با همشهری های خودشان خیلی خودمانی بودند.یک شب تاسوعا در قنات ملک بودیم و میخواستیم به کرمان برگردیم.همه آماده شدیم.اکیپ ها جا به جا شدند و قرار با ماشین پشت سر حاج قاسم حرکت کنیم.ایشان به مسجد رفته بودند.هر چه انتظار کشیدیم، نیامدند.رفتم داخل.دیدم وسط مسجد ایستاده اند و با صدای زیبا نوحه ای را از حفظ در وصف قاسم بن حسن میخوانند و جوانان هم سینه میزنند.ما هم از فرصت استفاده کردیم و در کنار بقیه ی افراد حاضر در مسجد ایستادیم و عزاداری کردیم . . .
یاران شاهد۱۷۱
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب