آمریکا پروژه ها و استراتژیهای گوناگونی را برای سیطره بر منطقه طراحی و پیاده سازی کرد؛ مانند خاورمیانه جدید، جنگ نیابتی و فشار بر ملت ها که سعی داشت از این طریق سیطره بر کشورهای منطقه را در امتداد نفوذ در کشورهای آفریقایی پیش ببرد.
بخش بیشتر پروژه های آمریکا در خاورمیانه ملت ها را هدف قرار داده است و همواره در تلاش است تا با ایجاد تفرقه میان جوامع اسلامی و جنگ های مذهبی و نیابتی آنها را به خود مشغول کنند و از دولت های سرسپرده حمایت کند و هر کجا لازم باشد آشوب های منظم راه بیندازد، طبق همان پروژه ای که در کشورهای آفریقایی پیش می برد.
به راستی دلیل ناکامی پروژه های آمریکا در منطقه چیست؟ چرا واشنگتن می تواند سومالی را ۳۰ سال بدون دولت مستقر بگذارد، ولی نمی تواند همین کار را در لبنان انجام دهد؟
چرا آمریکا جنگ داخلی لیبی را به گونه ای مدیریت می کند که طرف های نزاع را به عروسک خیمه شب بازی تبدیل کرد، ولی در جنگ داخلی سوریه به ستوه می آید و عقب نشینی می کند؟
چگونه آمریکا سازمان مسلحی مانند القاعده در آفریقا را به راحتی مهار می کند، ولی چنان از سازمانی الحشد الشعبی در عراق هراس دارد که به تحریم فرماندههانش متوسل می شود؟
پاسخ این پرسش ها در خودباوری و اعتماد به نفس مردم آن کشورهایی می توان جستجو کرد که با جنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ایران ارتباط تنگاتنگی دارند.
مردم لبنان اعم از شیعی، سنی و مسیحی همان هایی هستند که آگاهانه در اعتراض به ترور جنرال سلیمانی به خیابانها آمدند و همواره به پروژه آمریکا در لبنان “نه” گفته اند و با خودباوری مانع دستیابی به اهدافش شدند.
عشایر سوریه همان ملتی هستند که به تأسی از جنرال سلیمانی گروه های مقاومت شکل دادند و خواب را از چشم نیروهای آمریکا و تروریست ها ربوده اند.
اگر واشنگتن از الحشد الشعبی می خواهد تا حمله به نظامیانش را تا بعد از انتخابات آمریکا به تعویق بیندازد، به این دلیل است که این سازمان برآمده از مردمی است که آن چنان خودباوری و اعتماد به نفس را از جنرال سلیمانی آموختند که جلوی چشم آمریکا پیکر ابومهدی المهندس همرزم کشته شده او را تشییع و واشنگتن را به انتقام سخت تهدید کردند.
۰
بخش بیشتر پروژه های آمریکا در خاورمیانه ملت ها را هدف قرار داده است و همواره در تلاش است تا با ایجاد تفرقه میان جوامع اسلامی و جنگ های مذهبی و نیابتی آنها را به خود مشغول کنند و از دولت های سرسپرده حمایت کند و هر کجا لازم باشد آشوب های منظم راه بیندازد، طبق همان پروژه ای که در کشورهای آفریقایی پیش می برد.
به راستی دلیل ناکامی پروژه های آمریکا در منطقه چیست؟ چرا واشنگتن می تواند سومالی را ۳۰ سال بدون دولت مستقر بگذارد، ولی نمی تواند همین کار را در لبنان انجام دهد؟
چرا آمریکا جنگ داخلی لیبی را به گونه ای مدیریت می کند که طرف های نزاع را به عروسک خیمه شب بازی تبدیل کرد، ولی در جنگ داخلی سوریه به ستوه می آید و عقب نشینی می کند؟
چگونه آمریکا سازمان مسلحی مانند القاعده در آفریقا را به راحتی مهار می کند، ولی چنان از سازمانی الحشد الشعبی در عراق هراس دارد که به تحریم فرماندههانش متوسل می شود؟
پاسخ این پرسش ها در خودباوری و اعتماد به نفس مردم آن کشورهایی می توان جستجو کرد که با جنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه ایران ارتباط تنگاتنگی دارند.
مردم لبنان اعم از شیعی، سنی و مسیحی همان هایی هستند که آگاهانه در اعتراض به ترور جنرال سلیمانی به خیابانها آمدند و همواره به پروژه آمریکا در لبنان “نه” گفته اند و با خودباوری مانع دستیابی به اهدافش شدند.
عشایر سوریه همان ملتی هستند که به تأسی از جنرال سلیمانی گروه های مقاومت شکل دادند و خواب را از چشم نیروهای آمریکا و تروریست ها ربوده اند.
اگر واشنگتن از الحشد الشعبی می خواهد تا حمله به نظامیانش را تا بعد از انتخابات آمریکا به تعویق بیندازد، به این دلیل است که این سازمان برآمده از مردمی است که آن چنان خودباوری و اعتماد به نفس را از جنرال سلیمانی آموختند که جلوی چشم آمریکا پیکر ابومهدی المهندس همرزم کشته شده او را تشییع و واشنگتن را به انتقام سخت تهدید کردند.
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب