مطالب

فتنه شکن


شنبه , 10 آذر 1403
فتنه شکن
تیر ۷۸، ایران روزهای پر التهابی را می‌گذراند. حاجی از بحران‌های زیادی عبور کرده بود و چاره‌ای برای همه‌شان پیدا می‌کرد.
به خاطر فراجناحی بودنش، روی شخص و حزبی تمرکز نمی‌کرد. هرجا احساس می‌کرد انقلاب درخطر است، رگ غیرتش برجسته می‌شد و می‌آمد توی دل ماجرا. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ‌اش بود و با کسی تعارف نداشت، می‌گفت.
«در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ‌ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب ‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است.‌ ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین‌بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».

اوضاع بحرانی بود. اعتراض‌ها، رنگ فتنه گرفته بود؛ فتنه‌ای به نام فتنه‌ی کوی دانشگاه. تعلل برخی از مسئولان برای کنترل بحران، نگران‌کننده بود. حاجی با جمعی از فرماندهان سپاه، نامه‌ای به رئیس‌جمهور وقت، آقای خاتمی نوشتند.
مرحوم‌ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره این نامه نوشته است: «سردار [قاسم] سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد. در مورد نامه‌ای که فرماندهان سپاه، چند هفته پیش به آقای خاتمی نوشتند و سروصدای زیادی به پا کرد، توضیحی داد. گفت، تصمیم همه بوده، ولی به قلم خود او نوشته شده و هدف سیاسی نداشته‌اند و قبل از نوشتن، از آقای خاتمی وقت خواسته‌اند که تذکرات را خصوصی بگویند؛ چون وقت نداده، نوشته‌اند».
مخاطب اصلی نامه‌ای که منتشر شد، منافقان و آشوب‌گرانی بودند که امنیت کشور را به خطر انداخته و دشمن را آماده سوءاستفاده کرده بودند.
در آن نامه، احترام به رئیس‌جمهور و عدم اتهام به شخص او، نشان می‌داد که سردار و سایر فرمانده با چه هدف دلسوزانه‌ای در پی مقابله با بحران هستند.
نادر نوروزشاد، از راویان جنگ و از دوستان حاجی می‌گوید:
«در دوره‌ی آقای خاتمی شهید سلیمانی یک قله و یک کنش سیاسی داخلی داشت، و آن امضا ‌‌یا بنا به روایتی تلاش برای جمع‌آوری امضاهای نامه‌ی ۲۴ فرمانده‌ی سپاه به منظور هشدار به آقای خاتمی بود. واقعیت امر این است که گویا ایشان در آن مقطع، احساس خطر می‌کرد؛ و برای اینکه این خطر تبدیل به یک انفجار نشود؛ با یک نامه‌ی تند این غائله را خواباند. در واقع ایشان معتقد بود اگر این نامه به خاتمی داده شود، آن نگرانی‌ها خوابیده می‌شود، زیرا او نگرانی‌هایی را در سپاه می‌دید که خطرناک بود و با دادن این نامه آن انرژی‌ها تخلیه می‌شد.»

متن نامه‌ی سرداران سپاه به آقای خاتمی
«حضرت حجت‌الاسلام ‌والمسلمين جناب آقای سيدمحمد خاتمی
با عرض سلام و خسته نباشيد به استحضار می‌رساند:
به‌دنبال حوادث اخیر به عنوان مجموعه‌ای از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران، وظیفه‌ی خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرت‌عالی، دانشمند ارزشمند عرضه بداریم. امیدواریم با سعه‌ی صدر و شعار ارزشمند توأم با سیره‌ای که تبلیغ می‌فرمایید (شنیدن هر سخن و ایده‌ ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجرکشیده‌ی انقلاب باشد، که امروزه به‌دور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را می‌نگرند و سکوت، مسامحه و ساده‌انگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشسته‌اند، متحیر و متعجب‌اند.

جناب آقای خاتمی، قطعاً همه‌ی ما حضرت‌عالی را انسانی وارسته، انقلابی، متدین و دارای ریشه‌ی عمیق دینی در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و می‌دانیم. اما نحوه‌ی برخورد با حوادثی که همه‌ی ما، شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم؛ و در اولویت قرار دادن پیگیری برخی اشتباهات و تخلفات و بزرگ کردن آن‌ها، در مقابل عدم توجه و یا کوچک جلوه دادن برخی دیگر، از همین نمونه قانون‌شکنی و هتک حرمت و فشار، باعث شده است جریان‌های معاند با انقلاب گستاخ‌تر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظه‌کارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمره‌ی این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر می‌گزند.
جناب آقای رئیس‌جمهور، حمله به کوی دانشگاه همان‌طوری که رهبر بزرگوار و مظلوم این انقلاب فرمودند امری ناپسند، زشت و بد بود؛ و علی‌رغم این‌که سخت‌ترین و تندترین برخوردها با آن انجام پذیرفت؛ اما همه‌ی مردم به دلیل ناپسندی عمل انجام شده، این برخوردها را پذیرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سؤال مهم و پرابهام این است که، آیا فاجعه فقط همین بود؟
صرفاً همین موضوع قابل پیگیری و توجه و اعتراض و تحصن است، که چند وزیر به خاطر آن استعفا دهند. شورای امنیت تشکیل جلسه بدهد؛ و گروه تحقیق تشکیل گردد. اما آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کمتر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کمتر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟

جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعه‌ی شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟

جناب آقای رئیس‌جمهور، امروز وقتی چهره‌ی رهبر معظم انقلاب را دیدیم، مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتف‌هایمان بسته است و خار در چشم، و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است.
جناب آقای خاتمی، شما خوب می‌دانید، در عین توانمندی به‌خاطر مصلحت‌اندیشی دوستان ناتوانیم. چه کسی است که نداند امروز منافقین و معاندین دسته دسته به نام دانشجو به صف این معرکه می‌پیوندند؛ و خودی‌های کینه‌جو و منفعت‌طلب، کوته‌نظر، آتش‌بیار آن شده‌اند. و برای تهییج آن، از هر سخن و نوشته‌ای دریغ نمی‌کنند؟
جناب آقای خاتمی، تا کی با اشک بنگریم و خون دل بخوریم و با هرج و مرج و توهین، تمرین دموکراسی کنیم و به قیمت از دست رفتن نظام صبر انقلابی داشته باشیم؟
جناب آقای رئیس‌جمهور، هزاران خانواده‌ی شهید و جانباز و رزمنده به شما رأی دادند که رأی آن‌ها مدال سینه‌ی شماست. آن‌ها از شما انتظار برخورد منصفانه با این مسائل را دارند. و ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی می‌بینیم. و قهقهه‌ی مستانه را می‌شنویم. امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است و پشیمانی فردا غیرقابل جبران است.
سید بزرگوار، به سخنرانی به ظاهر دوستان و خودی‌ها در جمع دانشجویان بنگرید، آیا همه‌ی آن گفته‌ها تشویق و ترغیب به هرج و مرج، و قانون‌شکنی نیست؟
آیا معنای سال امام (ره) همین بود؟ آیا به همین صورت می‌توان میراث گران‌بهای او را حفظ کرد. و آیا بی‌توجهی تعداد اندکی به نام حزب‌الله مجوزی است برای شکستن سر هر متدین و هتک حرمت آن؟
جناب آقای خاتمی، رسانه‌ها و رادیوهای دنیا را بنگرید، آیا صدای دف و دهل آن‌ها به گوش نمی‌رسد؟
جناب آقای رئیس‌جمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آن‌قدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست.
در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرت‌عالی اعلام می‌داریم کاسه‌ی صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمی‌دانیم.»

و غائله‌ای که خوابید
پس از نامه، با مصوبه‌ی شورای عالی امنیت ملی، مقابله با بحران، به عهده سپاه پاسداران قرار گرفت. و بساط آشوب‌طلبان و اغتشاش‌گران به سرعت جمع شد. و سردار از این بحران نیز سربلند بیرون آمد.

مریم فولادزاده


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب