست. یک انقالب و یک تحولی
باید صورت بگیرد، از تغییر نگاه به انسان و نگاه به دولت. نگاه به جامعه و رابطه بین دولت و جامعه نیاز
به بازنگر ی جدی است. امروزه آزادی بدون عدالت، دیگر پاسخ گو نیست. انسان با نفع شخصی، دیگر
قادر نیست تمدن آینده را برای بشر درست کند و نفع شخصی کفایت نمی کند. اومان یسم و زمینی
زندگی کردن و بدون ارتباط با آسمان، دیگر انسان آینده را اقناع نمی کند. انسان می خواهد پایش زمین
باشد و سرش در آسمان باشد. اومانیسم که زمینی کردن انسان و قطع ارتباط انسان با آسمان بود، دیگر
پاسخ گو نیست. انسان هم زمین ی و هم آسمانی است. هم در این دنیا به سرمی برد هم در آن دنیا.
مکتب شهید قاسم سلیمانی راهی است از ای ن دنیا به آن دنیا، یک راه واقعی است، راهی است که میتواند به نظم نو ین جهانی کمک کند. بنابراین ما با ی ک موضوعی واقع ی عینی و با یک نماد و با یک
الگویی مواجه هستیم که نماد یک مکتب است. نماد ی ک اندیشه است، نماد یک کلمۀ طی به است.
جمع بندی و نتیجه گیری
تعبیر واژ ۀ »مکتب« از ناحیۀ ول یفقیه زمان بر فردی چون شهید سلیمانی آن هم برای اولین بار، حاوی نکات و ظرائف برجسته ای است که در ای ن مختصر، به بعض ی از آن ها اشاره می شود.
توصیف شهید سلیمانی به مکتب، وی را از مقام فرد ی بودن و فردبودن خارج و در حوزۀ »شخصیت«
معرفی می کند. او یک شخص نیست بلکه ی ک »مرام، عقیده و حرفه« است. شخص به معنای شناسنامۀ
افراد است. تاریخ تولد و فوت، نام والد ین، سطح تحصیالت، شغل و خانواده و اطالعات دیگر. اما
شخصیت به معنای افکار و اندیشه ها، ا یدئولوژ ی، روش و منش، حوز ۀ تأثیر اجتماعی و میزان تأثیر آن
در جوامع مختلف جهان و مواردی از ای ن دست است.
صحبت دربارۀ مکتب در واقع صحبت دربارۀ »پیام و محتوا« است. به عبارت د یگر، ا ین مکتب جنبۀ
نظری دارد. افکار و رفتار سردار شهید حاو ی پیامها و تئوری ها است. در درون آن گزاره های قابل
توجهی وجود دارد.
۳ -مکتب، مفسر و معلم است تا گزاره های خود را توضیح دهد و روشن کند. قطعاً مفسر چنین مکتبی،
در وهلۀ اول، رهبر و مقتدای شهید است. و در مرحلۀ بعد، رزمندگان خودشان جنگ جو هستند. آن ها
کسانی هستند که باید زوایای پنهان و قابل مشاهدۀ ای ن مکتب آزادساز را برای افراد ی ک ه تشنۀ حقیقت
هستند توضیح دهند و تفسیر کنند. اگر این وظیفه به دوش افراد ناالیق و غیرسازنده بیفتد، مطمئناً این
مکتب، مانند برخی از مدارس دنیا، منحرف شده و مورد پسند قرار می گیرد و این، خطایی است
نابخشودنی.
۴ -مکتب، امری موقت نیست که با رفتن صاحبش رو به زوال باشد. یک چیز پای دار، رو به رشد و پو یا
است. مکتب در افکار و عقای د است. هم چنین به نظر میرسد افکار در طول تاریخ روان و مستمر جریان
دارند.
۵ -مکتب از نوع فرهنگ و اندیشه است و در حصار تنگ افراد، گروه ها و جریان های سیاسی محدود
نیست. این فرهنگ از نوع دی گری است. فرهنگ انقالبی، فرهنگ ا یثار و شهادت، فرهنگ انسانیت و
معنویت، فرهنگ عشق و عالقه، فرهنگ یکرنگی و وحدت، فرهنگ عرفان و دانش.
۶ -وقتی ای ن مکتب فرهنگ است، مرز جغرافیایی را نمی شناسد. این ی ک موضوع فرامرزی است. از
مرزها فراتر رفته و به اعماق روح و روان انسان های آزاد ی خواه و حق طلب نفوذ کرده و آن ها را
دگرگون می کند.
۷ .برخالف افرادی که به طور کلی هنگام ترک حمایت از پ یروان خود را از دست می دهند، این مکتب
پیروان آتشین و ایثارگران فداکار را نه در ی ک منطقۀ محدود بلکه در سراسر جهان آموزش می دهد.
همۀ بخشها، به ویژه جوانان پرشور ایرانی و غیرا یرانی، هنگام تشییع جنازۀ شهید عزیز، بهشدت فریاد
زدند: »من هم یک سردار سل یمانی هستم«، »من از روش و شخصیت او پیروی می کنم«. و این آغاز
بیپایان پیروان واقع ی آن فرمانده شهید خواهد بود.
۸ -مکتب، روش مند است. بیضابطه و بی هدف نیست. رویش و زایش دارد. نقطۀ آغاز و انجام دارد.
این برنامه برا ی پیروان خود از ساختن خود به ساختن دیگر ی ، از کثرت به وحدت، از وحدت به کثرت،
از فرد به جمعیت، از یک طرفه بودن به جامعه، از دنیا به آخرت، از مادیات به معنویت، از فرش تا عرش.
کلمات ناشنیدهای برای گوش های شنوا دارد.
۹ -مکتب، دارای پیام و روش است، بنابرای ن می توان سوژه و موضوع را برا ی علوم و اندیشمندان
مختلف مورد مطالعه قرار داد. اساتید جامعهشناسی و روان شناسی، متخصصان علوم نظامی و استراتژیک
و… باید وارد ای ن حوزه شوند و زوا یای مختلف آن را به طور دقیق مطالعه کرده و نتایج تحقیقات خود
را برا ی استفاده در آینده در دسترس عموم قرار دهند. بسی ار مناسب است که دانشجویان تحصیالت
تکمیلی و دکتری موضوع پایاننامهها و رساله های خود را به ای ن شخصیت و ای ن مکتب اختصاص دهند
و با تالش خود رازهای پنهان آن را فاش کنند.
۱۰ -ای ن مکتب دارای مفاهیم و موضوع های گسترده ای است. از مفاهیم اخالقی و شخصی گرفته تا
مسائل سیاسی و اجتماع ی و همچنین مباحث نظامی و عملیات ی و… . به همین دلیل، برای مطالعه و تحقیق
در مورد آن، الزم است از رشتههای مختلف علمی کمک گرفته شود.
در پایان تذکار چند نکته، مناسب می نماید:
نکتۀ اول، ا ین مکتب مطمئناً بدون اصول و حدود نیست، بلکه دارای مرزها و خطوط قرمز است. مرز بین خود و غیر خود باید مشخص شود. اگر ای ن خطوط روشن نباشد، ممکن است در آینده، متفکران
منحرف و خودخواه، آن را از مسیر اصلی خود منحرف کنند. ای ن مکتب، مکتب مقاومت و مکتب »ما
میتوانیم« است و نه مکتب تسلیم و مکتبی که نمیتوانیم و نمیدانیم. بنابراین ضرور ی است که بهدقت
از آن مراقبت و محافظت شود.
نکتۀ دوم، شهید » رفیق« است: تعبیر دیگری که رهبر معظم انقالب در معرفی آن شهید واالمقام به کار
۱ بردند، واژ ۀ »رفیق« بود
. یک رفیق، یعنی یک دوست، شخص ی را همراهی می کند که از روی دل سوزی
و تحمل با شخصی وارد می شود. قطعاً ا ین عنوان برا ی شهید سلیمانی بسیار گران بها و ارزش مند است.
وقتی رهبر او را رفیق می خواند، در واقع او را از جا یگاه مفاهیمی مانند پیرو، مطیع، مرید، مقلد و… فراتر
میبرد و او را به عنوان »دوست و رفیق« در خان ۀ رافعی قرار می دهد.
برای درک بهتر ای ن مسأله با ید ای ن فرض را داشت که اگر پیامبر اکرم صلی اهلل علیه و آله و سلم
شخصی را دوست می خواند، چقدر برا ی او زیبا و ارزشمند است. اکنون برای اولین بار ای ن شهید
بزرگوار و فقط او و هیچ کس دیگر مفتخر به رفیق شفیق رهبری است. کمتر پیش میآید که رهبر معظم
۲ انقالب از ا ین تعبیر از کسی استفاده کنند. به تعبیرقرآن کریم »وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا«
.
نکتۀ سوم، عبارت دیگر ی که مقام معظم رهبری مدظله العالی دربارۀ شهید سلیمانی به کار بردند، واژۀ
»حاج قاسم« است
۳
. این رسم نی ست که انسان هایی که برجسته و رهبران مذهبی هستند و در راس آن ها
رهبر معظم انقالب، مردم را با نام کوچک خطاب کنند. اما این اولین بار در سخنان رهبر ی نیز رونمایی
شد. جالب این جا است که ای ن واژه بیش از مردم در ادبیات به کار رفته است. کلمۀ »حاج قاسم« بیانگر
نوعی تعلیق برا ی خودش و شخصش است. گویی ای ن شخص، دوست دیرینۀ مردم بوده است. گویی
فاصله ای بین او و مردم وجود ندارد. به نظر م ی رسد حاج قاسم واقعاً برادر آن ها است و عالقه مند است
که آنها را با نام کوچک صدا کند. تعبیر »حاج قاسم« بیانگرنکتۀ دیگری نیز هست. او عناوین پررنگ
و ممتازی ندارد. او پزشک، مهندس، آیت اهلل یا حجت االسالم و المسلمین و حت ی ی ک ژنرال و…
نیست. در حالی که به نظر می رسد و ی تمام ا ین امتیاز ها را در قلب خود دارد و به عنوان حاج قاسم لازم است؛ عجب ترکیبی است.
نکتۀ چهارم، نمونه ای از غلب ۀ اندک بر تعدد است: ارتش طالوت، با استفاده از انبوه ارتش جالوت، با
ناراحتی گفتند: »امروز ما قادر به مقابله با جالوت و سپاهیان او نیستیم.« در همان زمان، رزمندگانی که
قطعاً پس از شهادت با خدا مالقات کردند؛ بیان داشتند که: جای نگرانی نیست؛ ز یرا چه بسیار گروه ها و
رزمندگان کم شماری که به ارادۀ الهی، بر گروه ها و سپاهیان پرشمار پیروز شدند.
به گفتۀ برخی از کارشناسان، شهید سلیمانی به همراه تعداد اندکی از مبارزانش با ارتش های بیش از ۷۰
ملیت از کشورهای مختلف، در جبهۀ سوریه و بعداً در عراق جنگید و با افتخار پیروز شد. او به همراه
یاران باوفایش نمونۀ واقعی این آ یه از قرآن شد و عمالً وعدۀ پروردگار عالم را در پیروز ی تعداد اندکی
بر بسیاری به جهانیان نشان داد.
نکتۀ پنجم، یوم اهلل است. تعبیر دیگر رهبر معظم انقالب در فضیلت شهادت آن بزرگوار، واژۀ » یوم الله«
۱ است
. اگرچه هر روز، روز خدا است، اما بعضی از این روزها و ایام، به دلیل وقای ع رخ داده، در افکار و
عقاید مردم ماندگار تر و برجسته تر می شود. شهادت آن سردار رشید، با آن جمع کثیر از عزاداران، در
سراسر منطقه و برخ ی از نقاط جهان، یادآور بسیاری از برکات خداوند است. و از نظر امام خامنهای، یوم
اهلل روز ی است که دست قدرت و یاری خدا به همه آشکار میشود. چه افتخاری باالتر از این برای ی ک
انسان که با رفتار و افکار خود، چنان زمینهای را فراهم کند تا نائب بر حق امام زمان علیه السالم گواهی
دهد که شهادت آن بزرگ مرد، »یوم الله« محسوب می شود
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب