مطالب

پیغام آمریکایی ­ها


پنج شنبه , 23 آذر 1402
پیغام آمریکایی ­ها

صبح می­خواستیم عملیات کنیم. نیمه شب گذشته بود؛ یک زیلو انداختم بیرون چادر. هوا سرد و خشک بود، اما سرمایش سوز نداشت. حاجی پتو رویش کشید و لحظه ­ای بعد خوابید. فرماندهیِ حاج قاسم مخلصانه و به دور از تشریفات نظامی بود. مهربان بود و از طرفی هم مقتدر بود. این خصیصه­ های پهلوانی او را محبوب دلها کرده بود. البته که در کار نظامی تعارف با هیچ احد و ناسی را نداشت.  آسمان شب بی لکه ­ای ابر،  صاف بود و بی ­انتها.



چیزی نگذشته بود که صدای شیرینگ برخورد چرخ ­های ماشین با سنگریزه ­های بیابان آمد؛ گوشم را تیز کردم؛ صدا نزدیک شد. به سرعت از چادر بیرون آمدم. مسئول امن حشدالشعبی بود که آمد و گفت پیغام مهمی آورده. گفتم به من بگو حاج قاسم تازه خوابیده . قبول نکرد و اصرار داشت او را بیدار کنم. من گفتم و هِی او گفت. زیر بار نرفتم و گفتم تازه خوابیده، به خودم بگو. سری به نشانه تأیید تکان داد و گفت: «آمریکایی ها میگن ما صبح بارریزی داریم، عملیات نکنید.» گفت و رفت. بارریزی هوایی گونه­ ای از ترابری هوایی است که در آن چیزهایی مانند سلاح، تجهیزات یا اعلامیه و … از هواپیمای نظامی یا غیر نظامی بدون فرود از هوا به زمین فرستاده می ­شود.



صدای جنگنده­ های آمریکایی سکوت شب را شکسته بود؛ مدام می ­رفتند و می­ آمدند. آسمان ماهتابی و روشن بود. حاج قاسم یک ساعتی خوابید و بیدار شد. پتویش را کنار زد و همین­ که به سمت من بر­گشت پرسید: «علی! چه خبر؟» لیوان دسته­ دار چایی انابی رنگ را سمتش گرفتم و گفتم: « فلانی از طرف آمریکاییا پیغام آورده بود.»  همانطور که لیوان را به دستش دادم پیام را گفتم. جرعه ­ای از چای را که خورد، انگار که بی اهمیت ­ترین حرف دنیا را شنیده باشد، رنگ صدایش برگشت؛ گفت: « آمریکاییا خیلی غلط کردن!» هیچ وقت برای آمریکا تره خُرد نکرد!



راوی: علی خلعتبری



منبع: برنامه تلویزیونی نقش جهان، پخش شده از شبکه افق سیما



خدیجه بهرامی ­نیا
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه