هوا تاریک روشن بود، راه افتادم در میانه ارتفاع به پست امداد رسیدمدیدم چند مجروح را آماده کردند تا هلی کوپتر بیاید.حاج رسول استوار هم زخمی بودند.بین ایشان و همرزمش بگو مگو بود.ایستادم ببینم ماجرا چیست.متوجه شدم امدادگران میخواهند حاج استوار را اول بفرستند ولی او به شدت مخالفت میکرد و میگفت اول بسیجیها و پاسدار وظیفهها را بفرستند،میگفت:اگر دوباره هلیکوپتر آمد من میروم.
من به راه خودم ادامه دادم، بعد که پیگیر شدم گفتند هلی کوپتر برای بار دوم نیامد .
یکی از رزمنده ها بعدها به من گفت همین نرفتن باعث شد که زخم حاج استوار عفونت شدید کند.که این چندمین بار بود که حاج استوار زخمی شده بود.عجیب اینجاست که این سردار عزیز هیچ پرونده جانبازی در هیچ جا ندارد و هرگز برای کمیسیون تعیین درصد جانبازی به جایی مراجعه نکرده بود….
شهید حاج رسول استوارمزار مطهر: گلزار شهدای شیراز
۱
نظر
ارسال نظر برای این مطلب