مطالب

خانواده


یکشنبه , 21 اسفند 1401
خانواده

با همه ازدحام کاری، هیچ وقت از خانواده‌اش غافل نبود. می‌دیدم که او پیگیر همه امور خانواده بود و به کارهایشان رسیدگی می‌کرد. با همسرش، دختران و نوه‌ها به زیبایی صحبت می‌کرد و پیگیر احوال آنان می‌شد.



هیچ زمانی نبود که خانواده با او تماس بگیرد و پاسخ ندهد، حتی اگر در جلسه هم بود، سعی می‌کرد کوتاه جواب‌دهد. خیلی‌ها از نوع صحبت‌کردن حاج ابومهدی با خانواده، فرزندان و نوه‌هایش تعجب می‌کردند و می‌گفتند ابومهدی از کلماتی استفاده می‌کند که بسیاری از ما تا به امروز آن‌ها را بیان نکردیم؛ آنقدر که در بیان کلماتش به خانواده و فرزندان و نوه‌هایش عشق‌ورزی می‌کرد.



*



پدرم بسیار شوخ‌طبع بودند، اگر در خانه کسی غمگین بود، پدرم بسیار شوخی می‌کردند، گاهی پیش می‌آمد که من در خانه در حال گریه بودم، محال بود پدرم مرا نخنداند، یعنی هنوز اشک‌هایم روی صورتم بود که می‌خندیدم، در قلبش حرف‌های بسیاری بود که هیچ‌گاه به ما بروز نداد، روزهای آخر بیشتر سکوت می‌کرد.



مهدیه مظفری








۰


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب