نوعدوستی تا آخرین نفس
معمولاً با یاد کردن از افرادی نظیر شهید سلیمانی اولین موضوعی که به ذهن میآید این است که ایشان تمام وجود خود را برای مردم داد. همین نوع دوستی یعنی نگرانی برای رفاه و سلامت افراد دیگر، به تعبیری یکی از خصوصیات مهم اخلاقی است که در اسلام بسیار به آن سفارش شده.
به عبارت دیگر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بهعنوان نمادی از نوعدوستی و فداکاری شناخته میشود و رفتارها و سیرهی عملی ایشان، نشاندهنده تعهد عمیق به ارزشهای انسانی و اسلامی است.
جانبرکف
در روایتی از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه میخوانیم: «مَثَل مؤمنین در دوستی و رحمت به یکدیگر مَثَل یک اندام است، که اگر عضوی از آن به درد آید اعضای دیگر عضوها با تب و بیخوابی با آن عضو همدردی میکنند.»
مصداق این سخن همان حالات شهید سلیمانی در مواجهه با انسانهایی است که ورای دین و ملیتشان، وقتی نیاز به کمک داشتند حاجی به یاریشان میشتافت. کمک به ایزدیها و کردهای عراق یکی از مواردی است که هنوز هم در ذهن مردم منطقه هست؛ همانهایی که وقتی داعش بهشدت به مناطق کردنشین هجوم آورده بود و چندین نفر از آنها در معرض اسارت قرار گرفته یا آواره شدند حاج قاسم به یاری آنها شتافت و تمام تلاش خود را کرد تا تروریستهای خونخوار را به عقب براند.
تواضع و دیگر هیچ
یکی از ویژگیهای برجستهی سردار سلیمانی، تواضع و فروتنی او بود. با وجود مقام بالای نظامی، او همواره خود را خدمتگزار مردم میدانست و از هرگونه تجملگرایی پرهیز میکرد.
شهید سلیمانی در عین حال که یک فرمانده نظامی بلندپایه بود ولی در بین مردم و حتی در خط مقدم نبرد حاضر میشد و از هیچ تلاشی برای کمک به مردم دریغ نمیکرد.
در حادثه سیل خوزستان نیز شاهد این موضوع بودیم که حاجقاسم پای کار مردم آمد و علاوه بر ظرفیتهایی که به خاطر حاج قاسم آمدند خودش نیز باعث آرامش دل مردم شد.
پدری مهربان
سردار سلیمانی در برخورد با مردم، فارغ از مذهب، قومیت یا ملیت آنها، با مهربانی و محبت رفتار میکرد. از سیره ایشان میتوان فهمید که او معتقد بود همه مردم، اعضای یک خانواده هستند و باید با آنها با احترام و محبت برخورد کرد.
مثلاً در یکی از سخنرانیهایش تأکید کرد که حتی دختران کمحجاب نیز دختران ما هستند. یا در سخنرانی دیگر با سوز دلی مثالزدنی از مصائب مردم سوریه سخن بهمیان آورد.
در بین مردم
این طبیعیست که یک فرمانده ارشد نظامی از امکانات خاصی برای انجام مأموریتها و حفظ امنیتش برخوردار باشد ولی حاج قاسم اینطور نبود.
به عبارت دیگر سادهزیستی یکی از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی بود. او از زندگی سادهای برخوردار بود و از تجملات دوری میکرد. در خاطرات همرزمانش آمده است که او با ماشینهای ساده تردد میکرد، و حتی در سفرهای کاری نیز از امکانات به صورت حداقلی استفاده میکرد.
همیشه آراسته و خوشلباس بود ولی لوازم نوعدوستی را میشناخت تا مثلاً وقتی در بین مردم است اصلاً حسی ایجاد نشود که از آنها جدا است. او در بسیاری از سفرهای خود با مردم مینشست. در بین آنها غذا میخورد عزاداری میکرد و...
حتی با آبروی خودش
حاج قاسم مثال خوبی برای آیه زیر بود:
الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگتر و برتر است، و فقط اینانند که کامیابند.
چرا که او حتی با آبروی خود نیز در خدمت مردم بود. هر جا میتوانست وساطت میکرد. مذاکره میکرد و برای اصلاح امور قول می داد و در عین حال با همه امکاناتش برای تحقق آن تلاش میکرد.
جمعبندی
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از آن دسته آدمهایی بود که کار کردن برایش آسان و شیرین بود. چون در جهت رضای خدا و تحقق حکومت امام زمان عجلالله با عشق و علاقه و بدون ترس کار میکرد.
حتی این عنوانهای دنیایی مثل درجه نظامی، جایگاه و رتبه، مقام فرماندهی و... نتوانست او را فریب دهد. این را از وصیتنامهاش میفهمیم که فرمود: مرا در کنار شهدای ثارالله دفن کنید، سنگ قبر من متمایز از سنگ دیگر شهدا نباشد و روی قبرم بنویسید «سرباز قاسم سلیمانی».
سرباز پایینترین درجه نظامی است ولی حاج قاسم مکانی رفیع در آسمانها و در دل مردم ایرانزمین و سایر مردم حقجوی جهان دارد...
محمد جواد قائدی
معمولاً با یاد کردن از افرادی نظیر شهید سلیمانی اولین موضوعی که به ذهن میآید این است که ایشان تمام وجود خود را برای مردم داد. همین نوع دوستی یعنی نگرانی برای رفاه و سلامت افراد دیگر، به تعبیری یکی از خصوصیات مهم اخلاقی است که در اسلام بسیار به آن سفارش شده.
به عبارت دیگر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بهعنوان نمادی از نوعدوستی و فداکاری شناخته میشود و رفتارها و سیرهی عملی ایشان، نشاندهنده تعهد عمیق به ارزشهای انسانی و اسلامی است.
جانبرکف
در روایتی از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه میخوانیم: «مَثَل مؤمنین در دوستی و رحمت به یکدیگر مَثَل یک اندام است، که اگر عضوی از آن به درد آید اعضای دیگر عضوها با تب و بیخوابی با آن عضو همدردی میکنند.»
مصداق این سخن همان حالات شهید سلیمانی در مواجهه با انسانهایی است که ورای دین و ملیتشان، وقتی نیاز به کمک داشتند حاجی به یاریشان میشتافت. کمک به ایزدیها و کردهای عراق یکی از مواردی است که هنوز هم در ذهن مردم منطقه هست؛ همانهایی که وقتی داعش بهشدت به مناطق کردنشین هجوم آورده بود و چندین نفر از آنها در معرض اسارت قرار گرفته یا آواره شدند حاج قاسم به یاری آنها شتافت و تمام تلاش خود را کرد تا تروریستهای خونخوار را به عقب براند.
تواضع و دیگر هیچ
یکی از ویژگیهای برجستهی سردار سلیمانی، تواضع و فروتنی او بود. با وجود مقام بالای نظامی، او همواره خود را خدمتگزار مردم میدانست و از هرگونه تجملگرایی پرهیز میکرد.
شهید سلیمانی در عین حال که یک فرمانده نظامی بلندپایه بود ولی در بین مردم و حتی در خط مقدم نبرد حاضر میشد و از هیچ تلاشی برای کمک به مردم دریغ نمیکرد.
در حادثه سیل خوزستان نیز شاهد این موضوع بودیم که حاجقاسم پای کار مردم آمد و علاوه بر ظرفیتهایی که به خاطر حاج قاسم آمدند خودش نیز باعث آرامش دل مردم شد.
پدری مهربان
سردار سلیمانی در برخورد با مردم، فارغ از مذهب، قومیت یا ملیت آنها، با مهربانی و محبت رفتار میکرد. از سیره ایشان میتوان فهمید که او معتقد بود همه مردم، اعضای یک خانواده هستند و باید با آنها با احترام و محبت برخورد کرد.
مثلاً در یکی از سخنرانیهایش تأکید کرد که حتی دختران کمحجاب نیز دختران ما هستند. یا در سخنرانی دیگر با سوز دلی مثالزدنی از مصائب مردم سوریه سخن بهمیان آورد.
در بین مردم
این طبیعیست که یک فرمانده ارشد نظامی از امکانات خاصی برای انجام مأموریتها و حفظ امنیتش برخوردار باشد ولی حاج قاسم اینطور نبود.
به عبارت دیگر سادهزیستی یکی از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی بود. او از زندگی سادهای برخوردار بود و از تجملات دوری میکرد. در خاطرات همرزمانش آمده است که او با ماشینهای ساده تردد میکرد، و حتی در سفرهای کاری نیز از امکانات به صورت حداقلی استفاده میکرد.
همیشه آراسته و خوشلباس بود ولی لوازم نوعدوستی را میشناخت تا مثلاً وقتی در بین مردم است اصلاً حسی ایجاد نشود که از آنها جدا است. او در بسیاری از سفرهای خود با مردم مینشست. در بین آنها غذا میخورد عزاداری میکرد و...
حتی با آبروی خودش
حاج قاسم مثال خوبی برای آیه زیر بود:
الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پیشگاه خدا بزرگتر و برتر است، و فقط اینانند که کامیابند.
چرا که او حتی با آبروی خود نیز در خدمت مردم بود. هر جا میتوانست وساطت میکرد. مذاکره میکرد و برای اصلاح امور قول می داد و در عین حال با همه امکاناتش برای تحقق آن تلاش میکرد.
جمعبندی
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از آن دسته آدمهایی بود که کار کردن برایش آسان و شیرین بود. چون در جهت رضای خدا و تحقق حکومت امام زمان عجلالله با عشق و علاقه و بدون ترس کار میکرد.
حتی این عنوانهای دنیایی مثل درجه نظامی، جایگاه و رتبه، مقام فرماندهی و... نتوانست او را فریب دهد. این را از وصیتنامهاش میفهمیم که فرمود: مرا در کنار شهدای ثارالله دفن کنید، سنگ قبر من متمایز از سنگ دیگر شهدا نباشد و روی قبرم بنویسید «سرباز قاسم سلیمانی».
سرباز پایینترین درجه نظامی است ولی حاج قاسم مکانی رفیع در آسمانها و در دل مردم ایرانزمین و سایر مردم حقجوی جهان دارد...
محمد جواد قائدی
نظر
ارسال نظر برای این مطلب