علی خفاف گفت: خاطرم هست خدمت حاجی رسیدم که اگر کاری دارد برایش انجام بدهم. دیدم در حال لباس پوشیدن است که جایی برود. هیچکس خبر نداشت قرار است حاج قاسم بیاید. برای همین خروج او، ساعت ۱۲ شب برایم عجیب بود. سعی کردم منصرفش کنم یا همراه او بروم، اما نپذیرفت. تنها دو نفر از بچهها همراه او رفتند که آنها هم در جایی از مسیر پیاده شده و برمیگردند.
* انگار او هم مثل حاجقاسم میدانست به مقتلش میرود. نخواست کسی همراهش شود.
مهدیه مظفری
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب