مطالب

سبک مدیریت شهید سلیمانی در تثبیت و پیشبرد آرمان قدس شریف


شنبه , 7 اسفند 1400
 سبک مدیریت شهید سلیمانی در تثبیت و پیشبرد آرمان قدس شریف
سرزمین مقدس فلسطین به دلیل وجود مسجداالقصی به عنوان نخستی ن قبله مسلمانان و تولد، زیست و بعثت انبیای الهی
در آن، از ارزش و اهمی ت ویژه ای برای مسلمانان برخوردار است. ای ن سرزمین مقدس بیش از هفت دهه است که به
اشغال صهی ونیست ها درآمده و آنها از هیچ جنایتی علیه ساکنان اصل ی آن فروگزار نکرده اند. تا قبل از پیروزی انقالب
اسالمی همواره رژیم صهیونیستی و حامیان بینالمللی این رژیم، با افزودن بر ابعاد و عمق جنایت علی ه مسلمانان وضعیت ی
را به وجود آوردند که آرمان فلسطی ن را تحت شعاع قرار داده و این معنا را از دامنه تفکری جهان اسالم حذف نمایند. اما
نه تنها این آرمان فراموش نشد، بلکه پس از پیروزی انقالب اسالمی نهادهای انقالبی و در رأس آنها نیروی قدس با
انگیزه غلبه بر صهی ونیسم جهانی و آزادی قدس شریف ایجاد شدند. انتصاب سردار شهید قاسم سلیمانی به فرماندهی
نیروی قدس نقطه عطفی در عرصه مبارزه جهانی و منطقه ای علیه صه یونیسم به شمار میرود. دستاوردهای نیروی قدس
در زمینه تحقق آرمان آزادی قدس شریف در دوران فرماندهی آن شه ید عزیز مؤید این ادعاست. این مقاله برای بررسی
ابعاد و ویژگی های سبک مدیریت ی شهی د سلیمانی در تحقق آرمان قدس شریف از تکنیک روایت پژوهی بهره گرفته
است. یافته های مقاله نشان میدهد سبک مدیریتی شهید سلیمانی واجد ابعاد »سرعت بخشی دن به حرکت تمدنی اسالم«،
»قرار دادن آرمان قدس شریف به عنوان محور حرکت تمدنی اسالم«، »مدیریت قلوب«، »تمرکز بر اصول وحدت
بخش«، »اشراف کامل بر محیط«، »مدیریت فراقومی و فرامذهبی« و »مقابله با پروژه غربی ـ صه یون یستی« است.
واژگان کلیدی: شه ید قاسم سلیمان ی، فلسطین، صه یون یسم، سبک مدی ریتی، مکتب شهی د سلیمانی.
 
علیرغم ناکامی بسیاری از جنبشهای اسالمی در تحقق اهداف شان، جنبشهای اسالمی که تحت
تأثیر انقالب اسالمی، آرمان آزادی قدس شریف را دنبال کردند یا بر اساس ضرورت های راهبردی،
مقابله با رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار دادند توفیقات زیادی به دست آوردند. پس از
پیروزی انقالب اسالمی در ایران، فصل جدیدی از مبارزات فلسطینیها علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد
و جنبشهای اسالمی ضد صهیونیستی به سرعت جایگزین جریان ها و گروه های ملی گرا و چپ گرا
شدند و در خط مقدم نبرد با صهیونیستها قرار گرفتند. جنبش حماس و جنبش جهاد اسالمی نمونه ای
از گروه های مقاومت اسالمگرا هستند که در سالهای پس از انقالب، متأثر از گفتمان انقالب اسالمی
که شیوه خاص و منحصر به فردی از مبارزه علیه استعمارگری، سلطه گری و اشغال گری را توصیه و
عملیاتی کرده بود، تشکیل شدند. در حالی که تا پیش از این، هیچ یک از کشورهای منطقه و گروه های
فلسطینی در عرصه تقابل با صهیونیستها توفیقات چشمگیری نداشتند، این گروه ها توانستند
دستاوردهای استرات ژیک قابل توجهی را در مقابل رژیم صهیونیستی به دست آورند. این دستاوردها به
طور عمده، مرهون شکلگیری هویتی جدید در منطقه و میان گروه های فلسطینی به نام »هویت مقاومت«
بود که مبانی فکری و گفتمانی آن تحت تأثیر انقالب اسالمی گسترده و فراگیر شده بود. از سوی
دیگر، هویت مقاومت مرهون برجسته شدن غیریتی به نام رژیم صهیونیستی نزد جریان های اسالمی بود.
»هویت مقاومت« که آزمون موفقیتآمیزی را در عرصه دفاع از جمهوری اسالمی و تمامیت ارضی
کشور در مقابل تهاجم نظامی رژیم صدام پشت سر گذاشته بود، در کشورهایی مانند لبنان و فلسطین به
عنوان تنها هویت برساخته ای که می تواند ملت های مسلمان را از استعمار و سلطه گری اجانب آزاد کند،
پذیرفته شد. آزادی جنوب لبنان از اشغال صهیونیستها و پیروزی در جنگ ۳۳ روزه، دو دستاورد
بزرگ حزب اهلل براساس اتکا به »هویت مقاومت« محسوب میشود. حفظ موجودیت، تقویت سالح
مقاومت، تغییر موازنه وحشت و غیره نیز از دستاوردهای گروه های مقاومت فلسطینی متکی به »هویت
مقاومت« است. این دستاوردها در حالی محقق شدند که رژیم صهیونیستی جنگ های ۲۲ روزه، ۸ روزه
و ۵۱ روزه و برخی دیگر از اقدام ها نظامی ایذایی را علیه مقاومت فلسطین در غزه سازماندهی کرده بود.
پس از پیروزی انقالب اسالمی، »هویت مقاومت« به یک هویت فراگیر تبدیل شد و بسیاری از
کشورها و سازمان ها، بهرغم تفاوت ماهوی با جمهوری اسالمی ایران، براساس این هویت ویژه برساخته،
در کنار جمهوری اسالمی ایران قرار گرفتند. نظام سوریه یکی از این کشورها بود که با وجود ماهیت
سکوالر و پان عرب خود، به دلیل تقابل ژئوپلیتیکی با رژیم صهیونیستی و اشغال بخش هایی از جوالن
توسط صهیونیستها، »هویت مقاومت« را به عنوان یکی از اجزای هویت ملی خود برگزید. از نظر
رهبران سوریه، تنها هویتی که می تواند در این منازعه ژئوپلیتیکی آنها را پیروز کند، »هویت مقاومت«
است.
مجتمع شدن کشورها و سازمانها با ریشه ها و زمینه های فکری و فرهنگی متفاوت حول محور
»هویت مقاومت« باعث ایجاد محوری با نام »محور مقاومت« در منطقه شده و هدف مشترک محور
مقاومت و تالش های هم افزای اعضای آن در تحقق این هدف، کلیه ترتیبات سیاسی، امنیتی و نظامی،
منطقه غرب آسیا را تحت تأثیر قرار داده است )زارعان، ۱۳۹۵ :۲۵« .)هویت مقاومت« به دلیل ویژگی
جامعیت و فراگیری توانسته است غیرمسلمان ها و سازمان های غیراسالمی را زیر چتر خود جای دهد. در
جریان سیاسی مقاومت لبنان که به جریان » ۸ مارس« م عروف است، گروه های مسیحی نیز عضویت دارند و
از حزب اهلل و سالح مقاومت حمایت می کنند. حماس و جهاد اسالمی نیز دو سازمان اسالمگرای سنی
هستند که در راستای آرمان مقاومت مجاهدت می کنند و مورد حمایت جمهوری اسالمی ایران قرار
دارند. براساس این تعریف موسع از محور مقا ومت، حتی کشورها و گروه های سکوالر و سوسیالیست را
که به دنبال مقابله با استکبار، نظام سلطه و رژیم صهیونیستی هستند، باید عضو محور مقاومت تلقی کرد. در
تعریف موسع از محور مقاومت، منابع هویت بخش ملی، قومی، مذهبی، سازمانی و ایدئولوژیک
تعیین کننده نخواهند بود و » هویت مقاومت«، مبنا، مالک و معیار کنش کشورها و سازمان های عضو محور
مقاومت خواهد بود )زارعی، ۱۳۹۵ :۳ – ۲.)
حضرت آیت اهلل خامنه ای رهبر معظم انقالب اسالمی در تبیین سیاست جمهوری اسالمی در حمایت
از کشورها و جریان های سیاسی اعالم کردند که عوامل قومی و مذهبی هیچ تأثیری در این رابطه ندارد
و مالک اصلی، حمایت و دفاع از مظلوم است. »ما در حمایت از مظلوم، نگاه به مذهب طرف مقابل
نمیکنیم و نکردیم؛ خط امام بزرگوار این بود. امام همان رفتاری را که با مقاومت شیعه در لبنان داشت،
همان رفتار را با مقاومت سنی در فلسطین ]هم[ داشت؛ بدون هیچ تفاوتی. ما همان حمایتی را که از
برادران مان در لبنان کردیم، از برادران مان در غزه ]هم[ کردیم؛ بدون هیچ تفاوتی. آنها سنی بودند، اینها
شیعهاند. مسأله برای ما، دفاع از هویت اسالمی است، حمایت از مظلوم است، مسأله فلسطین است. امروز
در رأس مسائل منطقه مسلمان ها، مسأله فلسطین است و این برای ما مسأله اصلی است. در دشمنیهای ما
هم فرق نمیکند؛ امام بزرگوار مبارزه کرد با محمدرضای پهلوی که شیعه بود به حسب ظاهر؛ همانطور
مبارزه کرد با صدام حسین که سنی بود به حسب ظاهر. البته نه او شیعه بود نه این سنی؛ هردوی شان از
اسالم بیگانه بودند؛ اما ظاهر این سنی بود، ظاهر او شیعه بود. امام با هردوی اینها یک جور مبارزه کرد.
مسأله، مسأله سنی و شیعه و مذهب و مانند اینها نیست. مسأله، مسأله اصول اسالم است، کونوا لِلظّالِمِ
خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا. این دستور اسالم است. این راه ما است، این خط ما است« )آیتاهلل خامنه ای،
۲۶/۵/۱۳۹۴ .)مقام معظم رهبری در مبارزه با رژیم صهیونیستی، استراتژی مشخصی را تبیین کردند.
ایشان با ارائه یک تعریف وسیع از مقاومت اعالم کردند که جمهوری اسالمی ایران از هر کشور یا
سازمانی که علیه رژیم صهیونیستی مبارزه کند، حمایت میکند: »بعد از این هم هر جا ، هر ملتی، هر
گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ
ابایی هم از گفتن این حرف نداریم« )آیت اهلل خامنهای، ۱۴ /۱۱/۱۳۹۰ .)
شهید حاج قاسم سلیمانی نقش بی بدیلی در شکلگیری »هویت مقاومت« و ایجاد یک کیان
ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئوکالچری با نام »محور مقاومت« داشتند. نیروی قدس در زمان
فرماندهی ایشان )از سال ۱۳۷۶ تا زمان شهادت در سال ۱۳۹۸ هجری شمسی(، دستاوردهای بزرگی را
در سطح منطقهای و بین المللی به ویژه در تحقق آرمان آزادی قدس شریف به دست آورد. یکی از
عوامل مهم در کسب این دستاوردها، سبک مدیریتی و فرماندهی شهید سلیمانی است. ای ن مقاله بررسی
ابعاد و ویژگی های سبک مدیریتی شهید سلیمانی در تحقق آرمان قدس شریف به عنوان یکی از
مهم ترین اهداف و آرمان های انقالب اسالمی را به عنوان هدف خود برگزیده و بدین منظور از تکنیک
روایت پژوهی بهره گرفته است.
مرور ادبیات نظری تحقیق:
تعریف مفاهیم: مدیریت و سبک مدیریتی
مدیریت عبارت است از فرایند به کارگیری کارا و اثربخش منابع مادی و انسانی تحت نظام ارزشی
پذیرفته شده آن جامعه با عنایت به اصولی چون برنامه ریزی ، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایتو کنترل و نظارت بر اساس هدف های از پیش تعیین شده )کونتز و همکاران، ۱۳۸۰ .)
عالوه بر این
تعریف، تعاریف متعدد دیگر ی نیز برای مدیریت ارائه شده است. برخی از مهم ترین تعاریفی که ارائه
شده، به شرح زیر است:
هنر انجام کار به وسیله دیگران؛
فرایندی که طی آن تصمیم گیری در سازمان ها صورت می پذیرد؛
انجام وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل؛
علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف
سازمانی؛
بازی کردن نقش رهبر، منبع اطالعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان )پارکینسون و
.)۱۳۶۹ ،دیگران ۲
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری،
هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میشود. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و
کاستی یا فزونیهایی در واژه های بیانکننده وظایف روبروست، اما به نظر روان تر از تعاریفی است که
میکوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. با
این حال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک
دارای تفاوت هایی است که به سادگی نمیتوان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز
۳ نتوانستهاست تعریف خود را مدیریت کند )جاسبی، ۱۳۸۱.)
به نظر می رسد تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی
مدیریت را در بردارد:
مدیریت یک فرایند است، مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیالت انسانی است، مدیریت مؤثر،
گرفتن تصمیمات مناسب و دست یابی به نتایج مطلوب، مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه
میگویند، مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد، مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت
آگاهانه و مستمر انجام می شود و به سازمان شکل می دهد.
مدیران در هر سطحی که باشند و در هر نوع سازمانی که فعالیت کنند باید به مهارت های ادراکی،
انسانی و فنی مجهز شوند تا بتوانند در نیل به اهداف تعیین شده سازمان را یاری رسانند. با وجود این که
همه مدیران امر رهبری و هدایت گروهی را برای رسیدن به اهدافی معین بر عهده دارند این روند را با
شیوههای مختلفی ممکن است پیش ببرند که هر یک از این شیوهها به عنوان یک سبک مدیریتی خاص
۱ طبقهبندی می شوند )فقهی فرهمند، ۱۳۹۰ .)
تا کنون طبقه بندی های مختلفی از سبک های مدیریتی به
عمل آمده است. مدیریت انتصابی یا انتخابی، مدیریت عدم مداخله، دستوری، انگیزشی، پیونددهنده و
پیشرو، مدیریت آمرانه، متقاعدکننده، مشارکتی و تفویضی نمونههایی از این طبقهبندی ها میباشند.
روش تحقیق
۲ روش مورد استفاده در این پژوهش، روایت پژوهی است. روایت پژوهی
به معنی یافت وقایع در
کشاکش روایت است. روایتپژوهی نوعی از مطالعه و بررسی است که افراد به دو دلیل از آن بهره
میبرند:
۱ -برای تغییر وضعیت نامطلوب و رسیدن به وضعیت نسبتاً مطلوب و در نهایت به سازی کارها در
مح یط شغلیشان بکار می برند؛
۲ -برای تبیین و بازگو کردن روایتهای خود از پدیده مورد بررسی (۱۹۹۹, Avison .(
روایت پژوهی از رویکردهای مهم در پژوهش های کیفی به شمار می رود که عمدتاً برای فهم عمیق
دیدگاه های تجربی خبرگان کاربرد دارد. از روایت پژوهی برای درک عمیق افراد قرین و نزدیک در
روایت رهبران استفاده می شود. فردِ قرین، به عنوان راوی پدیده عمل می کند، مساله یا مشکل را
شناسایی یا به ارائه آنچه از پدیده دیده است می پردازد. منبع کسب ایده های روایی غالبا صداقت در
روایت است. اگر راوی پدیده را به درستی شرح دهد، روایت پژوهی به ثمر نشسته است. برای این
منظور راوی، به طور دقیق اطالعاتی را جمع آوری می کند و سپس به اقدام مناسب مبادرت میورزد و از
نتایج اقدام ارزیابی به عمل میآورد )عابدی، ۱۳۸۶ .)در این پژوهش، با عنایت به همکاری و تشریک
مساعی پژوهشگر )ناصر ابوشریف( با شهید سلیمانی در پرونده فلسطین، می توان انتظار داشت که روایت
او از پدیده مورد بررسی )سبک مدیریتی شهید سلیمانی( نافذ باشد.
یافته های تحقیق:
پروژه صهیونیستها در نابودی آرمان آزادی قدس شریف
تداوم روند اشغال سرزمین
سیاست اصلی صهیونیستها از ابتدا تا کنون، اشغال زمین و توسعه سرزمینی بوده است. »اسرائیل
شاهاک« حدود مورد ادعای صهیونیستها را براساس »مرزهای توراتی ارض اسرائیل« که طبق تأویل
خاخامها به دولت یهود تعلق دارد چنین معرفی می کند: »در جنوب همه سینا و بخشی از مصر سفلی تا
حدود قاهره، در خاور همه اردن، یک تکه درشت از عربستان سعودی، کویت و در عراق؛ جنوب غربی
فرات، در شمال، همه سوریه )از جمله لبنان( و یک جزء وسیع از ترکیه )تا دریاچه وان(، در باختر
قبرس.« ایده تحقق »مرزهای توراتی اسرائیل« که با عنوان »از نیل تا فرات« شناخته می شود در درون
جامعه صهیونیستی هواداران جدی و پر و پا قرصی دارد. آنهایی هم که مخالفت میکنند، امکان
عملی شدن آن در شرایط فعلی را ممکن نمی دانند ولی به این آرمان اعتقاد دارند. »آریل شارون« در ماه
مه ۱۹۹۳ به طور صریح پیشنهاد داد که اسرائیل سیاست رسمی خود را بر پایه »مرزهای توراتی«
پایهریزی کند. »شاهاک« معتقد است بیش از انگیزه های دینی، انگیزه های سلطه جویانه محرک
صهیونیستها برای تحقق آرمان »مرزهای توراتی« است و رژیم صهیونیستی به دنبال تحمیل سلطه و
اراده خود بر دولتهای خاورمیانه به عنوان قدرتی امپریالیستی است )شاهاک، ۱۳۷۶ :۴۶ تا ۵۰ .)
»بن گوریون« معتقد بود آرمان صهیونیسم جز از طریق یک »جنبش اسکانی« در فلسطین با موفقیت
همراه نخواهد شد. وی گفت: »درصورت گسترش نیافتن اسکان و تملک زمین، تالش های سیاسی ما با
انگلیس نتیجه ای در بر ندارد.« وی با اشاره به اسکان اروپائیان در قاره امریکا و موفقیت آمیز بودن شیوه
استعمار اسکانی، بر ضرورت استعمار فلسطین از طریق استعمار اسکانی تأکید کرد. از نظر »بن گوریون«،
یهودی ها نیز باید همانند اروپایی ها که بهمنظور تحکیم حضور خود در قاره جدید جنگی چندجانبه با
طبیعت و بومیان را پشت سر گذاشتند، عمل کنند و در این راه از خود فداکاری نشان دهند. آن چه
»بن گوریون« بر آن تأکید داشت قبالً در کنگره صهیونیست ها در شهر »بال« سوئیس در سال ۱۸۹۷ به آن
اشاره شده بود. در قطعنامه این کنگره تصریح شده بود که نخستین وسیله برای تحقق هدف صهیونیسم
در پیشبرد استعمار فلسطین، تملک زمین های کشاورزی فلسطینیها توسط کارگران زراعی یهودی است
)سلیم، ۱۳۸۶ :۲۴۸ و ۲۴۹ .)ماده ۱۰ اساسنامه آژانس یهود تصریح می کند »زمین برای ملت یهود
استمالک می شود. زمین خریداری شده به نام صندوق ملی یهود ثبت می شود و تا ابد به نامش باقی
میماند تا امالک هم چنان در مالکیت ملت یهود و غیرقابل انتقال بمانند« )همان، ۳۳۲ .
روند اشغال سرزمین فلسطین در طول هفتاد سالی که از تشکیل رژیم صهیونیستی می گذرد هرگز
متوقف نشده است. در حال حاضر، روند اشغال فلسطین از طریق شهرک سازی در اراضی فلسطینیها در
کرانه باختری دنبال می شود. توسعه شهرک سازی یکی از سیاستهای اصلی و قطعی رژیم صهیونیستی
برای نثبیت حاکمیت خود بر فلسطین و تضعیف دولت فلسطینی است.
کوچاندن یهودیان، اخراج فلسطینیها و ممانعت از بازگشت آوارگان
خاخامهای یهودی زمین را به پوست شتر تشبیه میکنند که در حالت تشنگی منقبض میشود و وقتی
شتر سیراب می شود منبسط میشود. آنان معتقدند سرزمین موعود با بازگشت یهودیان گسترش پیدا
خواهد کرد. »هرتسل« در یکی از یادداشت های خود نوشته است: »هنگامی که تعداد مهاجران افزایش
یابد، سرزمین گسترده تر میشود« )المسیری، ۱۳۸۸ :۱۲۱« .)دیوید بن گوریون« معتقد بود »مهاجرت به
فلسطین به منزله خونی است که ادامه حیات اسرائیل را بیمه می کند و ضامن امنیت و آینده اسرائیل
است« )افتخاری، ۱۳۸۰ :۴۴ .)از آنجاکه تشکیل »دولت یهود« در فلسطین در ابتدای قرن بیستم با
واقعیتهای جمعیتی یهودی ها در این کشور تطابق نداشت، سیاست کوچاندن یهودیان به فلسطین در
دستور کار قرار گرفت. »وایزمن« در کنفرانس ۱۹۱۹ ورسای اعالم کرد: »هرگاه یهودیان اکثریت
بزرگی تشکیل دهند می توانند حکومتی تأسیس کنند که متناسب با توسعه کشور و آرمان های آن ها
باشد« )کوئیگلی، ۱۳۷۲ :۱۵ .)در فرهنگ صهیونیست ها، کوچ یهودیان به فلسطین »بازگشت« نامیده
میشود. این نامگذاری بر اساس ادعاهای صهیونیست ها در مورد موطن اص لی یهودکه در تورات بر آن
تصریح شده صورت گرفته است. به این ترتیب، رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۵۰« قانون بازگشت« را
تصویب کرد که بر اساس آن، هر یک از یهودیان جهان حق دارند به »ارض موعود« )فلسطین( مهاجرت
کنند و به محض رسیدن به »ارض موعود«، تابعیت اسرائیلی به دست می آورند )الحسن، ۱۳۸۶ :۲۱ .)
»آرتور روپین« که در سال ۱۹۰۸ به عنوان مدیر دفتر فلسطین در سازمان جهانی صهیونیسم کار
میکرد، راهبرد اسکان یهودی ها در فلسطین را به کمیته اجرایی این سازمان ارائه کرد:
»۱ .یهودیان باید اکثریت مردم فلسطین را تشکیل دهند؛
۲ .یهودیان باید عمده اراضی فلسطینی را در اختیار بگیرند؛
۳ .آنان باید خواستار خودمختاری شده و به آن دست یابند؛
۴ .تا زمانی که یهودیان در فلسطین به استقالل کامل برسند باید در تجمع های مسکونی و
شهرکهایی که یهودیان در آن به طور روشن اکثریت دارند به استقالل نسبی دست یابند.«
این راهبرد در دوران قیمومیت انگلستان از سوی سازمان »هاگانا« پیگیری شد به نحوی که در ۱۰
اوت ۱۹۴۳« ،موشه سنه«، رئیس بخش سرزمینی سازمان »هاگانا« طرحی در زمینه شهرکسازی به هیئت
اجرایی آژانس یهود پیشنهاد کرد: »ساخت شهرکهای صهیونیستی به خودی خود هدف نیست بلکه
وسیله استیالی سیاسی بر کشور ]فلسطین[ است و لذا باید همزمان برای تأمین شهرکهای یهودی نشین
چه در مراکز سیاسی و اقتصادی کشور یا نزدیک و پیرامون آنها و یا مناطقی که بتوان از آن به عنوان
مواضع توپوگرافیک مشرف بر سایر مناطق و یا اماکن اصلی از نظر تسلط نظامی بر کشور و قدرت
فعال، تالش شود اگر چه اهمیت اقتصادی آن اندک باشد« )مؤسسه الدراسات الفلسطینیه، ۱۳۸۴ :۲۳۴ و
.)۲۳۵
تلقی صهیونیستها از ساکنان سرزمین فلسطین به گونه ای تحقیرآمیز و غیرواقعی بود که بر اساس این
تلقی هرگونه اقدامی علیه مردم فلسطین مجاز دانسته می شد. »احد هاآم « از رهبران مذهبی یهودی در
مقاله مشهوری به نام »حقیقتی از سرزمین اسرائیل« که در ژوئن ۱۸۹۱ منتشر شد نوشت: »ما به این باور
خو گرفته ایم که اعراب، جانوران درنده بیابانی و مردمانی همانند خرِ نَر هستند … این اشتباه بزرگی است
زمانی فرا خواهد رسید که برادران یهودی ما در مقیاس کوچک یا بزرگ ساکنان این کشور را از
فلسطین بیرون خواهند راند … و سپس ساکنان جای خود را تسلیم نخواهند کرد« )استاوریانوس، ۱۳۹۲ :
۶۳۶ .)القای این قبیل تصورات توسط صهیونیستها در مورد ساکنان فلسطین و تالش در جهت
غیرمتمدن نشان دادن آن ها، اخراج فلسطینی ها را توجیه پذیرتر می کرد.
صهیونیستها هم زمان با کوچاندن یهودیان از سراسر جهان به فلسطین و اسکان مهاجرین
جدیدالورود، سیاست اخراج فلسطینیها را نیز در پیش گرفتند. صهیونیستها میدانستند حتی اگر
فلسطین به طور کامل غصب شود در حالیکه فلسطینیها کماکان در آن سکونت دارند، امکان تشکیل
»دولتیهود« وجود نخواهد داشت. »اسرائیل زانگویل« در این رابطه می گوید: »اگر بخواهیم کشوری را
به مردم بدون سرزمین بدهیم، احمقانه است که اجازه دهیم در این سرزمین مردم دیگری نیز حضور
داشته باشند.« بر اساس این سیاست، عملیات ترانسفر در دو سطح انجام شد؛ انتقال یهودی ها از تبعیدگاه
مورد ادعای شان به فلسطین و انتقال فلسطینیها از فلسطین به تبعیدگاه. آنها با ادعای تعلق سرزمین
فلسطین به قوم یهود، سیاست توزیع اعراب در کشورهای عربی را در پیش گرفتند )الحسن، ۱۳۸۶ :۱۹ و
.)۲۰
اخراج اعراب فلسطینی از شهرها و روستاها بالفاصله پس از خروج نیروهای انگلیسی از فلسطین در
سال ۱۹۴۸ آغاز شد. در ۱۴ مه ۱۹۴۸ و مقارن با خروج آخرین نیروهای انگلیسی از فلسطین، آژانس
یهود با صدور »اعالمیه تأسیس کشور اسرائیل« اعالم کرد: »با استناد به حق تاریخی و طبیعیمان و با اتکا
۱ به قدرت قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل
، استقرار یک کشور یهود در »ارتز اسرائیل« را که کشور
اسرائیل نام خواهد داشت در اینجا اعالم می کنیم« )کوئیگلی، ۱۳۷۲ :۹۲ .)پس از صدور این اعالمیه،
۲ صهیونیستهایی که تحت فرماندهی یگان های معروف به »هاگانا«
۳ و »ایرگون«
سازماندهی شده بودند
با حمله به سکونتگاه های اعراب و ایجاد رعب و وحشت و اتخاذ روشهای مبتنی بر ترور و خشونت،
اعراب را وادار به کوچ اجباری کردند. آن ها ضمن منفجر کردن بمبهای بشکه ای که با صدای مهیب
و اثر تخریبی زیاد همراه بود و با پخش جمالت عربی از طریق بلندگو که بیان می کرد »ای مؤمنین،
جانتان را نجات دهید. برای نجات جانتان فرار کنید. یهودیان از گاز سمی و سالح اتمی استفاده
میکنند. برای نجات جانتان به نام اهلل فرار کنید« وحشت شدیدی در میان ساکنان غیر یهودی فلسطین
ایجاد کردند و آنها را به فرار متقاعد می کردند. برخی از کشتارهای هدف مند مانند کشتار »دیریاسین«
بسیاری از اعراب را نسبت به ترک خانه و کاشانه خود مجاب کرد )همان، ۸۲ تا ۸۵ .)بهدنبال جنگ
۱۹۴۸ ،بسیاری از مناطق فلسطینی خالی از ساکنان عرب گردید و اعراب از این مناطق طرد یا تبعید
شدند. سیاست پاکسازی قومی که توسط صهیونیستها اتخاذ شد باعث گردید اعراب فلسطینی از
یک گروه اکثریت به گروه اقلیت تبدیل شوند )جریس و خلیفه، ۱۳۸۱ :۶۵ .)پس از پایان جنگ ۱۹۴۸ ،
صهیونیستها به جای ۵۷ درصد زمینی که سازمان ملل به عنوان سکونت گاه آنها تعیین کرده بود بر ۷۷
درصد فلسطین سیطره پیدا کردند. این درحالی بود که نهصدهزار نفر از جمعیت ۳/۱ میلیون نفری
اعراب ساکن در این مناطق نیز از ترس جان خود گریخته بودند )استاوریانوس، ۱۳۹۲ :۸۹۸ .)
تداوم روند یهودی سازی به منظور بی هویت کردن فلسطین
شهر قدس به عنوان اولین قبله و سومین مکان مقدس مسلمانان و همچنین پایتخت تاریخی
فلسطینیها از جایگاه هویتی بسیار باالیی برخوردار است. با این که جامعه جهانی تعلق بخش شرقی
قدس به فلسطینی ها را به رسمیت میشناسد با این حال، صهیونیستها با حمایت امریکا به دنبال الحاق
بخش شرقی به بخش غربی و تعیین شهر قدس )اورشلیم( به عنوان پایتخت اسرائیل هستند. انتقال نمادین
سفارت امریکا از تل آویو به قدس، با هدف یهودی ساز قدس صورت گرفت.
پارلمان رژیم صهیونیستی )کنست( در راستای سیاست یهودی سازی فلسطین در ۲۸ تیرماه ۱۳۹۷
قانونی موسوم به »دولت یهود« را با ۶۲ رأی موافق و ۵۵ رأی مخالف تصویب کرد. اصول قانون »دولت
یهود« عبارت است از
۱ .اصول پایه
الف( سرزمین اسرائیل وطن تاریخی ملت یهود است و اسرائیل در آن کشور تأسیس شده است.
ب( کشور اسرائیل کشوری قومی برای ملت یهود است و قوم یهود حق طبیعی، فرهنگی، دینی و
تاریخی خود را برای تعیین سرنوشت پی می گیرد.
ج( پیگیری حق تعیین سرنوشت در کشور اسرائیل منحصرا متعلق به ملت یهود است.
۲ .نمادهای کشور
الف( نام کشور »کشور اسرائیل است«
ب( پرچم کشور سفید است که دو خط آبی رنگ روی آن و در وسط آن ستاره داوود به رنگ
آبی وجود دارد
ج( نماد کشور شمعدان ۷ شاخه است که در دو طرف آن دو شاخه زیتون و زیر آن کلمه اسرائیل
نقش بسته است.
د( سرود ملی کشور سرودِ »هتکفا« است.
ه( جزئیات نمادهای کشور در قانون تعیین خواهد شد.
۳ .پایتخت
شهر قدس به صورت کامل تنها پایتخت اسرائیل است.
۴ .زبان
الف( زبان عبری، زبان کشور است.
ب( زبان عربی، جایگاه خاصی در کشور دارد؛ سازماندهی استفاده از زبان عربی در نهادهای رسمی
یا به کارگیری آن به موجب قانون ممکن است.
ج( آنچه در بند فوق آمد به جایگاه فعلی زبان عربی کاری ندارد.
۵ .یهودیان خارج از اسرائیل
درهای کشور به روی یهودیان خارج و دیاسپورا باز است.
۶ .رابطه با ملت یهود
الف( حاکمیت ملزم به حفظ سالمت فرزندان ملت یهود و شهروندان اسرائیل است کسانی که به
دلیل یهودی بودن یا شهروند اسرائیل بودن مشکالتی برایشان به وجود می آید.
ب( حاکمیت در خارج از اسرائیل برای حفظ رابطه کشور با فرزندان ملت یهود اقدام خو اهد کرد.
ج( حاکمیت برای حفظ میراث فرهنگی، تاریخی و دینی یهودیان مقیم خارج اسرائیل اقدام خواهد
کرد.
۷ .شهرک سازی یهودی
حاکمیت، توسعه شهرک سازی یهودی را یک ارزش قومی بر می شمارد و برای ترغیب به آن و
حمایت از ایجاد و استقرار آن عمل خواهد کرد.
۸ .تقویم رسمی
تقویم عبری، تقویم رسمی کشور است و در کنار آن تقویم میالدی نیز رسما وجود خواهد داشت.
۹ .روز استقالل و سالروز رسمی
الف( روز استقالل عید قومی رسمی کشور است.
ب( روز سرباز و روز قهرمان دو سالروز رسمی در کشور هستند.
۱۰ .تعطیالت رسمی
روز شنبه و اعیاد ملی یهود، روزهای تعطیل رسمی ثابت در کشوراند. غیر یهودیان حق دارند
عیدهای خود را تعطیل باشند. جزئیات در قانون مشخص خواهد شد.
۱۱ .تغییر قانون
هر گونه تغییر در این قانون باید براساس رأی اکثریت مطلق اعضای کنست صورت گیرد )تسنیم،
.)۱۳۹۷
پس از تصویب این قانون، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعالم کرد: »پس از ۱۲۲
سال از انتشار دیدگاه هرتزل، در این قانون مبنای وجودی ما مشخص شد و آن مبنا این است که
اسرائیل، دولتی قومی برای ملت یهود است.« یولی آدلشتایتن، رئیس کنست رژیم صهیونیستی نیز گفت:
»تصویب این قانون یک اتفاق تاریخی است … این اتفاق تاریخی اسرائیل را به عنوان کشوری برای
ملت یهود به همراه یک سرود ملی و پرچم تضمین می کند و حق شهرک سازی برای نسلهای آینده را
نیز همراه خواهد داشت« )همان(.
قانون »دولت یهود« یک قانون کامالً نژادپرستانه است که با هدف تقویت نمادهای آئین انح راف
یافته یهود و اندیشه صهیونیسم و محو کامل سایر نمادهای قومی و مذهبی فلسطین تدوین و تصویب
شده است. این قانون هویت تاریخی فلسطین نادیده گرفته و راه یهودی سازی این سرزمین تاریخی را
هموار کرده است.
طرح معامله قرن: نابودی زیرساخت سیاسی حل مسأله فلسطین
دونالد ترامپ مصمم بود مذاکرات سازش بین رژیم صهیونیستی و تشکیالت خودگردان فلسطین را
۱ که از سال ۲۰۱۴ متوقف شده بود با چارچوب جدیدی که به »معامله قرن«
مشهور شده است احیا کند.
معامله قرن، به طرح عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی اطالق شده که با به رسمیت شناخته
شدن موجودیت رژیم اسرائیل توسط کشورهای عربی و نادیده گرفتن حقوق مسلم فلسطینیها به دنبال
تثبیت و تضمین حیات رژیم صهیونیستی است.
روزنامه الحیات به نقل از یک دیپلمات عالی رتبه امریکایی نوشت: طرح معامله قرن قرار است دولت
فلسطینی در حدود نیمی از کرانه با ختری، تمامی نوار غزه و برخی محله های قدس شرقی تشکیل شود و
شهرک قدیمی )بافت تاریخی و مذهبی شهر قدس( و محلههای اطراف آن به رژیم اسرائیل واگذار
شود. بر اساس این طرح شهر ابودیس به عنوان پایتخت فلسطین در نظر گرفته شده است. در این طرح،
فلسطینیها از طریق یک کریدور به مسجداالقصی دسترسی خواهند داشت )ایسنا، ۱۳۹۶ .)در چارچوب
طرح »معامله قرن«، حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری خود برای همیشه لغو میشود
ضمن اینکه در این طرح قرار است حق فلسطینیان برای تشکیل دولت فلسطینی در شهر قدس که طبق
قطعنامههای سازمان ملل از آن برخوردارند برای همیشه از بین برود و به جای آن دولت فلسطینی در
بخشی از کرانه باختری و نوار غزه محدود شود )دنیای اقتصاد، ۱۳۹۷ .)
ابعاد و ویژگی های فرماندهی و مدیریت شهید سلیمانی در تحقق آرمان قدس شریف
سرعت دادن به حرکت تمدنی اسالم
پس از خلفای راشدین، همه ساختارهای حاکمیتی موجود در جهان اسالم، ساختارهای پادشاهی
بودند. در دوران بنیامیه، بنی عباس و دیگران، اگرچه در ظاهر خلیفه بر مردم حکومت میکرد اما در
عمل خالفت به سلطنت تبدیل شده بود و اگر چه بخشی از زندگی مردم بر اساس احکام اسالمی اداره
میشد، اما خلفا و امرا همچون پادشاهان بر مردم حکومت میکردند.
انقالب اسالمی بزرگترین حرکت اصالحی است که بعد از خلفای راشدین در امت اسالمی به وجود
آمده و بزرگترین رخدادی است که در جهان اسالم به وقوع پیوسته است. در ایران، انقالب اسالم ی بار
دیگر حکومت الهی را محقق کرد و حکومتی را ایجاد کرد که بر اساس آن، احکامی الهی اجرا
میشود. در چنین نظامی، ولی فقیه، امام یا رهبر، به شخصی اطالق می شود که واجد تمامی شرایط
دینی، اجتماعی و اداری است و فردی عادل محسوب می شود. این فرد توسط افراد متخصص و خبره که
نمایندگان مردم در مجلس خبرگان رهبری هستند تعیین میشود. ولی فقیه فردی است که پروژه تمدنی
اسالمی را در جامعه اسالمی هدایت و رهبری می کند و این، دقیقاً همان چارچوب خالفت به روش
نبوی است.
هستهی مرکزی انقالب اسالمی در جمهوری اسالمی ایران و در داخل مرزهای ایران در چارچوب
در وهله ی اول رهبری ملت ایران را مدظلهالعالی یک حکومت اسالمی شکل گرفت. مقام معظم رهبری
برعهده دارند، اما این پروژه بسیار بزرگ است و از مرزهای ایران فراتر می رود. پروژه انقالب اسالمی،
نه فقط پروژه ملت ایران بلکه پروژه امت اسالمی است. جمهوری اسالمی ایران به عنوان نظام برآمده از
انقالب اسالمی در طول چهل سال گذشته دوره های مختلف و متفاوتی را طی کرده است. طرح صدور
انقالب به خارج از مرزهای ایران در پایان دهه دوم و در طول دهه سوم و چهارم، سامان و توسعه
بیشتری پیدا کرد و شهید سلیمانی نقش بی بدیلی در اجرای این طرح تمدنی ایفا کرد.
تمرکز بر اصول وحدت بخش
خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: »مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ
بَیْنَهُمْ« )قرآن کریم، سوره فتح، آیه ۲۹ .)این آیه بر این نکته تأکید دارد که در پروژه اسالمی باید برای
تحقق وحدت اسالمی تالش کرد. در برخی احادیث تأکید شده است که در حالی که کفار در موضع
باطل خود متحد هستند مسلمانان و مؤمنین در موضع حق خود متفرق هستند. وحدت اسالمی یکی از
شعارهایی است که تمامی علمای مسلمین آن را سر میدهند و اگر در مورد وحدت از آنها سؤال شود
تأکید میکنند که وحدت یک ضرورت دینی است؛ اما اگر به افعال و کردار آنها رجوع شود مشاهده
میشود بعضی از علما و رهبران مسلمانان با رفتارهای خود تیشه به ریشه وحدت اسالمی میزنند. حتی
اگر از داعش درباره وحدت اسالمی سؤال شود آنها به صورت جدی مدعی وحدت بین مسلمین هستند
اما در عمل، داعش همه ظرفیتهای اتحاد در جامعه اسالمی را از بین برده است.
برای موفقیت هر پروژه ای، باید از ظرفیت تمامی اجزا و نیروهای همسو استفاده کرد. برای تحقق
پروژه تحقق تمدن اسالمی نیز وحدت اسالمی یکی از الزامات اساسی است. اگر هدف، تحقق یک
پروژه اسالمی فراگیر است، باید تمامی قید و بندهای قومیتی، نژادی و مذهبی گسسته شود. تجمیع و
همسوسازی تمام قدرت ها و ظرفیتها بدون وجود یک رهبر مقتدر امکان پذیر نیست؛ رهبری که بتواند
به همه تالش ها سمت و سوی صحیحی بدهد. رهبری و مدیریت شهید سلیمانی در راستای تجمیع و
هدایت این ظرفیتها به سمت هدف واحد )تمدن اسالمی( برجسته است. شهید سلیمانی توانست تمامی
گروههای مقاومت از پاکستان و افغانستان تا عراق و سوریه و یمن و لبنان و فلسطین را در قالب یک
مجموعه منسجم به نام محور مقاومت جمع کند. ایشان با تمام قدرت از مجموعه های مقاومت حمایت
میکردند. سازمان دادن به یک بدنه مقاوم در جغرافیای بسیار بزرگ کار آسانی نیست و این امر مهم
تنها از عهده یک مدیر توانمند بر می آید..
بنابراین، یکی از اهدافی که شهید سلیمانی دنبال می کرد متحد کردن امت اسالمی به سمت و سوی
هدفی واحد بر اساس اصول وحدتبخش بود. البته ایجاد اجماع صرفاً در چارچوب یک همایش
سمبلیک نبود بلکه ایجاد اجماع، پروژه ای واقعی و حقیقی بود که هدف اصلی آن، به پا خواستن امت
اسالمی در مقابل دشمنان واقعی آن بود.
مدیریت قلوب
شهید سلیمانی شخصیت بسیار ویژهای داشتند به نحوی که در قلب ها نفوذ می کردند. تواضع ایشان
انسان را وادار به تحسین می کرد و باعث می شد فرماندهی ایشان بزرگ و مؤثر انگاشته شود. زمانی که
ایشان صحبت می کردند اکثر حاضرین صحبتهای ایشان را برای اجرا یادداشت می کردند. البته کالم
ایشان از موضع باال به پایین و به صورت امر و نهی نبود. اطاعت دیگران از ایشان به دلیل عشق و عالقه و
محبتی بود که به ایشان داشتند.
مقابله با پروژه غربی ـ صهیونیستی
پروژهای که شهید سلیمانی به دنبال تحقق آن بود پروژه ای بود که هدفش مقابله با پروژه غربی ـ
صهیونیستی و شکست دادن آن پروژه بود. البته مقابله با پروژه غربی ـ صهیونیستی کار چندان آسانی
نیست زیرا امریکا به عنوان قدرتمندترین کشور شرور جهان حضور چشمگیری در منطقه دارد و رژیم
صهیونیستی نیز در منطقه فتنه آفرینی می کند. حضور و مداخله کشورهای غربی در منطقه را نیز باید در
این معادله در نظر گرفت. با این شرایط، پروژه ایجابی )تحقق تمدن اسالمی( و سلبی )مقابله با پروژه
غربی ـ صهیونیستی( شهید سلیمانی اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
البته باید توجه داشت که این پروژه، پروژه شهید سلیمانی نیست، بلکه پروژه انقالب اسالمی است
که رهبر معظم انقالب اسالمی آن را هدایت میکنند و شهید سلیمانی مدیریت عملیاتی آن را برعهده
داشت. ایشان با دقت، تمام جزئیات این طرح را پیگیری کرده و آن را قدم به قدم پیش بردند و در این
راه خطرهای زیادی به جان خریدند و در نهایت جان خود را تقدیم کردند.
فلسطین؛ قطب نما و محور اصلی پروژه شهید سلیمانی
شاید مهم ترین ویژگی مدیریت شهید سلیمانی در این پروژه آن است که ایشان بر اعتالی اسالم به
عنوان هدف اصلی پروژه تأکید داشتند. در این راستا، فلسطین به عنوان قطب نمای این پروژه انتخاب
شد؛ موضوعی که میتواند تمامی امت اسالمی را حول یک محور واحد مجتمع کند. مجموعه هایی
مانند حزباهلل لبنان که از همان ابتدا به این پروژه پیوستند، به خوبی اهمیت مسأله فلسطین به عنوان نقطه
کانونی این طرح را درک کردند. حزباهلل علیرغم همه مشکالتی که در داخل و خارج لبنان برایش
ایجاد میکنند حتی یک لحظه هم از مسأله فلسطین غافل نشده است. سایر گروه های مقاومت مانند
انصاراهلل و گروه های مقاومت عراقی نیز با ابراز دشمنی با امریکا و رژیم صهیونیستی، مسأله فلسطین را به
عنوان محور حرکت خود برگزیده اند. جنبش جهاد اسالمی فلسطین نیز در تمامی شرایط، دو اصل
مصالح اسالم و مسأله فلسطین را فراموش نکرد و در این راستا هرگز از جمهوری اسالمی ایران فاصله
نگرفت.
در آخرین جلسه با شهید سلیمانی که جلسه ای طوالنی بود ایشان تمام ارزیابی ها و تحلیلهای شان در
مورد پدیده ها و رخدادها در سطح منطقهای و بین المللی را با در نظر گرفتن مسأله فلسطین ارزیابی و
تحلیل می کردند. ایشان تالش میکردند تمام امت اسالمی را در راستا حل مسأله فلسطین و تحقق آرمان
آزادی قدس شریف هم جهت کنند و نوعی اجماع در این رابطه ایجاد کنند. شهید سلیمانی با تمام قوا از
جنبشهای مقاومت فلسطینی دفاع می کردند. حتی گاهی برخی مشکالت داخلی و کوچک این گروهها
برای حل و فصل به ایشان ارجاع داده میشد.
اشراف کامل بر محیط
شهید سلیمانی اندیشه راهبردی بسیار قوی ای داشتند. ارزیابی و تحلیل ایشان از تمام رخدادها در
سراسر جهان بسیار دقیق بود. شناخت شهید سلیمانی از محیط صرفاً از طریق مطالعه گزارش ها نبود و
ایشان شناخت از محیط را از طریق مشاهدات مستقیم میدانی و گفتگو و مالقات با افراد صاحب
صالحیت به دست می آوردند. ایشان عالوه بر مالقات با رهبران، مسئولین و مدیران گروه های مقاومت،
با مسئولین بسیاری از کشورها دیدار می کردند. البته دیدارهای ایشان همانند مقامات دیپلماتیک مقابل
دوربین های تلویزیونی نبود و این مالقات ها به صورت محرمانه و به دور از رسانهها انجام میشد.
شهید سلیمانی: مدیری فراقومی و فرامذهبی
از آنجا که پروژه ای که شهید سلیمانی تحقق آن را دنبال می کرد پروژه ای فراقومی و فرامذهبی است
ایشان از هر کس که در این چهارچوب قرار می گرفت، با آغوش باز استقبال می کرد. اگر چه برخی از
فتنهگران یا گمراهان به گونهای وانمود می کردند که پروژه انقالب اسالمی پروژه نفوذ ایران در منطقه و
جهان اسالم است اما همانطور که رهبر انقالب تصریح کردند ایران کشور بزرگی است و از منابع کافی
برخوردار است و به دنبال اشغال کشور دیگری نیست. پروژه انقالب اسالمی یک پروژه اسالمی با
است. صلیا… علیه و آله و دشمنی با دشمنان پیامبر صلیا… علیه و آله محوریت مودت با دوستان پیامبر
این پروژه برای برتری ایرانیها در مقابل ترک ها یا اعراب نیست بلکه برعکس؛ ایرانی ها در
چارچوب آن، جان خود را برای اعتالی اسالم، امت اسالمی و تحقق آزمان قدس شریف فدا می کند.
این طور نیست که ما این پروژه را فقط خوانده باشیم بلکه آن را از داخل دیده ایم و با آن زندگی
کردهایم. این پروژه، پروژه ای است که برای تحقق آن، محور مقاومت ایجاد شده است. تنها چیزی که
عجلا… تعالی فرجهالشریف این پروژه دنبال می کند، تحقق عدل و عدالت در زمین است؛ چیزی که امام زمان
میخواهد در جهان بسط دهد.
شهید سلیمانی معتقد بودند »امروز مسأله فلسطین، مسأله اول است. اولین سؤالی که خداوند در روز
قیامت از ما خواهد کرد این است که در این دنیا برای فلسطین و قدس چه کردیم؟!« ایشان تمام تالش
خود را به کار بستند تا قدس شریف را به عنوان یکی از مقدسات مسلمین از چنگال صهیونیست ها
آزاد کند. ایشان واقعا مستحق کلمه و واژه ای است که توسط یکی از رهبران مقاومت در مورد ایشان به
کار برده شده است: »ایشان شهید قدس و فلسطین است«. ابعاد سبک مدیریتی ایشان برای تحقق آرمان
قدس شریف را می توان در قالب محورهای ذیل خالصه کرد:
• سرعت بخشیدن به حرکت تمدنی اسالم؛
• قرار دادن آرمان قدس شریف به عنوان محور حرکت تمدنی اسالم؛
• مدیریت قلوب؛
• تمرکز بر اصول وحدت بخش؛
• اشراف کامل بر محیط؛
• مدیریت فراقومی و فرامذهبی؛
• مقابله با پروژه غربی ـ صهیونیستی.
خداوند شهید سلیمانی را رحمت کند و به کشورهای اسالمی درک صحیحی از طرح ایشان بدهد؛
طرحی که نشان میدهد دشمنان اسالم به شکل واحدی علیه امت اسالمی توطئه چینی میکنند و
مسلمانان وارد جنگ شده اند. البته جنگ، همیشه به صورت نظامی نیست و در حال حاضر این جنگ
علیه ادراک مسلمانان و با هدف تغییر ادراک آنها نسبت به پدیده ها، موضوعات و اشخاص در جریان
است. به عنوان نمونه، در حالی که در فرانسه و در اروپا مسلمانان به عنوان تروریست معرفی می شوند،
بسیاری از تروریست ها و اقدام های تروریستی از داخل کشورهای اروپایی ساماندهی می شوند.
دشمن صهیونیستی هیچگاه نمیتواند دوست امت اسالمی باشد. این رژیم، رژیمی تجاوزگر است
که در قرآن کریم به عنوان فسادگر توصیف شده است و غاصب فلسطین است. با وجود این، برخی
کشورهای اسالمی به دنبال صلح با این رژیم هستند و در مقابل، سردار سلیمانی را دشمن خود معرفی
میکنند. روند صلح با دشمن صهیونیستی، خیانتی آشکار به امت اسالمی تلقی می شود. خط جمهوری
اسالمی ایران که شهید سلیمانی دنبال میکرد زیربنای اصلی به پا خاستگی مسلمانان و تحقق منافع امت
اسالمی و استقالل و عزت آن است.
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب