مطالب

زخم های خوب نشدنی


شنبه , 21 بهمن 1402
زخم های خوب نشدنی
«آب را جيره بندي کرده‌ايم. نان را جيره‌بندي کرده‌ايم.
عطش همه را هلاک کرده. همه را جز شهداء که حالا کنار هم در انتهاي کانال خوابيده اند.»
خدا رحمتش کند. فرکانس صدای امیر حاج امینی هیچوقت توی کانال‌های مغزم کَم نمی‌شود. دوست دارم بگویم کجایی که ببینی وسط این توسعه زدگی، حسّ زندگی را هم جیره بندی کرده‌ایم.
روحمان سوراخ سوراخ شده. از دی ماه بدم می‌آید.کاش دستی از آستین غیب پیدا می‌شد و از بین روزشمارهای دنیا صفحات دی ماهش را می‌کَند. آن اول‌ها فقط بیست و هفتمش را دوست نداشتم اما حالا اولش را، وسطش را ، آخرش را، صبحش را عصرش را سحرش را همه‌اش را دوست ندارم.دی ماه پر از زخم‌های کاریست. سی سال قبل از اینکه به دنیا بیایم یک سحر سرد لعنتی با کسی که شبیه انسان کامل بود تا جوخه اعدام رفتم. صدای خِش خِش دمپایی‌اش وقتی داشت از راهروی زندان به سمت جوخه می‌رفت را به وضوح می‌شنیدم.
حتی داغی و سوزش گلوله‌هایی که نشست توی تنش و بخار الله‌اکبر آخری که از دهانش بیرون آمد. نواب برایم آشنا بود. کِی وکجا دیده بودمش نمی‌دانم.این صحنه با کمی تغییر یک بار دیگر در سیزده دی برایم تکرار شد.سیزده دی که حاج قاسم را از ما گرفتند، و ابومهدی را. زخم عمیقی که هیچوقت جایش خوب نشد. هرچند که پُر شد! دیروز از پیش از ظهر حالم منقلب بود. بی هیچ دلیلی، بی هیچ حاشیه‌ای. روحم شده بود عین آسمان روزهای ابری بی‌باران.
پر از ابرهای متراکم بغض‌دارِ بلاتکلیف. عصر کلاس داشتم. دم مغرب گوشی‌ام را روشن کردم....
شهادت مستشار نظامی ایران سید رضی موسوی در سوریه. از بعد شهادت حاج قاسم مشکی‌اش را در نیاورده بود. حاج قاسم به او گفته بود «سید تو پیر شدی بدرد باید شهید شی.» وعده حاج قاسم صادق بود.شهید شد....
تمدن‌سازی شهید بزرگ می‌خواهد.باز هم می‌خواهد.
خیلی وقت است وعدهَهای انتقام سخت آقای امیر عبداللهیان قانعم نمی‌کند.ابعاد انتقام سخت باید خیلی بزرگ‌تر از این وعده وعیدها باشد حالا که این زخم‌ها خوب شدنی در کارشان نیست.

نویسنده: طیبه فرید


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب