حاجی مرد کار بود.اگر کرمان میرفت و فرصت کوتاهی می یافت، به دیدار خانواده شهید میرفت.اگر در تهران بود و یک ساعت وقت پیدا میکرد،با خانواده شهید دیدار میکرد.مشهد اگر میرفت،هر موقع که فرصت پیدا میکرد، آنرا به دیدار خانواده شهدا اختصاص میداد.حاج قاسم وقتی در تهران بود، روزی چند جا جلسه میرفت؛از وزارت امور خارجه و ستاد کل سپاه گرفته تا دفتر رهبری و … همه جا بهموقع میرفت؛به استانها سفر داشت و در کرمان، کارش بیشتر از همهجا بود.دیدار با خانواده شهدای لشکر و شهدای مدافع حرم از مهمترین برنامههای سردار بود.جلسه با فرمانده گردانها و نیروهای لشکر در دفاع مقدس،جلسه کنگره شهدای کرمان و هزاران کار دیگر هم داشت.
اصلأًخستگی برایش معنا نداشت!این در حالی بود که در تمام بدن حاجی، جای تیر و ترکش مانده بود.تمام بدنش را من به عینه دیده ام که میگویم؛ چون بدن حاجی را به علت همین دردها، با روغن ماساژ میدادم…
به روایت : نصرالله جهانشاهی
۰
نظر
ارسال نظر برای این مطلب