“کاندولیزا رایس” وزیر سابق امور خارجه آمریکا در دوره جورج بوش گفته بود که آیت الله خامنه ای رهبر ایران می‌تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهن‌ها، با صرف بیش‌ترین بودجه‌ها، در زمانی بسیار طولانی کشیده اند و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته‌اند، با یک سخنرانی یک‌ساعته خنثی کند.
سخنان کاندولیزا رایس یک نظر شخصی نیست، بلکه برآمده از آن راهبردها و خط مشی که آمریکا برای چندین دهه برای سیاست خارجی خود مشخص می کند. در واقع سخنان رایس از خطری پرده برده برداشته که این راهبردها و خط مشی با آن مواجه است.
رهبران عربی و غربی جهان در بزنگاه های سیاسی و مناسبت های مختلف سخنرانی ها و بیانیه های زیادی ی ایراد می کنند، منتها بخش عمده این سخنرانی ها و بیانیه ها مصرف داخلی دارد و تنها آن بخشی از مرزها فراتر می رود که ضمانت اجرایی داشته باشد و بتواند سیاست خارجی را جهت دهد و اهداف میان مدت و درازمدت آن کشور را محقق کند.
آیت الله خامنه ای یک عالم دینی است و مسئله خطابه و سخنرانی یکی از تخصص های وی است و پرواضح است که سخنرانی های وی در یک جمع چندهزار نفری به تنهایی نمی تواند وزیر خارجه یک ابرقدرت غربی مانند آمریکا را به نطق وادارد. حال باید دید که ضمانت اجرایی سخنان وی در عرصه سیاست خارجی و خصوص مواضع ایشان علیه آمریکا، صهیونیسم جهانی و ایادی آن را کدام بازوی توانمندی بر عهده دارد؟
ناظران محافل سیاسی و ابررسانه های غربی اما به این بازوی توانمند اشاره کرده اند. برای نمونه می توان به شبکه بی بی سی اشاره کرد که در اوایل سال جاری طی گزارشی به بیوگرافی قاسم سلیمانی فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پرداخت و نوشت که این فرمانده تحت فرمان علی خامنه ای رهبر عالی ایران مسئولیت سیاست خارجی این کشور را در کشورهای مختلف از جمله لبنان، عراق، یمن، سوریه و افغانستان به عهده گرفت که در آن بسیاری از کادرهای سفارتخانه های ایران از میان افسران سپاه انتخاب می شوند.
این به این معناست که سردار سلیمانی پروژه نفوذ ایران را نه تنها در منطقه بلکه در همه جهان مدیریت می کرد و بُعد دیپلماتیک این فرمانده ایرانی نه تنها با بُعد نظامی گری او برابری می کرد، بلکه فراتر هم بود. از اینرو نیز سردار سلیمانی ضمانت اجرایی مواضع سیاسی و نظامی رهبر ایران به عنوان فرمانده کل قوا را در برون مرزها برعهده داشت و او در پشت پرده به نطق آمدن وزیر خارجه یک ابرقدرت غربی مانند آمریکاست که سیاست های آن برای دهه ها نوشته شده است.
۴
سخنان کاندولیزا رایس یک نظر شخصی نیست، بلکه برآمده از آن راهبردها و خط مشی که آمریکا برای چندین دهه برای سیاست خارجی خود مشخص می کند. در واقع سخنان رایس از خطری پرده برده برداشته که این راهبردها و خط مشی با آن مواجه است.
رهبران عربی و غربی جهان در بزنگاه های سیاسی و مناسبت های مختلف سخنرانی ها و بیانیه های زیادی ی ایراد می کنند، منتها بخش عمده این سخنرانی ها و بیانیه ها مصرف داخلی دارد و تنها آن بخشی از مرزها فراتر می رود که ضمانت اجرایی داشته باشد و بتواند سیاست خارجی را جهت دهد و اهداف میان مدت و درازمدت آن کشور را محقق کند.
آیت الله خامنه ای یک عالم دینی است و مسئله خطابه و سخنرانی یکی از تخصص های وی است و پرواضح است که سخنرانی های وی در یک جمع چندهزار نفری به تنهایی نمی تواند وزیر خارجه یک ابرقدرت غربی مانند آمریکا را به نطق وادارد. حال باید دید که ضمانت اجرایی سخنان وی در عرصه سیاست خارجی و خصوص مواضع ایشان علیه آمریکا، صهیونیسم جهانی و ایادی آن را کدام بازوی توانمندی بر عهده دارد؟
ناظران محافل سیاسی و ابررسانه های غربی اما به این بازوی توانمند اشاره کرده اند. برای نمونه می توان به شبکه بی بی سی اشاره کرد که در اوایل سال جاری طی گزارشی به بیوگرافی قاسم سلیمانی فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پرداخت و نوشت که این فرمانده تحت فرمان علی خامنه ای رهبر عالی ایران مسئولیت سیاست خارجی این کشور را در کشورهای مختلف از جمله لبنان، عراق، یمن، سوریه و افغانستان به عهده گرفت که در آن بسیاری از کادرهای سفارتخانه های ایران از میان افسران سپاه انتخاب می شوند.
این به این معناست که سردار سلیمانی پروژه نفوذ ایران را نه تنها در منطقه بلکه در همه جهان مدیریت می کرد و بُعد دیپلماتیک این فرمانده ایرانی نه تنها با بُعد نظامی گری او برابری می کرد، بلکه فراتر هم بود. از اینرو نیز سردار سلیمانی ضمانت اجرایی مواضع سیاسی و نظامی رهبر ایران به عنوان فرمانده کل قوا را در برون مرزها برعهده داشت و او در پشت پرده به نطق آمدن وزیر خارجه یک ابرقدرت غربی مانند آمریکاست که سیاست های آن برای دهه ها نوشته شده است.
۴
نظر
ارسال نظر برای این مطلب