استعارههای مفهومی پرتکرار در سخنرانیهای شهید سلیمانی
حاج قاسم با منطق عملی ثابت، با دگرخواهی و دگرپذیری، با غیرخواهی و با مصلحتسنجی توانست میزان اقناع کلامی بسیار بالایی را در میان همه آحاد جامعه، و اقشار مختلف داشته باشد. در این یادداشت این میزان ارتباط کلامی پر از محبت که ایشان در تصدق ملت از خودشان نشان میدهند، این میزان خردورزی و عنصر منطقی که خودشان را به درستی سرباز، و فرزند روحالله تعریف میکنند؛ را از منظر استعاره مفهومی به آن خواهیم پرداخت.
استعارهی مفهومی
استعاره مفهومی، ابزار گفتمانی دیگری است که بسیار به خدمت گفتمان میآید. تا مفاهیم انتزاعی و مفاهیم غیرملموس را کاملاً ملموس و آشنا کند. استعارهها غیر از اینکه زینتبخش ادبی کلام هستند؛ دریچه ذهنی و شناختی افراد را مشخص میکنند، از میزان، و نوع استعارههایی که افراد در گفتار خودشان استفاده میکنند میتوانیم به صورتبندی گفتمانی دست پیدا کنیم. و بفهمیم جهان را از چه زاویه دیدی میبینند. و تفسیر و تعیین میکنند.
افزایش اقناع کلامی از طریق استعاره
به کار گیری استعاره در سخن به ما کمک میکند بتوانیم شبکههای معنایی که درون آنها زیست میکنیم را تشخیص دهیم. هر چقدر این شبکههای معنایی برای ما ملموستر و آشناتر باشد میتوانیم میزان اقناع کلامی بیشتری داشته باشیم. و هرچقدر اقناع کلامی ما بیشتر باشد، نهایتاً میتوانیم تسلط مفهوم را بهتر تعیین کنیم.
اینکه میخواهیم شخصیت حاج قاسم را از منظر استعارههای مفهومی بررسی کنیم، دقیقاً به علت همان تأکید و تذکری است که مقام معظم رهبری دادند. اینکه سعی کنیم در معرفی شخصیت حاج قاسم از خصوصیات ماوراییکردن پرهیز کنیم.
یک شخصیت قهرمان نیاز دارد که مقدسنمایی نشود. وقتی قهرمان مقدسنمایی شود دستنیافتنی میشود و افراد نمیتوانند الگوی درستی از او بگیرند. حتماً شخصیت قهرمان مشخصه الهیاتی دارد. اما برای اینکه بتوانیم به صورت زمینی از آنها الگو بگیریم نیاز است که از تقدسنمایی جلوگیری و آنها را دقیقاً در گفتار عامیانه بررسی کنیم.
بهترین بستر برای بررسی گفتار سردار، سخنرانیهایی است که در خدمت عموم مردم، در یادوارههای شهدا و عملیاتها بیان کردند. چون مخاطبینشان سطح وسیعی از مردم بودند و ایشان در سطح عام صحبت کردند، و از استعارههایی که مردم عادی بتوانند بفهمند استفاده میکند. مخاطبینش صرفاً دیپلماتها، فرماندهان نظامی و افرادی نیستند که کنشگری سیاسی در سطح بینالملل یا داخلی دارند، بلکه همه مردم هستند. این مدل از سخنرانیهای سردار میتواند محل بحث و بررسی بسیار مفیدی باشد. وقتی به این سری سخنرانیهای سردار رجوع میکنیم که در سالهای مختلف انجام شده با استعارههایی پر تکرار مواجه میشویم. در ادامه به چند مورد از این استعارهها پرداختهایم.
استعارهی «جنگ ما گنج بود»
یکی از استعارههایی که به تکرار ایشان استفاده کرده این است که از جنگ تحمیلی به مثابه گنج تعبیر شده. یعنی بارها ذکر کردند که «جنگ ما گنج بود». تاکنون از استعارههایی چون «سردار دلها» و «مرد میدان» در مورد سردار سلیمانی استفاده شد، اما استعاره «قهرمان گنج» جدید است و دقیقاً وام گرفته شده از سخنان خود اوست.
حوزه جنگ؛ خشن، بیرحم است، حوزهای که کار فرهنگی در آن معنایی ندارد و همه از آن فراری هستند. ولی برداشت ما از جنگ تحمیلی کاملا فرهنگی است. ساختار شکنی جنگ آن را تبدیل به گنج میکند. گنجی که باید به عنوان میراث نگهداری شود. به دیگران و مخصوصا نسلهای بعد معرفی و نمایانده شود.
تربیت مدل جنگی
این کاری بود که سردار میخواست از جنگ تکثیر پیدا کند، تربیت مدل جنگی در میان افراد جامعه. همین نگاه را نسبت به گفتمان مقاومت در غزه و لبنان هم داشتند. این مدل مقاومت را نوعی گنج میدیدند که حضور در آن بتواند ذخیره معنوی تولید کند.
در همین راستا گفتند که فرماندهی در جنگ ما هدایت نبود بلکه امامت بود. و تفاوت میگذاشتند بین هدایت و امامت. میگفتند فرمانده که هدایت میکند میگوید: برو! خودش میماند و تنها هدایت میکند و میگوید: تو برو! اما فرماندهای که امامت میکند خودش به دل معرکه میرود و میگوید: تو هم بیا! ایشان میگویند فرماندهان دفاع مقدس ما افرادی بودند که در مدل مدیریت خودشان، امامت میکردند. شهیدان خرازی، باکریها، همت، متوسلیان، احمد کاظمی و… مدل فرماندهی امامتگونه داشتند، در همین مدل فرماندهی امامتگونه است که طواف حجاج در بیتالله الحرام در برابر آن پایینتر بود. همین جاست که به پیام حج حضرت امام خمینی(ره) ارجاع میدهند، امام میفرمایند: ای نشستگان مقابل خانه خدا، برای ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید، یعنی به جان آنها دعا کنید. حضرت امام (ره) در این پیام نسبت «ایستادگان در مقابل دشمنان خدا» به رزمندهها دادند.
هنر فرزندان انقلاب
سردار در تمامی سخنرانیهایشان به کراّت رزمندهها، مدل جنگ، و کنشگری در عرصه جنگ را «هنر فرزندان انقلاب» توصیف کردند. این عبارت پرتکرار در سخنرانیهایشان قابل مشاهده است. هنر فرزندان انقلاب اینجاست که گفتمان جهاد، گفتمان شهادت، و گفتمان مقاومت که سه گفتمان اصلی نهضت اسلامی حضرت امام(ره) هستند را با یکدیگر یکی میکنند، و از آن نمایندگی میکنند.
استعارهی قله و دامنه
از استعاره پر مفهوم «قله» و «دامنه» استفاده میکنند؛ و میگویند یکی از عوامل پیروزی فرزندان انقلاب در جنگ نگاه به قله است. و ما افرادی هستیم که در دامنه هستیم. همواره این استعاره را در سخنرانیهایشان دارند؛ قله و دامنه.
«قله» را مقام معظم رهبری میدانند. نه قله بدون دامنه معنا دارد و نه دامنه بدون قله. همین استعاره نشان میدهد ما در مسیر حرکت کردن به سمت این قله چقدر دشواری داریم، مگر مسیر کوه میشود مسیری ساده و آسان و راحت باشد. استعاره نشان دهنده این قضیه است که مایی که در دامنه قرار گرفتیم؛ اولاً هدف و قله را گم نکنیم در بسیاری از موارد که این اتفاقی که برای ما میافتد و در بسیاری از مواقع سختی راه رسیدن به قله را دارد این استعاره در خودش پنهان کرده نشان میدهد.
مذهب، تقوا و اخلاص عامل پیروزی انقلاب اسلامی
کارشناسان یکی از عواملی مهم پیروزی انقلاب اسلامی را مذهب، تقوا و اخلاص میدانند، همین عوامل باعث شد که همدیگر را برادر خطاب کنند. فرماندهان بارها گفتند درجههای روی دوش من، پارچههای روی دوش من است. این استعاره خودشان استفاده میکنند ببینید شما چقدر باید اخلاص داشته باشید که به کرات در سالهای مختلف بعد از جنگ وقتی سخنرانی میکنید؛ از دهه ۷۰ تا دهه ۹۰ این استعاره در ذهن هیچ موقع رنگ نباخت، به علت پررنگ بودن عامل مذهب و اخلاص همدیگر را برادر خطاب میکردند. بدون استفاده از هیچگونه عناوین سردار، دکتر، استاد و سپهبد. برادر بودن و پیوستگی، اخلاص را میرساند.
رهبر به عنوان طبیب جامعه
استعاره دیگری که سردار سلیمانی بارها از استفاده کردند؛ «رهبر به عنوان طبیب جامعه» بود. اطمینان به حکمت رهبری در تدبیر، تشخیص، علاج و معالجه جامعه؛ و میگویند رهبری طبیب جامعه ماست. این نگاه به رهبری چیزی است که ممکن است مورد غفلت قرار گیرد. کسی که صورتبندی ذهنیاش از رهبر، طبیب باشد، حتماً میزان تعهدش و نگاهش به رهبر در همه عرصه اطمینان خاطر به حکمت در تدبیر ایشان است.
زهره مومنیان
حاج قاسم با منطق عملی ثابت، با دگرخواهی و دگرپذیری، با غیرخواهی و با مصلحتسنجی توانست میزان اقناع کلامی بسیار بالایی را در میان همه آحاد جامعه، و اقشار مختلف داشته باشد. در این یادداشت این میزان ارتباط کلامی پر از محبت که ایشان در تصدق ملت از خودشان نشان میدهند، این میزان خردورزی و عنصر منطقی که خودشان را به درستی سرباز، و فرزند روحالله تعریف میکنند؛ را از منظر استعاره مفهومی به آن خواهیم پرداخت.
استعارهی مفهومی
استعاره مفهومی، ابزار گفتمانی دیگری است که بسیار به خدمت گفتمان میآید. تا مفاهیم انتزاعی و مفاهیم غیرملموس را کاملاً ملموس و آشنا کند. استعارهها غیر از اینکه زینتبخش ادبی کلام هستند؛ دریچه ذهنی و شناختی افراد را مشخص میکنند، از میزان، و نوع استعارههایی که افراد در گفتار خودشان استفاده میکنند میتوانیم به صورتبندی گفتمانی دست پیدا کنیم. و بفهمیم جهان را از چه زاویه دیدی میبینند. و تفسیر و تعیین میکنند.
افزایش اقناع کلامی از طریق استعاره
به کار گیری استعاره در سخن به ما کمک میکند بتوانیم شبکههای معنایی که درون آنها زیست میکنیم را تشخیص دهیم. هر چقدر این شبکههای معنایی برای ما ملموستر و آشناتر باشد میتوانیم میزان اقناع کلامی بیشتری داشته باشیم. و هرچقدر اقناع کلامی ما بیشتر باشد، نهایتاً میتوانیم تسلط مفهوم را بهتر تعیین کنیم.
اینکه میخواهیم شخصیت حاج قاسم را از منظر استعارههای مفهومی بررسی کنیم، دقیقاً به علت همان تأکید و تذکری است که مقام معظم رهبری دادند. اینکه سعی کنیم در معرفی شخصیت حاج قاسم از خصوصیات ماوراییکردن پرهیز کنیم.
یک شخصیت قهرمان نیاز دارد که مقدسنمایی نشود. وقتی قهرمان مقدسنمایی شود دستنیافتنی میشود و افراد نمیتوانند الگوی درستی از او بگیرند. حتماً شخصیت قهرمان مشخصه الهیاتی دارد. اما برای اینکه بتوانیم به صورت زمینی از آنها الگو بگیریم نیاز است که از تقدسنمایی جلوگیری و آنها را دقیقاً در گفتار عامیانه بررسی کنیم.
بهترین بستر برای بررسی گفتار سردار، سخنرانیهایی است که در خدمت عموم مردم، در یادوارههای شهدا و عملیاتها بیان کردند. چون مخاطبینشان سطح وسیعی از مردم بودند و ایشان در سطح عام صحبت کردند، و از استعارههایی که مردم عادی بتوانند بفهمند استفاده میکند. مخاطبینش صرفاً دیپلماتها، فرماندهان نظامی و افرادی نیستند که کنشگری سیاسی در سطح بینالملل یا داخلی دارند، بلکه همه مردم هستند. این مدل از سخنرانیهای سردار میتواند محل بحث و بررسی بسیار مفیدی باشد. وقتی به این سری سخنرانیهای سردار رجوع میکنیم که در سالهای مختلف انجام شده با استعارههایی پر تکرار مواجه میشویم. در ادامه به چند مورد از این استعارهها پرداختهایم.
استعارهی «جنگ ما گنج بود»
یکی از استعارههایی که به تکرار ایشان استفاده کرده این است که از جنگ تحمیلی به مثابه گنج تعبیر شده. یعنی بارها ذکر کردند که «جنگ ما گنج بود». تاکنون از استعارههایی چون «سردار دلها» و «مرد میدان» در مورد سردار سلیمانی استفاده شد، اما استعاره «قهرمان گنج» جدید است و دقیقاً وام گرفته شده از سخنان خود اوست.
حوزه جنگ؛ خشن، بیرحم است، حوزهای که کار فرهنگی در آن معنایی ندارد و همه از آن فراری هستند. ولی برداشت ما از جنگ تحمیلی کاملا فرهنگی است. ساختار شکنی جنگ آن را تبدیل به گنج میکند. گنجی که باید به عنوان میراث نگهداری شود. به دیگران و مخصوصا نسلهای بعد معرفی و نمایانده شود.
تربیت مدل جنگی
این کاری بود که سردار میخواست از جنگ تکثیر پیدا کند، تربیت مدل جنگی در میان افراد جامعه. همین نگاه را نسبت به گفتمان مقاومت در غزه و لبنان هم داشتند. این مدل مقاومت را نوعی گنج میدیدند که حضور در آن بتواند ذخیره معنوی تولید کند.
در همین راستا گفتند که فرماندهی در جنگ ما هدایت نبود بلکه امامت بود. و تفاوت میگذاشتند بین هدایت و امامت. میگفتند فرمانده که هدایت میکند میگوید: برو! خودش میماند و تنها هدایت میکند و میگوید: تو برو! اما فرماندهای که امامت میکند خودش به دل معرکه میرود و میگوید: تو هم بیا! ایشان میگویند فرماندهان دفاع مقدس ما افرادی بودند که در مدل مدیریت خودشان، امامت میکردند. شهیدان خرازی، باکریها، همت، متوسلیان، احمد کاظمی و… مدل فرماندهی امامتگونه داشتند، در همین مدل فرماندهی امامتگونه است که طواف حجاج در بیتالله الحرام در برابر آن پایینتر بود. همین جاست که به پیام حج حضرت امام خمینی(ره) ارجاع میدهند، امام میفرمایند: ای نشستگان مقابل خانه خدا، برای ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید، یعنی به جان آنها دعا کنید. حضرت امام (ره) در این پیام نسبت «ایستادگان در مقابل دشمنان خدا» به رزمندهها دادند.
هنر فرزندان انقلاب
سردار در تمامی سخنرانیهایشان به کراّت رزمندهها، مدل جنگ، و کنشگری در عرصه جنگ را «هنر فرزندان انقلاب» توصیف کردند. این عبارت پرتکرار در سخنرانیهایشان قابل مشاهده است. هنر فرزندان انقلاب اینجاست که گفتمان جهاد، گفتمان شهادت، و گفتمان مقاومت که سه گفتمان اصلی نهضت اسلامی حضرت امام(ره) هستند را با یکدیگر یکی میکنند، و از آن نمایندگی میکنند.
استعارهی قله و دامنه
از استعاره پر مفهوم «قله» و «دامنه» استفاده میکنند؛ و میگویند یکی از عوامل پیروزی فرزندان انقلاب در جنگ نگاه به قله است. و ما افرادی هستیم که در دامنه هستیم. همواره این استعاره را در سخنرانیهایشان دارند؛ قله و دامنه.
«قله» را مقام معظم رهبری میدانند. نه قله بدون دامنه معنا دارد و نه دامنه بدون قله. همین استعاره نشان میدهد ما در مسیر حرکت کردن به سمت این قله چقدر دشواری داریم، مگر مسیر کوه میشود مسیری ساده و آسان و راحت باشد. استعاره نشان دهنده این قضیه است که مایی که در دامنه قرار گرفتیم؛ اولاً هدف و قله را گم نکنیم در بسیاری از موارد که این اتفاقی که برای ما میافتد و در بسیاری از مواقع سختی راه رسیدن به قله را دارد این استعاره در خودش پنهان کرده نشان میدهد.
مذهب، تقوا و اخلاص عامل پیروزی انقلاب اسلامی
کارشناسان یکی از عواملی مهم پیروزی انقلاب اسلامی را مذهب، تقوا و اخلاص میدانند، همین عوامل باعث شد که همدیگر را برادر خطاب کنند. فرماندهان بارها گفتند درجههای روی دوش من، پارچههای روی دوش من است. این استعاره خودشان استفاده میکنند ببینید شما چقدر باید اخلاص داشته باشید که به کرات در سالهای مختلف بعد از جنگ وقتی سخنرانی میکنید؛ از دهه ۷۰ تا دهه ۹۰ این استعاره در ذهن هیچ موقع رنگ نباخت، به علت پررنگ بودن عامل مذهب و اخلاص همدیگر را برادر خطاب میکردند. بدون استفاده از هیچگونه عناوین سردار، دکتر، استاد و سپهبد. برادر بودن و پیوستگی، اخلاص را میرساند.
رهبر به عنوان طبیب جامعه
استعاره دیگری که سردار سلیمانی بارها از استفاده کردند؛ «رهبر به عنوان طبیب جامعه» بود. اطمینان به حکمت رهبری در تدبیر، تشخیص، علاج و معالجه جامعه؛ و میگویند رهبری طبیب جامعه ماست. این نگاه به رهبری چیزی است که ممکن است مورد غفلت قرار گیرد. کسی که صورتبندی ذهنیاش از رهبر، طبیب باشد، حتماً میزان تعهدش و نگاهش به رهبر در همه عرصه اطمینان خاطر به حکمت در تدبیر ایشان است.
زهره مومنیان
نظر
ارسال نظر برای این مطلب