پس از قریب به یکسال از وقوع حمله تروریستی ۳ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی، علیه فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار رشید اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، اکنون زمان مناسبی فرارسیده است که ابعاد گوناگون این جنایت شرم‌آور مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.
در ابتدا بایست به این امر اشاره نمود که حمله‌ی ددمنشانه ایالات متحده، منجر به بی‌اعتباری وجه‌ی حقوق بشری ایالات متحده در عرصه بین المللی گردید؛ چرا که هیات حاکمه آمریکا با دست زدن به چنین جنایت هولناکی، روح حاکم بر منشور سازمان ملل متحد را نابود ساخت و آبرویی برای دولتمرادن آن کشور باقی نگذاشت. حمله‌ی تروریستی سوم ژانویه بدرستی نشان داد که یانکی‌ها هر گاه که منافع شان در خاورمیانه و فرای آن ایجاب کند، از نقض و تجاوز به هیچ قانونی اِبایی ندارند.
ترامپ ساده‌لوحانه اعتقاد داشت که با دست زدن به آن جنایت وحشیانه هیچ تغییر در معادلات سیاسی جهان ایجاد نخواهد شد. پس از شهادت قهرمان ملی ایرانیان، حاج قاسم سلیمانی، رهبر فرزانه جمهوری اسلامی ایران سه روز عزای عمومی اعلام کردند و وعده‌ی انتقامی سخت به دشمنان ایران‌زمین دادند. خشم تمام ایران را فراگرفته بود.
تنها یک هفته پس از شهادت ژنرال سلیمانی بود که موشک‌های بالستیک ایران آسمان شب را شکافته و بر سر دشمنان اسلام و ایران فرود آمدند. نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پرتاب ده‌ها موشک برد-متوسط پایگاه هوایی عین الاسد، واقع در غرب عراق که در آن ۱.۵۰۰ نظامی تروریست آمریکایی مستقر بود را در هم کوبید. همچنین، پایگاه تروریست‌های آمریکایی در استان اربیل عراق واقع در اقلیم خود مختار کردستان نیز مورد اصابت موشک‌های بالستیک قرار گرفت. این حملات موشکی تنها بخش کوچکی از انتقام سخت ملت ایران از دشمنان امپریالیست خود پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌باشد.
پس از اشاره به حملات موشکی سپاه، فاجعه‌بارترین پیامد شهادت حاج قاسم سلیمانی برای کاخ سفید، درخواست فوری نمایندگان پارلمان و دولت عراق از واشنگتن برای خروج هر چه سریع‌تر ۵.۰۰۰ نظامی آمریکایی از خاک عراق است. بدین‌روی، شهادت قهرمانانه‌ حاج قاسم سلیمانی آخرین میخ را بر تابوت هژمونی خبیثِ ایالات‌متحده در منطقه‌ی خاورمیانه کوبید.
۰