موج اول حملات داعش به بسیاری از استانهای کشور عراق موفقیتآمیز بود و مناطقی از استان نینوا مانند موصل به اشغال این تروریستها در آمد.
اما هدف بعدی استان صلاحالدین، دیاله، الانبار و مناطق حساسی نظیر بیجی، سامرا و تکریت بود و دشمنان مردم عراق در تلاش بودند تا با اشغال این مناطق حکومت مرکزی بغداد را ضعیف نموده و کمکم خود بغداد را نیز به اشغال درآورند.
اما این پایان ماجرا نبود. داعش در تلاش بود تا به مناطق تحت اشراف کردستان عراق نیز دسترسی پیدا کرده و اربیل و دهوک را نیز مورد حمله قرار دهد.
از سوی دیگر با سقوط بسیاری از مناطق نزدیک به اقلیم کردستان عراق، نیروهای پیشمرگ برای پر کردن خلأ موجود ناشی از عقبنشینی نیروهای نظامی عراق وارد صحنه نبرد شدند ولی پس از چندی به خاطر حجم بالای نیروها و تجهیزات داعش، کردها نتوانستند مواضع خود را تثبیت نموده و آنها نیز مجبور به عقبنشینی شدند.
داعش از سمت تلعفر به سمت اقلیم کردستان رفت. سنجار، اولین شهر از اقلیم کردستان عراق بود که طعمه داعشیها شد؛ شهری که به راحتی و در زمانی کوتاه به تصاحب تروریستها در آمد.
پس از این که بسیاری از شهرها در صلاح الدین، نینوا، دیاله، الانبار ، کرکوک و بابل سقوط کرده بودند، این بار فجایع زیادی در سنجار به دست داعش رقم خورد. بسیاری از مردان، زنان و کودکان به خصوص ایزدیها در جریان این حمله کشته، زخمی یا اسیر شدند.
از سویی سنجار که تا شب ۱۲ آگوست ۲۰۱۴ شاهد حضور نیروهای کُرد بود در صبح فردا نیرویی نظامی را در خود نمیدید و از سوی دیگر برخی از بزرگان و ریشسفیدان شهر که به نحوی خیالشان از بابت امانگرفتن از داعش راحت بود به نتیجه مطلوب نرسیدند.
اینجا بود که پس از سقوط شهر حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار ایزدی تصمیم به ترک نمودن شهرها و پناه بردن به کوهستانهای اطراف نموده و برخی از مردم دیگر نیز در شهر باقی ماندند.
سرنوشت بسیاری از افرادی که باقی مانده بودند مرگ یا اسارت بود….
بسیاری از مردان سر بریده شدند یا به صورت جمعی تیرباران شدند و بسیاری از زنان نیز سر از بازارهای بردهفروشی در نقاط مختلف تحت سیطره داعش درآوردند.
در نتیجه این جنایت، حدود ۵ هزار ایزدی کشته، حدود ۵۰ هزار آواره و حدود ۵ هزار نفر شامل تعدادی از دختران و زنان جوان ایزدی به بردگی گرفته شدند و هنوز که هنوز است بسیاری از آنان سرنوشتی نامعلوم دارند.
محاصره اربیل و حماسه ماندگار حاج قاسم
همزمان سقوط موصل، مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان عراق که بسیار احساس خطر کرده بود شروع به تماس برای کمک گرفتن از دولت مرکزی عراق و برخی از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای میکند. ولی کار از کار گذشته بود. داعش هر لحظه به اهداف از پیش تعیین شده نزدیکتر میشد و کسی هم پای کار بارزانی نمیایستاد.
اربیل در معرض سقوط بود و مردم شهرهای کردنشین، خطر را به وضوح مشاهده میکردند چرا که در صورت سقوط اربیل، تکلیف اقلیم کردستان هم یکسره میشد. در این وهله دو راه بیشتر پیش پای بارزانی نبود: یکی ماندن و مبارزه کردن که احتمال شکست در آن بسیار بود و یکی دیگر تخلیه شهرها و تسلیم شدن که آن هم سرنوشتی جز مرگ در پی نداشت.
نبود سلاح مناسب، بزرگترین معضل کُردها
یکی از بزرگترین مشکلات کُردها نداشتن سلاحهای ضد زره بود. از سوی دیگر مهمات سلاحهای در اختیار کردها نیز در حال اتمام بود و به همین خاطر بسیاری از نیروها برای جبهههای دفاعی آینده خوبی را متصور نبودند و برخی عقبنیشنی را بر حفظ مواضع ترجیح میدادند.
اینجا بود که بارزانی دست به دامان جمهوری اسلامی ایران و حاج قاسم سلیمانی میشود. به همین خاطر ایران به عنوان اولین کشور حامی عراق در برابر داعش، به کمک مردم این اقلیم شتافته و از نظر مهمات و مستشار، دست کُردها را برای مبارزه با داعش و نجات مردم بیگناه پر میکند.
حاج قاسم پس از مدت کوتاهی از تماس بارزانی سلاح و مهمات را برای ارسال به عراق آماده نموده و خودش به همراه تعدادی از رزمندگان زبده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به اربیل میرود و پس از برگزاری جلسهای کوتاه برای توجیه نیروهای کُرد و ایرانی وارد خط مقدم جبهه مبارزه با نیروهای مهاجم میشود.
به لطف الهی و تلاشهای حدود ۵۰ نیروی ایرانی که خطوط دفاعی را زیر نظر حاج قاسم فرماندهی میکردند، محاصره شکسته شده و در نهایت خطر سقوط اقلیم کردستان از بیخ گوش بارزانی رد شد.
اما در این بین یک نکته توجه ما را جلب میکند: شاهدان عینی میگویند اسرای داعشی به این موضوع اعتراف کردهاند که وقتی جاسوسها، شایعه حضور شهید سلیمانی را در اربیل به گوش فرماندهان میدانی داعش رساندهاند، به مرور این خبر به گوش تروریستهای محاصرهکننده اربیل رسیده و بسیاری از آنها فرار را بر قرار ترجیح داده و میدان نبرد را ترک کردهاند. بسیاری نیز این موضوع را شایعه دانستهاند ولی به خاطر گزارش دیدهبانها مبنی بر حضور شخص حاج قاسم در خط مقدم، بالاخره از مبارزه دست کشیدهاند و فرار کرده یا تسلیم شدهاند.
ایران، مدافع مردم مظلوم منطقه در برابر تروریستهای آمریکایی
در سالهایی که ایران دست در دست ملت و دولت عراق به مبارزه با تروریستهای منطقهای و فرامنطقهای پرداخت، نقش شهید سلیمانی و نیروهای مدافع حرم، نقشی بیبدیل بود. حضور مستشاران ایرانی به فرماندهی شهید سلیمانی در کنار ارتش، بسیج مردمی و دیگر نیروهای عراق، صحنههایی ماندگار را در تاریخ عراق و دنیا به یادگار گذاشت؛ صحنههایی که دفاع از انسان و انسانیت را در برابر چنگال خونین آمریکاییها و نیروهای نیابتیاش نمونهای بیهمتا از تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تروریسم را نشان میدهد.
محمدجواد قائدی
۳
نظر
ارسال نظر برای این مطلب