مطالب

زندگی دوباره سرداردرکودکی


جمعه , 16 اردیبهشت 1401
 زندگی دوباره سرداردرکودکی
مادرم در سن ۱۴سالگی به عقد پدرم در میاید اولین ثمره زندگی آن ها دختری به نام سکینه میشود که در سن ۳سالگی به علت سیاسرفه فوت میکند پس از مدت کوتاهی خواهرم هاجر و بعد برادرم حسین و سپس من درسال ۱۳۳۷به دنیا آمدم در زمستان بسیار سردی دچار مریضی سرخچه میشوم و مادرم امیدی به شفایم پیدا نمی‌کنند بنا به قول به پدرم در حالی که برف تابالا زانو بود مرا بر پشت مادرم می بندد و مرا به سمت رابُر جهت معاینه نزد دکتر حرکت میکنند به هر صورت پس از مدتی مشیت خداوند این گونه میشود که زنده بمانم.
راوی:سردارسلیمانی
۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

فرماندهٔ کتاب‌خوان
یکشنبه , 27 آبان 1403

فرماندهٔ کتاب‌خوان

کاغذ را از دستم قاپید...
شنبه , 26 آبان 1403

کاغذ را از دستم قاپید...