مطالب

روضه‌خوان مادرم خواهد شد…


شنبه , 22 بهمن 1401
روضه‌خوان مادرم خواهد شد…

کمر درد شدیدی داشت.بعد از فیزیوتراپی و درمان، رفت بیت‌الزهرا. میهمان‌ها که می‌آمدند، مدت زیادی سر پا می‌ایستاد.جلوی پای میهمان‌ها تمام قد می‌ایستاد و به همه خوش آمد میگفت‌.گفتم: با وضعیتی که شما دارید، صلاح نیست اینقدر سر پا بایستید و جلوی هر کسی که وارد میشود، از روی صندلی بلند شوید…گفت: همه‌ کسانی که می‌آیند اینجا، میهمان مادر هستند.مگر میشود برای میهمان مادر از جایم بلند نشوم؟!یک پسربچه‌ی چهار ساله وارد شد؛جلوی پای او هم بلند شد، ایستاد و خوش آمد گفت.گفتم: حاج آقا، این بچه که متوجه احترام شما نمیشود.ایستادن جلوی او که ضرورت ندارد.گفت: اگر این بچه احترام من را ببیند، همیشه به اینجا می‌آید و روضه‌خوان مادرم خواهد شد.
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب

مطالب مشابه

فرماندهٔ کتاب‌خوان
یکشنبه , 27 آبان 1403

فرماندهٔ کتاب‌خوان

کاغذ را از دستم قاپید...
شنبه , 26 آبان 1403

کاغذ را از دستم قاپید...