مطالب

هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند


پنج شنبه , 12 مرداد 1402
هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند

شوخی نبود. به هر کسی که زنگ زده بود، جواب نداده بودند. فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها، عربستان، ترکیه… یک راه مانده بود، ایران.



به قول خودش جام زهر نوشید و زنگ زد به ایران، ارجاعش دادند به حاج‌قاسم… حاجی گفت فردا صبح می‌رسد.



طاقت نیاورد: حاجی امشب نیاین، شهر از دست رفته



با همان آرامش شنید: کاک مسعود، فقط امشب شهر رو نگه‌دارین..



فردا صبح وقتی حاجی با ۵۰ نفر رسید، انگار سطل اب یخ بود که روی سر کاک مسعود بارزانی خالی شد. رسما فکر کرد حاجی دستش انداخته، برای شکست محاصره شهر با نیروهای تا بن‌دندان مسلح، فقط ۵۰ نفر؟!



اما وقتی در عرض فقط ۴۸ ساعت، محاصره اربیل شکست، فهمید توان نیروهای حاج قاسم، به کمیت نیست.



برای حاجی فرق نمی‌کرد چه کسی، از کجا و با چه دینی درخواست کمک کند. توانش را گذاشته بود در حمایت از مظلومین عالم، فلسطین باشد، لبنان، سوریه یا عراق



شیعه باشد یا سنی، ایزدی یا اقلیت، اصلا مهم نبود. مهم مظلوم بودنش بود. مهم درخواست کمکش بود که می‌دانست برای حاج قاسم این چیزها مهم نیست.



اگر حاج‌قاسم نبود، محتمل بود بلایی که سر شنگال (سنجار) آمده، بر سر اربیل هم بیاید، مردها کشته و زنان و کودکان به اسارت گرفته می‌شدند و با عنوان پرطمطراق جهاد نکاح و در واقع، بردگی جنسی، دست به دست و دستمالی می‌شدند  و گاهی که تاب نمی‌آوردند، خودکشی می‌کردند. اما حاج‌قاسم و ابومهدی بودند که نگذاشتند اربیل سقوط کند… شنگال را هم آزاد کردند، هر چند بسیاری از دختران ایزدی در نقل و انتقلات داعش، ناپدید شدند و عاقبتشان، معلوم نگردید.



مهدیه مظفری
۱


نظری برای این مطلب ثبت نشده است.

نظر

ارسال نظر برای این مطلب