مطالب

عبور از قهرمان‌های تخیلی؛ قهرمان‌های واقعی را دریابیم!


دوشنبه , 29 خرداد 1402
عبور از قهرمان‌های تخیلی؛ قهرمان‌های واقعی را دریابیم!

بارها برایشان خوانده‌‌ام:



چنین گفت رستم به اسفندیار:



سر جادوان را بکندم ز تن



ستودان ندیدند و گور و کفن



ز بند گران بردمش سوی تخت



شد ایران بدو شاد و او نیکبخت



مرا یار در هفتخوان رخش بود



که شمشیر تیزم جهان‌بخش بود



این روزها که قهرمانان بیگانه معاصر در فضای دیجیتال مشغول به خودنمایی هستند، دنبال قهرمان‌های عینی برای فرزندانی هستم که از مرحله تخیل عبور کرده‌اند و دنبال قهرمان‌های واقعی هستند؛ همان قهرمان‌هایی که می‌توانند الگوی عینی خوبی باشند و صدا و تصویر واقعی‌شان را فرزندانم شنیده و دیده‌اند؛ در عصرشان نفس کشیده‌اند و هدف‌های مشترکی با آن‌ها داشته‌ و خواهند داشت؛ قهرمان‌های ملی چون حاج قاسم.



برای چرایی این معرفی، این یک دلیل هم کافی است که اگر فرزندم نخستین الگو و قهرمان زندگی‌اش را در خانواده پیدا نکند، در مدرسه و در جمع همسالان دنبال آن می‌رود و اگر باز هم به نتیجه نرسد در محیط‌های دیگری چون فضای مجازی و… که آسیب‌پذیری بالایی دارند، به دنبال قهرمان خود می‌رود و چه بسا الگوبرداری از قهرمان‌ انتخابی او، سرنوشت او را عوض کند.



اما چطور می‌شود شخصیت قهرمان‌‌های ملی را درست به فرزندانمان معرفی کنیم؟



توجه به ویژگی‌های سنی



شناخت اقتضای سنی فرزندان، نکته مهمی برای معرفی قهرمان است؛ به این دلیل‌که نحوه انتقال مفاهیم مرتبط با ابعاد شخصیتی قهرمان ملی چون حاج قاسم برای کودکان زیر هفت سال با نوجوانان به دلیل یکسان نبودن نحوه تفکر و درک آن‌ها متفاوت است.



مثلاً برای کودکان زیر هفت سال گفتن قصه‌هایی از علاقه سردار به کودکان و گوشزد کردن این مسئله که سردار به دلیل این علاقه، با تمام دشمنان مبارزه کرده است، می‌تواند خوب باشد یا برای کودکانی با سن‌وسال بیشتر، برگزاری مسابقه، مشارکت دادن آن‌ها برای دادن نذری‌هایی به ثواب قهرمان ملی یا مشارکت دادنشان در برگزاری مراسم‌های یادبود ایشان مناسب است.



استفاده از ابزار انتقال قدرتمند



تأثیرگذاری داستان‌هایی از منش و شخصیت قهرمان را نمی‌توان نادیده گرفت. بیان داستان‌هایی متناسب با رده سنی کودک و تهیه کتاب‌ و محتواهای جذاب در این زمینه، به شناخت بیشتر فرزندان از قهرمان منجر می‌شود. به طور مثال کتاب‌هایی چون عمو قاسم و …. با قلم خوب نویسنده، کمک زیادی به معرفی می‌کنند.



دریافتن فرصت



استفاده کردن از هر اتفاق و موقعیت عینی برای آشنایی فرزندمان با قهرمان ملی، فرایند آشنایی را تسریع می‌کند. مثلاً هنگام قرار گرفتن در معرض موقعیت‌های ناخوشایند اجتماعی و محیطی یا شنیدن اتفاق‌های تلخ و شیرین، بیان بخشی از شجاعت‌های حاج قاسم در برخورد با دشمن و تدبیر او در رفع موانع و مشکلات مناسب است.



تأکید بر بعد معنوی انتقال این نکته به فرزندان که هر قهرمان تنها با توکل و ایمان به خداوند به چنین جایگاهی می‌رسد، یکی از اولویت‌هاست. این مسئله به فرزندان کمک می‌کند که مناسبات میان خود و خالقشان را به درستی تنظیم کنند و از شاهراه اصلی، مسیر



درست را طی کنند و از تخیل و ابرقهرمان‌‌سازی‌ها دور شوند. همچنین کمک می‌کند تا به این درک برسند که تنها عمل کردن برای رضایت خداوند بدون چشم‌داشت مادی و انتظار پاداش، آن‌ها را همسو با قهرمان محبوبشان می‌کند و اگر لحظه‌ای از این اصل غافل شوند، نمی‌توانند انتظار به دست آوردن موفقیت داشته باشند.



آموزش اصل



ممکن است فرزندان به دلیل شکل نگرفتن تفکر انتزاعی انتظار داشته باشند که با قرار گرفتن در همان موقعیت قهرمان ملی، وظایف خود را انجام دهند. باید به آن‌ها کمک کرد که در موقعیت‌های روزمره، وظایف خود را انجام دهند و بدانند که اگر قرمانشان هم در آن موقعیت بود، همان کار را انجام می‌داد. مثلاً در مدرسه، هوای هم‌کلاسی‌های ضعیف‌تر را داشتن، در خانه از پذیرفتن مسئولیت‌ها ابایی نداشتن، با محرومیت‌ها و ناکامی‌ها مقابله کردن، ناامید نشدن از تلاش برای رسیدن به هدف، شناخت دشمن و ابزارهای او و… .



این یادگیری به هدایت رفتار و اعمال بعدی آن‌ها کمک می‌کند و باعث می‌شود که ان‌ها که با شناخت اصل، در آینده انتخاب‌هایی درست و همسو با قهرمان‌ خود داشته باشند.



عدم اسطوره‌سازی



بزرگنمایی زیاد از قهرمان‌ها و فرازمینی معرفی کردنشان، تأثیر معکوسی در فرایند الگوسازی برای فرزندان دارد. باید قهرمان ملی همان‌گونه که بوده، معرفی شود؛ انسانی متدین، هدفمند و پرتلاش.



هرچقدر شاخ و برگ دادن به ابعاد شخصیتی قهرمان بیشتر شود، فرزندان ناامید‌تر می‌شوند، زیرا فاصله زیادی بین خود و قهرمانشان می‌بینند که هیچگاه نمی‌توانند آن را پر کنند.



بنابراین باید به گونه‌ای شخصیت را معرفی کرد که نه انتظار بالایی از فرزندان برای مشابه‌سازی کامل با قهرمان داشت و نه آن‌ها را از الگوبرداری از قهرمانشان بازداشت.



ارتباط گرفتن با قهرمان



می‌توان در موقعیت‌های معنوی، از فرزندان درخواست داشت تا برای قهرمان خود دعا کنند و گاهی در خلوت با او صحبت کنند و عهد و قرار بگذارند. همچنین می‌توان زمینه رفتن بر سر مزار حاج قاسم را برای آن‌ها فراهم کرد تا ارتباط قوی‌تری با قهرمان خود بگیرند.



همچنین استفاده از تصاویر و صوت و فیلم‌های سردار در برخی از روزها، این فرایند ارتباط‌گیری را بهتر می‌کند و با جلوگیری از خیال‌پردازی‌های کودکانه پیرامون شخصیت شهید، به آن‌ها کمک می‌کند تا قهرمانشان را فردی از جنس خود بدانند و با او همانندسازی داشته و در آینده عزت نفس بهتری داشته باشند؛ چون متوجه می‌شوند که قهرمانشان، هم‌وطن موفقی بوده که با تلاش و توکل، عزت اسلام و کشورشان را حفظ کرده و خودشان هم می‌توانند به کسب چنین عزت و غروری دست پیدا کنند.



الگوی خوب بودن



موفقیت در معرفی درست قهرمان ملی به فرزندان زمانی به وجود می‌آید که والدین هم الگوی خوبی در این زمینه باشند. فرزندان به دلیل داشتن روحیه تقلیدی و الگوپذیری، ابتدا به رفتار پدرومادر نگاه می‌کنند و اگر آن را همسو با قهرمان معرفی شده از سمت والدینشان نبینند، هرگز رفتارهایی همسو با قهرمان خود و مخالف با والدین انجام نمی‌دهند و توصیه‌های آن‌ها را امر و نهی‌های نشدنی و غیرقابل قبول می‌دانند. به همین دلیل انتخاب قهرمان ملی چون حاج قاسم برای فرزندان زمانی درست است که جلوه‌ای از ابعاد شخصیتی ایشان در خانواده مشهود باشد. بدون تردید، معرفی قهرمان‌های ملی به فرزندان علاوه بر داشتن منافع بسیار، از آسیب‌های فراوانی که در قهرمان‌های غربی و ناهمسو با فرهنگ ایران است، پیشگیری می‌کند و به شکل‌گیری صحیح شخصیت کودک از همان کودکی منجر می‌شود. بنابراین قبل از اینکه کودک به مرحله کسب هویت برسد، معرفی قهرمان ملی به آن‌ها را باید از اولویت‌های فرایند تربیت قرار داد.



مریم فولادزاده
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

غیرت انسانی
دوشنبه , 21 آبان 1403

غیرت انسانی

در وجود زنده و پاینده شد...
یکشنبه , 20 آبان 1403

در وجود زنده و پاینده شد...